من نمی دانستم ، که سر انجام چه آید به سرم ؟

تو مرا خوب نگر ، شاید اینبار ببینی که تو را منتظرم !

.

.

.

تو رفتی و من شدم لحظه شمارت

دوقطره اشک مانده یادگارت

اگر برگشتی و من را ندیدی

بدان که مرده ام از انتظارت

.

.

 

.

 

پنجره ها کلافه اند از سنگینی نگاه منتظرم .

اگر نمی آیی ؛ اینقدر پنجره ها را زجر ندهم ،

چشم هایم به جهنم … !!!

.

.

.

یک تلنگر هم کافی بود برای اینکه بشکنم

به هر حال ممنون از مشتت

.

 

من نمی دانستم ، که سر انجام چه آید به سرم ؟

تو مرا خوب نگر ، شاید اینبار ببینی که تو را منتظرم !

.

.

.

تو رفتی و من شدم لحظه شمارت

دوقطره اشک مانده یادگارت

اگر برگشتی و من را ندیدی

بدان که مرده ام از انتظارت

.

.

.

پنجره ها کلافه اند از سنگینی نگاه منتظرم .

اگر نمی آیی ؛ اینقدر پنجره ها را زجر ندهم ،

چشم هایم به جهنم … !!!

 

.

 

.

.

یک تلنگر هم کافی بود برای اینکه بشکنم

به هر حال ممنون از مشتت

.

.

.

دلتنگی فقط یک اسم مستعار است

برای تمام حس هایی که

اسمشان را نمی دانیم

و هر کدامشان برای خود یک دلتنگی اند

.

.

.

چه سخت است ، تشیع عشق بر روی شانه های فراموشی و دل سپردن به قبرستان جدایی

وقتی میدانی پنج شنبه ای نیست ، تا رهگذری ، بر بی کسی ات فاتحه ای بخواند

.

.

.

اگر چه عاشق برفم بهار هم خوبست

بدان به خاطر تو انتظار هم خوبست

دلم به خلوت تابوت رفت دلِ تنگم

ولی برای دل من مزار هم خوبست

.

.

.

تا کی در انتظار میگذاری به زاریم ؟

بازآی بعد از اینهمه چشم انتظاریم

.

.

.

انتظار مثل دریا می مونه هر چقدر جلوتر میری عمیقتر میشه

.

.

.

چشمانت اتش به جان کدام راه گم کرده ای میزند باز که از حرارتش دل بی قرار

من اینگونه میسوزد.. چند نگاه خسته دیگر به انتظارت بنشینم .. چند شبانه.. چند عاشقانه

.

.

.

هجوم خواب ها پلک مرا از پا نمی انداخت

چه شب هایی طلوعت را به جانم منتظر بودم

.

.

.

آنگاه که آوار تنهایی روحت را در هم شکست

گوشه ی قلبت را بنگر ، من آنجا به انتظارت هستم

.

.

.

حرفهای زیادی داری

سکوت علامت چیست

نمیدانم علامت رضایت است یا همان

جواب ابلهان خاموشی است

معنی جدیدی به سکوت داده ای

سکوتت را میفهمم

یعنی انتظار

 

.

 

.

.

خواهش میکنم ، بی حوصلگی هایم را ببخش ، بدخلقی هایم را فراموش کن ،

بی اعتنایی هایم را جدی نگیر ، در عوض من هم تو را می بخشم که مسبب همه ی اینهایی