رکی هم در خونه ما رو زد اسمش
یا منم بود
یا باز کن
.
.
.
پسرخالم اس ام اس فرستاده:
یکی رو همین الان پیدا کنید برید بهش زل بزنید
وقتی گفت : . نگااااا دااااره ؟؟؟ .
بگو : . دیدن خر صفااااا دااااره !
فک و فامیله داریم؟
***
بـا بـابـام نشســـتیم آخر شبــی فیـــلم ترسناک ببینیــم
مــامــانم دوییده پاییــن خامـــوشش کنیــــــــــــــــــــــــــد
من تنهـــا باشــم میتـــرسم
مــن : خــو شمـا نبیـــن 
مـامـانم : تو یکی هیــچی نگو
بـابـام : صــداشم کمـــه که خانــوم
مـامـانم : گفـــتم کسی حق نداره فیلــم ترسناک ببیــنه… فکــر ٍ اینکه شمــا دارین فیلم ترسنـاک می بینیــدم منُ میــترسونه…
خامـــوشش کردم… ی ساعــت بعد ب حسـاب ٍ اینــکه خوابش برده … با بـابـام دوباره فیلــمه رو گذاشتیــم …
وسطـای فیلم بود..مامـــانم…ایـمان ُ (داداش کوچولوم) تو خواب بود ُ بغل کرده آورده پایین
با گـــــــــریه و داد مگـــــــه نگفـــــتم نبیـــــنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بابام ا ترســش دوشاخه رو کشیــــــد
مـن و بابام : ۰_۰ یا ابوالفضـل
چی شــــــــــده ؟؟؟؟؟؟
مامـانم : ای خـــــــداااااااااا چرا اینا اینجـــوری میکنن..؟؟؟ چرا میــگم فیلم نزارین باز میـــزارین؟؟ شمــا دوتا گنده بـک نمی ترسیــن من و این طفـل معصــوم چه گناهی کـــردیم؟؟؟؟؟؟؟
مـن 
بـابـام 
طفـل ٍ معصــوم که خواب بود 
” پارســـالم یکی از فیــلمامو که ازقضارو سی دیش عکــس ترسناک بودُ شکونـد گفت این تو خونه باشه من میــترسم”
حرفـــی ندارم دیــگه 
***
نـامزدم: امیــــر??? ساعتـتو خواهشا در بیار از دستت …تیک تیکش رو اعصـابه نمیـزاره بخوابم…
مـن: چشــــــم
چن میــن بعد
ایشــون: امیــــر?! اینجـــوری نفس نکش نمیــتونم بخوابم
مــن: چشـــــم
ایشـون: انقد نگـــو چشـــــم … حرصم میگیـــره
مـــن: چشـــم
ایشـــون: مـــرض
مـــن: سکــــــوت
چند میــن بعد دوباره : امیــــر??? این ساعتتو چرا گذاشتـــی بالا سر من ????
مــن: ببخشیـــد حواسم نبود
ایشــون: باز اونجـــوری داری نفس میکشــی?? حــرصم گرفته ه ه ه
مــن: ببخشیــد
ایشــون: انقــد نگــو ببخشیــد یه یه یه
مــن: سکــــوت
و بازهم چن میـن بعد
امیــــــر???
من: جون دل??
ایشــون: کوفت… دلــم برات تنگ شد همونجوری نفس بکش:-(
مهتــاب ِ دارم من?!?^_^
***
دیـروز دختـرخاله مامانم بم زنگ زده: مهتـاب جون یه خمیــردندون خوب بم معرفی کن
مـن : خب من چی بگم … خمیــردندون خودمو بگم؟! 
_: خانــوم دکتر مثلا داری دندون پزشکی میخونی؟؟؟
من: هنـوز درس خمیــردندون شناسی رو پاس نکردیم o_O ( خدایا توبه )
_: معلوم نیست تو دانشگاه چی به شما یاد میدن!!!!
آخرش خدا شاهده برگشت گفت برو از ترم بالاییاتون که پاسش کردن بپرس بم بگو
فـک و فامیلــــه داریم؟!!!
***
جالب اینجاس که
پدر و مادر ها مارو با موفقترین بچه های فامیل مقایسه میکنن
و خودشون رو با بدبخترین پدر و مادر فامیل
***
من: امیرخان.. میخوای بزاری فصل گوجه سبز تموم شه بعد بیای؟؟؟؟
امیر: آره از کجا فمیدی؟!:-)
من: من نمیدونم دیگه اگه منو دوس داری امشب برام گوجه سبز میاری..
امیر: خانومم الان من را بیوفتم نصفه شب میرسم تهران که.. بزا ۲روز دیگه میام خب
من: من گفتم اگه دوسم داری امشب میاری.. اصنشم قهرم.. خدافظ
دوبار زنگ زد جوابشو ندادم (خو بعضی وقتا لازمه ^_^)
یه ساعت گذشت آقا نه دیگه زنگی.. نه اسی.. هیچی نداد.. خودم بش چن بار زنگ زدم و اس دادم جواب نداد،
شب شده بود دیگه داشت اشکام درمیومد، که مامانم اومد گفت بابای امیر دمه در هرکاری میکنم نمیاد تو،میگه با تو کار داره..
منم یاخدا چی شده!! قلبم اومد تو حلقم.. گلوله رفتم پایین.. دیدم باباش تکیه داده به ماشین داره با امیر حرف میزنه، منو دید قط کرد.. احوال پرسی کردیم منم داشتم سکته میکردم..
گفتم بابا چی شده؟! :-(:-(:-(
یه نایلون پر گوجه سبز از تو ماشین درآورد.. گفت اینو امیرعلی گفته برات بیارم ^_^
بغضم گرفته بوووود چجورررررری
رفتم بالا دیدم امیر اس داده:
نمک کمتر باشون بخور
اشکم دراومد….
خدارو چقدر بخاطر داشتنت شکر کنم پسر؟؟؟
عشقت هر نفسمههههه
*** فک و فامیله داریم؟ ***
پدرم داشت تعریف می کرد که بچه های این دوره زمونه تنبلن. ما اون وقت یه شیفت مرزعه کار می کردیم یه شیفت مدرسه می رفتیم. مدرسه تا خانه ۵ کیلومتر فاصله داشت و یک رود داشت که بعضی وقت ها کتاب هامو بالا سرمون می گرفتیم و می زدیم به آب. بعضی وقت ها هم که هوا سرد بود مجبور بودیم مسیرو دور بزنیم کلی اذیت بشیم اون وقت با بهترین نمرات قبول می شدیم. اون وقت بچه های این دوره زمونه (خیره به من)…. که پدربزرگم گفت: کدام رود، مدرسه که نزدیک خونه خودمون بود یه جوب داشت که یه بچه دو ساله به راحتی سرش می پرید. اون وقت آخر سال نصف محصولاتمون می دادیم به معلمات تا قبول بشی.
من ^_^
پدر گرامی ۰-۰
***
ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﯿﺪ ﺷﮑﻼﺕ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺑﺎﻻﯼ ﮐﻤﺪ. ﻣﻨﻢ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺣﻮﺍﺳﺶ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﺭﻓﺘﻢ ﭼﺎﺭﭘﺎﯾﻪ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺗﺎ ﺷﮑﻼﺕ ﺑﯿﺎﺭﻡ. ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺑﺎﻻ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﭘﺎﯾﯿﻦ. ﺑﻌﺪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺁﻣﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭﻥ ﺑﺎﻻ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ؟!
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻫﻢ ﺳﺮﺍﺳﯿﻤﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﺒﯿﻦ ﺷﮑﻼﺗﺎ ﺭﻭ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﺎﺷﻪ ﯾﻪ ﻣﻮﻗﻊ.
ﺑﺎﺑﺎﻡ: ﺍﮔﻪ ﺩﺭﺵ ﻫﻢ ﺑاز ﺑﺎﺷﻪ ﺧﻮﻧﺶ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺷﻪ.
ﯾﻨﯽ ﺑﺎﻭﺭﺗﻮﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﻣﯿﺸﻪ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺟﻤﻊ ﺑﺸﻪ.
***
جلو تلویزیون نشسته بودم داشتم تلویزیون میدیدم
گوشیمم دستم بود داشتم با صدای بلند “انگری بیرد” بازی میکردم
یهو مامانم برگشت بی مقدمه گفت:
نگاه کن توروخدا ۲۵ سال بچه بزرگ کردیم که یا تو اتاقش بشینه
مانیتورو نگاه کنه لبخند بزنه واسه خودش یا گوشیشو دستش بگیره با گوشیش کفتر بازی کنه!
من 
انگری بیرد
داشتم تلویزیون می دیدم یهو داداشم داد زد کمک کمک …
پریدم تو آشپزخونه دیدم از ماکروویو آتیش میزنه بیرون
نگو این شاهکاره خلقت داشته تو ماکروویو جورابشو خشک میکرده؟
فک و فامیله داریم؟
این فک و فامیل ما داریم
http://www.joke4u.ir
مادر بزرگ مادرم ۱۲۰ سالشه
دیدمش لبــاس ورزشی پوشیده داره نرمــش می کنه بهش می گم
ننجون شما هم ورزش می کنی؟
گفت : چرا که نه….
گفتم فیس بوک هم میرید؟
گفــت پ ن پ از فیس بوک بر می گردم
فکـــر کردی دوست دخــــتری که الان تـــو فیس بوک داری کیه ؟
۲ دستی زدم تو سر خودم
این فک و فامیل ما داریم
مامانم اومده میگه سرویس بهداشتی رو الان جرم گیری کردم و برقش انداختم
ببینم یه نفر رفته دسشویی قلم پاشو می شکنم
فک و فامیله داریم
این فک و فامیل ما داریم
نوه عموم ۱سالشه دو هفته پیش برای اولین بار ۸قدم متوالی بدون اینکه بخوره زمین راه رفته
مامان و باباش احساساتی شدن از خوشحالی چنان جیغ و دادی زدن که طفلکی شوکه شده دیگه سینه خیز هم نمیره
اونوقت من به مامانم میگم من راه رفتم تو چیکار کردی؟
میگه هیچی اولین کاری که کردم در کابینتارو با کش بستم!
تفاوت فک و فامیلارو می بینید؟
این فک و فامیل ما داریم
http://www.joke4u.ir
ﺑﺎﺑﺎﻡ زنگ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺯﺩه ﻣﻴگم ﺑﻠﻪ؟
میگه بیا ﺩم ﺩﺭ!
ﺭﻓﺘﻢ ﺩم ﺩﺭ میگه ﺑﺮﻭ ﺍﺯ ﺑﺎﻻ سوییچ ﻣﺎشینو وردار ﺑﻴﺎﺭ!
این فک و فامیل ما داریم
بعد عمری یه خبرنگار اونم خانوم داشت باهام مصاحبه میکرد تو محلمون
منم بادی به غبغب انداخته بودم و خیلی شیک داشتم جوابشو میدادم
یهو یکی از اون طرف خیابون داد زد با این مصاحبه نکنید بابا این اسگله !
نیگا کردم دیدم داداشمه !
این فک و فامیل ما داریم
دیشب داداشم تو خواب هذیان می گفت و جیغ می کشید …
رفتم اتاق می بینم بابام بالا سرشه !
میگم خوب بیدارش کن !
میگه بذار کابوسشو ببینه
اینهمه پول دی وی دی میده فیلم ترسناک می گیره
بزار سه بعدیشم ببینه
این فک و فامیل ما داریم
با داداشم رفتیم بوتیک اون جنسی که می خواستم نبود
به فروشنده میگم ببخشید ما یه دور بزنیم برمیگردیم
دادشم برگشته به فروشنده میگه :
دروغ میگه از صب به ده نفر دیگه هم همینو گفته شما منتظر ما نباشین
این فک و فامیل ما داریم
به بچه پسرخالم میگم اسم بابات چیه؟ میگه : گاو!
میگم: عیبه، مگه آدم به باباش میگه گاو؟
میگه خودش همیشه بهم میگه گوساله پس حتما خودش گاوه دیگه!
فک و فامیل منطقی داریم ما؟
قدرت استدلالش منو کشته!
این فک و فامیل ما داریم
***
داشتم ماشین رو دنده عقب میآوردم تو حیات
مادرم اومده فرمون میده … بیا … بیا … بیا … نیا !
لوله آب شیکست خاک به سر !
.
.
.
بابام بهم گفت پدر سگه کره خر !
دچار بحران شخصیتی شدم چطور همچین چیزی ممکنه؟
زن داداشم برگشته به داداشم می گه :
اگه چی بشه تو منو می بری طلاق می دی ؟
داداشم خیلی جدی برگشته می گه :
اگه سکه برگرده به همون ۴۰۰ تومن !
فک و فامیله داریم ؟
.
.
.
با کلی شوق و ذوق رفتم خونه
می گم پدر جان استادمون گفت بین همه ی کلاس ها من بالاترین نمره رو گرفتم
می گه : ببین دیگه بقیه چقدر خنگن
فک و فامیله داریم ؟
.
.
.
یه فامیل داریم اون زمان که جومونگ نشون می داد
۱۴ هزار تا صلوات نذر کرده بود که جومونگ نمیره
فک و فامیله داریم ؟
.
.
http://www.joke4u.ir
.
با بابام تو یه ماشین بودیم
بعد ۲ نفرخارجی سوار شدن
بابام رفت بپرسه اهل کجایین؟
خیلی با اعتماد به نفس با یه لحن سوالی گفت: mede in ؟
فک و فامیله ما داریم ؟
.
.
مامانم هر وقت پشت تلفن می خواد با خالم تیریپ صمیمیت برداره
می گه جوجه هات (بچه هات) چی کار می کنن
خاله منم می گه خوبن توله تو چی کار می کنن
فک فامیله ما داریم؟
.
.
.
ما یه رسم خانوادگی داریم اونم اینه که وقتی سفره غذا رو پهن می کنیم
یا آب میاریم لیوان نمیاریم یا لیوان میاریم آب نمیاریم
این رسم در کل فامیل ما هستش و نسل به نسل منتقل میشه.
کلا خود درگیری داریم!
.
.
.
کل فامیل می دونن که من تیک دارم دست خودم نیست چشمک می زنم
وقتی میرم پیش خالم هر یک ربع نیم ساعت بهم می گه چیه خاله کاری داری؟
فک و فامیل داریم؟
.
.
.
برادر زادم چهار سالشه زنگ زده می گه
عمه اون اسباب بازیه که گفتم حتما برام بخری ها
اگه یادت رفت زنگ بزن بهم تا یادت بیارم
من :-۰
اون
.
.
http://www.joke4u.ir
.
به مامانم می گم بزرگترین آرزوت چیه؟
می گه : بزرگ بشی زود زنت بدم با زنت دعوا کنم
حوصلم از این یک نواختی زندگی سر رفت
فک فامیله ما داریم؟
.
.
.
بابام هرشب که میخاد بخوابه میاد دره اتاقه هرکدوم از ما (سه تا خواهریم) میگه فردا میرید دانشگاه؟
می گیم نه فعلا تعطیله بعد صبح ساعت ۶ میاد سه تامونو بیدارمی کنه میگه کلاس ندارید!
دیرتون نشه! بابائه دارم؟ فک و فامیله داریم؟
.
.
.
زنداداشم جلو روی من به بچش میگه تو روح عمـــــــــــــت !
.
.
.
بابام اومده باد انداخته تو غبغبش می گه برو چک کن برات یه ایمیل فرستادم
رفتم چک کردم میبینم یه ایمیل خالی زده سابجکتشو گذاشته ما میتوانیم
من
:O
بابائه داریم ؟
فک و فامیله داریم؟
.
.
از افتخارات ِ مادربزرگم اینه که دووس پسر نداشته
خب وقتی در سن ۱۰ سالگی ازدواج کردی
دلت می خواسته دووس پسر هم داشته باشی ؟
***
امانم وقتی از دستم عصبی میشه میگه : به خدا اگه باهات بیام خواستگاری به دختره میگم چه خری هستی !
دوستان برید کنار یوقت توی عشق و محبت دفن نشید …
&&&&&
دخترداییم ۵سالشه بغلش کردم برگشته میگه دوسم داری نه ؟؟؟
میگم آره چطور ؟؟؟ بوسم کرده مبگه میدونستم مرد آیندم تویی !!!
&&&&&
یکی از بچه های فامیل که ۵سالشه اومده به مامانش میگه “از بازیهای مسخره تبلت خسته شدم یه چیز پیشرفته تر میخوام …”
ما بچه بودیم کاغذ میجویدیم میزاشتیم تو لوله خودکار پرت میکردیم طرف تخته سیاه …
دوستم زنگ زده خونمون مادربزرگم گوشی رو برداشته و در حالیکه گوشی دم دهنشه از من میپرسه بگم هستی یا نیستی ؟
من
مادربزرگم همچنان منتظر جواب من
*******************
فک و فامیله داریم؟
*****************
به پسرعمم میگم واسه کنکور درس خوندی ؟
میگه کنکور مگه ساعت ۸ نیست ؟
میگم چرا !!!
میگه خب ساعت ۵ پا میشم میخونم دیگه …
&&&&&
فک و فامیله داریم؟
**************************
با داییم رفته بودم موبایل بخریم داییم به فروشنده گفت : به نظر شما کدوم رنگو بخریم ؟
فروشنده : والا این به سلیقه ی شخصیتون برمیگرده من نمیتونم نظری بدم !
داییم : حالا شما اگه بودی کدومو میخریدی ؟
فروشنده : چی بگم والا !!! شما باید بپسندین سلیقه ها متفاوته !
داییم : سلیقه ی شما کدومو میپسنده ؟
فروشنده : والا من اگر بودم نقره ای رو میخریدم !
داییم : پس اگر زحمتی نیست اون مشکی رو به ما بده …
فروشنده با تعجب گفت چرا مشکی ؟
داییم : اون نقره ایه حتما مشکلی داره که اصرار داری به ما بندازیش …
&&&&&
دیشب شوهرخالم رفته بود پمپ بنزین بنزین بزنه انقد صف طولانی بوده یادش رفته تو صفه ، وقتی راه باز شده خوشحال از اینکه از ترافیک فرار کرده گازشو گرفته رفته !
&&&&&
آقا ما یک فروند برادر داریم که با بالش کشتی میگیره شکست میخوره ، تازه بعضی وقتا مصدومم میشه … تازه بعد شکست خوردنشم باید یه دوره ریکاوری براش بزاری !
در این حد حرفه ایه !!!
&&&&&
***********************
سر سفره بودیم که صدای یه کامیون اومد ، یهو دیدیم مامانم زد زیر گریه و با هق هق گفت : شماها هیچوقت منو حمایت نکردین ، من میخواستم پایه یک بگیرم …
آخه مادر من شما یازده سال طول کشید تا پایه ۲ گرفتی ؛ من توی ماشین آموزشگاه بزرگ شدم ! والااااا