اس ام اس دلتنگی اردیبهشت 92


اگه میدونستی چقدر دلم برات تنگ شده
پیش خودت میگفتی:
وااااااااااااااااااااااااای چقدر دلش برام تنگ شده




دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد …





دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد…






 سخت است میدانی…این همه دل در دنیا هست که هیچکدام برایم تنگ نمیشود ….




آرام گفت دلتنگتم چیزی نگفتم،تکرارکردمن نازکردم، بلندترگفت من
 سکوت کردم، خیال می کردم همیشه هست.امارفت، من ماندم واین غرور لعنتی...



من خوبـــــــم..!عاشق نیستم..فقط گااهـــی حرف تو که میشه
 دلم تنگــــ میشه..این که عــــشق نیست...هســــــــت...؟؟





سکوت و خلوت بغض شبانه / چه دلگیر است بی تو حجم خانه
تو رفتی و دلی دارم که هر دم / برای گریه می گیرد بهانه



کلاغ جان …قصه من به سر رسید …سوار شو …تو را هم تا خانه‌ات می رسانم




ناشناسی بی کس، نیمه شب هم حتی!
اگر از کوچه ی تنهایی قلبم گذرد،
عطر بدرود و درودش سالی،
در دلم خواهد ماند....
تو که دیریست در این کوچه اقامت داری...




حتی عکستم ندارم که بذارم روبروم...اونقدر نگاش کنم تا بشکنه بغض گلوم...





مردی و نامردی، جنسیت سرش نمی شود
معرفت که نداشته باشی ، نامردی..





دلتنگی عین یه مار اومده رو قلبم نشسته
هر چند لحظه ...
یا چند ساعت گاهی هم چند روز یک بار میآد نیششو فرو میکنه تو قلبم ...
گُر میگیرم ..
بعد آرووم میشم ..
دوباره.





غم ساخت کار دل، ز نوا می توان شناخت / ظرف شکسته را، ز صدا می توان شناخت




گریه کردم اشک بر داغ دلم مرحم نشد / ناله کردم ذره ای از دردهایم کم نشد
در گلستان بوی گل بسیار بوییدم ولی / از هزاران گل، گلی همچون وفا پیدا نشد





دانستی اگر سوز شبانروز مرا / دامن نزدی آتش جانسوز مرا
از خنده دیروز حکایت چه کنی / بازآی و ببین گریه امروز مرا




خدایا دلم گرفته ، میان این همه آرزوها ، دلتنگ ترین بنده ات را دریاب




میان عابران تنهاتر از من هیچ کس نیست / کسى اینجا به فکر این غریبه در قفس نیست
دلم امشب براى خنده هایت تنگ تنگست / فقط در دستهاى گرم تو مردن قشنگست





برنگرد،
که بر نمی گردی تو هیچوقت
نمی خواهمم داشته باشمت،نترس فقط بیا
در خزان خواسته هام کمی قدم بزن تا ببینمت
دلم برای راه رفتنت تنگ شده است…







 ببین من دل به کی دادم / به اون کس که نمیخوادم
دلم شیشه دلش سنگه / واسه سنگه دلم تنگه




خواستم خودم رو گول بزنم،همه ی خاطراتم رو انداختم یه گوشه ای
 و گفتم:فراموش یه چیزی ته قلبم خندید و گفت: یادمه





حضورآرامت مدت هاست درکنارم نیست امایادتومهمان همیشگی قلبم است




نفس نمیکشد هوا؛
قدم نمیزند زمین؛
سکوت میکند غزل؛
بدون تو یعنی همین....





اون روزا که خودم بودم کوچه پر از ترانه بود چشام یه برق دیگه داشت درختا پر جوانه
 بود من بودم و بنفشه ها یه پشت بوم یه خاطره دل جوونم می تپید پشت حصار پنجره...





زمانی "من و تو " بودیم و "دیگران" در کنارمان
حال " من و تو "هستیم اما "دیگران " بین مان . . .





می خواهم تنهاییم را آنقدر تنها بگذارم تا از تنهایی بمیرد....





ممکنه من بهت بگم :"بذار به درد خودم بمیرم"
اما تو نذار بمیرم
شعور داشته باش!!







كــــفش هاى آخرين ديــــــدارمان را برق مي اندازمـــــ
امـــــــــا.....
چــــــــــقدر براى پاهـــــــايم كـــــــــــــوچكند...





دلم برایت تنگ شده !
می خواهم آنقدر اشک بریزم
تا غبار فاصله از قلبم تمیـــز شود .
ولی می ترسم …
” تهران” ، ” ونیــــز” شود !!!





ميپوشانم دلتنگي ام را با بستري از كلمات
اما باز كسي در دلم تو را صدا ميزند...





تصویر خاطراتمان را در قاب خالی ذهنم به امید دیدار نگه میدارم




از وقتی که تــو رفتی ، آینده هیچ وقت نیامد که هیچ
گذشته هم هیچ وقت نگذشت . . .





بغض هايم رابه آسمان سپرده ام!خدابه خيركندباران امشبم را.....







 هر جا که می بینم نوشته است :
” خواستن توانستن است ”
آتش می گیرم !
یعنی او نخواست که نشد ؟





اگر دلت گرفت سکوت کن !!
این روزها هیچ کس معنی دلتنگی را نمیفهمد!!!!!!




دلتنگی یعنی اینکه دقیقه به دقیقه گوشیتو چک کنی
 و وانمود کنی داری ساعت گوشیتو میبینی...






به وسعت ندیدن نگاهت خسته ام،چگونه بشکنم ثانیه های سنگین دوری ات را...





نظر می رسد که زندگی بی تو
یعنی هیچ
حالا که رفتی
فهمیدم که فقط به نظر می رسید.....!




امروز و فرداهایم ، پس فرداها ، همه و همه
خراب شده اند
بعد از تو ...
برگرد





همه مرا با خنده های بلند می شناسند.
بیچاره بالشم با گریه های بی صدا...




عشق یک چرخه است:
وقتی عاشق می شوید، صدمه می بینید.
وقتی صدمه می بینید، متنفر می شوید.
... ... وقتی متنفر می شوید، سعی می کنید فراموش کنید.
وقتی سعی می کنید فراموش کنید، دل تنگ می شوید.
وقتی دل تنگ می شوید...
در نهایت دوباره عاشق می شوید.




به دیدارم بیا هر شب
در این تنهایی تاریک و تنهای خدا مانند
دلم تنگ است
و من تنها و تاریکم
سنگ است دلی که نیست در سنگر عشق.




با نگاهی
هرس کن
علف های هرز دل تنگی ام را!




گاه در زندگی، موقعیت هایی پیش میاد که انسان باید 
تاوان دعاهای مستجاب شده ی خود را بپردازد.





چگونه دراين چشم هاى زيبا
جا داده اى
اين همه دروغ را؟!





ببين ...
باز هم دلم را تنگ کرده اى!





آدم ها عادت می کنند
به هر چیزی...
حتی به خنجر هایی که از پشت می خورند!




گذشت اون وقتایی که آدما همدیگرو دور می زدن
الان دیگه از روی هم رد می شن !!


 


برچسب‌ها: 

متن دلتنگی 92


اگر دلت گرفت سکوت کن...
این روزها کسی معنای دلتنگی رانمی فهمد.








باز باران اما این بار بی ترانه,
گریه های بی بهانه,
می خورد بر سقف قلبم,
یادم آرد روی ماهت,
باورت شاید نباشد که دلم تنگ است برایت






اینجا هنوز هم یادت هست هنوز هم یادت مهربان تر از خود توست....!راستی یادت بخیر...







هيج وقت به كسي وابسته نشو ؟؟ زيرا وابسته شدن به يه نفر دير يا زود به قيمت از دست دادن تكه اي از قلبت تمام مي شود.









ای کاش احساسی به اسم دلتنگی وجود نداشت که باعث بشه مزاحمت بشم....!








هیچ نمیداند جای قول و قرار هایمان امن است زیر پاهایش...






دلتنگی تنها نصیب من بود
از تمام زیبایی هایت...







 میدانم ؛
دیگر برای من نیستی !
اما ….
دلی که با تو باشد این حرفها را نمیفهمد..






اين روزها حس رفتن هم ندارم چه برسد به برگشتن پس برنگرد








تمام خاطراتت تا كنار ميگذارم در روياهايم پامي گذاري
بگو به من با روياهايت چه كنم






دلتنگم دلتنگ...
کسی صدای مرا می شنود؟!
او گفت بر نخواهد گشت..
پس من این همه زمان..
چرا رفت و برگشت آونگ ساعت را شمردم؟
پیر شدم از شوق انتظارش.. در جوانی..
این بی انصافی است..!
برای این همه عشق...
برای این همه صبر..
آه دنیا پاسخت چیست برای این همه درد...؟؟!





نم کشیده ام بر دیوار اتاق
بس که لحظه های دور بودنت را
قطره هایی از باران دلتنگی باریده ام
روی آن به یادگار...






دلتنگم !
برای کسی که مدتهاست،
بی آن که باشد،
هـر لحـظه،
زنـدگی اش کـرده ام !








این روزها حجم زیادی از خدا را نفس می کشم
من مقدس شده ام
و شاید به پایان زندگی ققنوس رسیده ام
دلم برای پروانه های آبی کوچک تنگ می شود وقتی در امتداد کودکی دلتنگم
کسی مرا نخواهد فهمید
مرا زمستان با خود برده است گویا ....






این روزها که سپری میشوند یاد تو را با خود می برند حسادت میکنم به این روزها که حتی یادی از تورا با خود دارند....







اگر دلت گرفت سکوت کن...
این روزها کسی معنای دلتنگی رانمی فهمد.







باز باران اما این بار بی ترانه,
گریه های بی بهانه,
می خورد بر سقف قلبم,
یادم آرد روی ماهت,
باورت شاید نباشد که دلم تنگ است برایت





اینجا هنوز هم یادت هست هنوز هم یادت مهربان تر از
 خود توست....!راستی یادت بخیر.




هيج وقت به كسي وابسته نشو ؟؟ زيرا وابسته شدن به يه نفر
 دير يا زود به قيمت از دست دادن تكه اي از قلبت تمام مي شود.




ای کاش احساسی به اسم دلتنگی وجود نداشت که باعث بشه مزاحمت بشم....!




هیچ نمیداند جای قول و قرار هایمان امن است زیر پاهایش...




دلتنگی تنها نصیب من بود
از تمام زیبایی هایت...





 ائ كاش تيم احساسم انقدر قوئ بود كه هيچ كس جرات بازئ باان رانداشت،...





بر مستی من حد سزاوار زدند
با شک و یقین تهمت بسیار زدند
حلاج شدم ولی به کفر سوگند
دلتنگ تو بدوم که مرا دار زدند




خسته تر از دیروزم کاش میشد گوشه ای نوشت
خدایا خسته ام فردا بیدارم نکن...




تقدیم به تنها صدف دریای دلم که به بیکرانگی اقیانوس عشق دلتنگشم.





از دستم رفتی..
کاش از دلم هم میرفتی




دیگر کمتر اشک میریزم
دارم بزرگ میشوم
یاسنگ
خدا میداند...





دلم برایت تنگ شده !
می خواهم آنقدر اشک بریزم
تا غبار فاصله از قلبم تمیـــز شود .
ولی می ترسم ...





وقتـی یه زن ســیگار کشید یعنــی دیگه گریه جواب نمیده
 و وقتی مــردی اشک ریخت بدون کار از ســیگار گذشته...




دلتنگم...
دلتنگ نبودی تا ببینی بهترین خاطراتت، بی رحم ترینشان میشود...






فــــاصـله هـــرچقــــدر هــــم کــــم و کـــوچیـــک بـــــاشه 
بـــــازم بــــزرگـــه ؛ به دکمه اســـپــیـــس روی کیبــــوردت نگــــاه کــن 





حــواسم را پرت کرده ای ... آنقـــــــــدر دور ...
که دیگر ... یــادم نیست
" تو " رفته ای و " من " ... حـــــــواسم نیست !







آنقدر رسم وفا مرده که ترسم شبی
لیلی زنده شود یادی ز مجنون نکند...




رفیق!
دلتنگ که شدی پیش من بیا…کمی غصه هست…
با هم میخوریم







آنكه دوستش داشتم آدم باگذشتي بود((حتي ازمن هم گذشت ))

فرستنده : 09379xxx289 - cray love





 هنوزهم گاهي دلتنگ ميشوم نه براي تو براي كسي كه فكرميكردم تويي





سربسته میگم : یکی اینجاست که دلش....هوا....تو !
گرفتی؟






به گمانم برابری کند...،
غم دنیا با غم یک روز ندیدنت.





دلتنگی یعنی:
روبروی دریا ایستاده باشی اما...
خاطره ی یه خیابون خفه ات کنه!!





آه ای سنگ صبور
کاشکی صبر تو بود در دل من
کاشکی مهر تو بود در دل او
تا ک این غم نشود حاصل من






امشب دلم میخواهدت تا غصه هارا سرکنم
تا با تبسم های تو لبخند را از بر کنم
دستی ب موهایت برم در چشمهایت بنگرم
شاید رود خواب از سرم تا با تو شب را سر کنم...





اگر غم دوری بگذارد
از غربت نگاه
و دستهای نیازی ب آسمان
و عشقی نزدیکتر از پیراهن
قصه ها خواهم ساخت






وقتی به هــــــــــــوای دیدنت
قلـــــــــــــــب ابرها هم
تند تند می تپد
یاد تو
مثل چیزی
... شبیه یک قطره بــــــــــــــــــاران
بر لبهای خشک و ترک خورده ام
لیـــــــــــــــز می خورد !!!!








اونایی ک میگن مردها
احساس ندارن
قطعا اشک های
یه مرد دل شکسته رو ندیدن:(




عشق اول هیچوقت فراموش نمیشه
اما اون عشقی که حسرتش تا ابد رو دلت میمونه عشق آخره



با اینکه میدانم
دستانم برای رسیدن
به تو کوتاه هستند
اما باز هم دستانم را به سویت دراز میکنم
با این امید که تو نزدیک تر بیایی:(





پلان اول:
بیا جلو!لبخند بزن!
و با نشانه رفاقت دست بده!
و چند سال بعد....
پلان آخر:
رد پا ، کوچه و آسمانی ک همیشه بی موقع گریه اش می گیرد!





از تو میپرسم
از قلبم
میگوید:پاسخی نیست
ناگزیر خود پاسخی می یابم که:
==خود کرده را تدبیر نیست==





اگه از دست همه خسته شدم
ب تو ک بدجوری وابسته شدم
ب تو ک نمیتونم راست نگم
ب چشات هرچی دلم خواست نگم
توی دست تو اسیری خوبه
جونمو ازم بگیری خوبه





آنکه دائم هوس سوختن ما میکرد
کاش می آمدو از دور تماشا
میکرد







 شبها ک دل آشفته دلان نالد از جدایی
من نام تورا خوانم به دعا
شاید ک بیایی




جه سخته وقتی یاد خاطرات می افتیم و اشتباهاتمون داغونمون می کنه




خدایا تا پاکم نکردی خاکم نکن




در این دنیا تکو تنها شدم من
گیاهی در دل صحرا شدم من
چو مجنونی ک از مردم گریزد
شتابان در پی لیلا شدم من





نشونی ازت ندارم
اما دنبالت میگردم
بغض وجودمو گرفته
باورم کو پر دردم





لیلای من بودی
مجنون نبودم
امروز مجنونت شدم
لیلا کجایی؟؟؟







هربار که صدای تورا میشنوم
عجیب میشکنم
تا اینکه خاطرات تو مرا دوباره
زنده میکند
اما انگار من به این شکست معتادم






سرخوشانـــــه می خندم
شوخـــی می کنم
سَر به سَرت می گذارم
و تو نمیدانی ....
چقدر سخت اســت
احساس خفگی کردن پشـت این نقابِ لعنتـی





بزرگترین آرزوی این
روزهای من:
کاش برای چند لحظه
نگاهت با نگاه پر حسرتم گره میخورد؛_؛



به هیچ روزی پس ات نمیدهم،به هیچ ساعتی،به هیچ دقیقه ای،به هیچ هیچی!!!
سخت چسبیده ام تمامت را...

82

بیشتر مواقع پشت جمله
“عیب نداره، مهم نیست “
یه دل شکسته خوابیده . . .






همه میگن روزه گرفتن صبر آدمو زیاد میکنه...
.
.
ولی هیچکی نمیدونه کار من از روزه گرفتن هم گذشته!








بعضی وقتا آدم از ته دل می خواد یه نفر تکیه گاهش باشه ، حتی شده از جنس سنگ




خیلی سخته اول کسی رو دوست نداشته باشی ، بعد هم که یکی رو دوست
 داشته باشی و بخوای براش بمیری ، آرزوش فقط مرگ باشه





گاه این نازک دلم ، یاد رویت می کند
گاه با دیدار گل ، یاد بویت می کند
گاه با دلواپسی ، در کنار پنجره
از هزاران قاصدک ، پرس و جویت میکند !!!






 تمام عمرم برایش دعا کردم که به آرزویش برسد ، خوشحال آمده و میگوید : دارم میروم میگویم : کجا؟
میگوید : به آرزویم رسیدم ، آن ور دنیا ، حال نمیدانم رفتنش تقصیر من است یا خودش





روزگار نبودنت را برایم دیکته میکند و نمره ی من باز صفر میشود!!!
هنوز نبودنت را یاد نگرفته ام.......





نه اینکه زانو زده باشم نه.....فقط نبودنت سنگین است....






خواستی دیگر نباشی!!!
آفرین چه با اراده....
لعنت به دبستانی که تو از درسهایش فقط "تصمیم کبری" را آموختی.......







کلاغ ها گرچه سیاهند و آوازشان خوش نیست اما آنقدر باوفاییند که شاخه های
 خشک درختان را در فصل زمستان تنها نمی گذارند.







زیبا ترین حس زندگی مرور خاطره های خوب است،پس مرورت میکنم هنگام دلتنگی.





من در آن شهری که مردمانش عصا از کوران میدزدند محبت را جسجو کردم






آدمای دلتنگ …
وقتایی که خیلی بهشون خوش میگذره و میخندن یهو سرشون رو برمیگردونن اونوری …
یکم ثابت میشن ؛ یواش یواش چشماشون پر اشک میشه …





اي کساني که دم از رفاقت ميزنيد
.
.

لااقل هر 39 روز يکبار احوالي از دوست خود بگيريد که اگر مرده بود به چهلمش برسيد






خدایا
یا کسی رو بهمون نده
یا اگر میدی دیگه ازمون نگیرش خوب
آخه آدم ها هم هدیه رو پس نمی گیرند تو که خدایی دیگه...







ای اشک ، گرم و آرام ببار بر گونه بیمار من / ای غم ، تو هم لذت ببر از این همه آزار من






دیرگاهیست که تنها شده ام / قصه غربت صحرا شده ام
وسعت درد فقط سهم من است / باز هم قسمت غم ها شده ام
دگر آئینه ز من با خبر است / که اسیر شب یلدا شده ام
من که بی تاب شقایق بودم / همدم سردی یخ ها شده ام
کاش چشمان مرا خاک کنید / تا نبینم که چه تنها شده ام







نه من دستهايش رارهاميکنم,نه اودلش ميايدازمن جداشود! هميشه وهمه جاباهميم, من و تنهاييش...






اونی که وقتی دانشگاه قبول شد بهم خبر داد!
ازش پرسیدم من چندمین نفری هستم که با خبر شدم!
بهم گفت مگه غیر تو کس دیگه‌ای رو دارم؟
اما حالا......!!!!





خدایا به تو سپردمش....اما یه خواهشی ازت دارم... یه روزی
.یه جایی... بغل غریبه...مسته مست... بدجوری یاد من بندازش







 اخه خداجون!قربون بزرگیت!!وفای سگ به چه کارمون میاد یه فکری به حال ادمات میکردی...!






ما و مجنون درس عشق از يک اديب آموختيم ، او به ظاهر گشت عاشق ، ما به معنا سوختيم .





زمزمه دلتنگی ام را یه نسیم میسپارم تا به تو برساند همیشه به یادت هستم.




دله سبزم را گره زد ...
و رفت تا به آرزو هایش برسد...





قفس تنگ فلک جای پریشانی نیست یوسفی نیست در این مصر که زندانی نیست.





دلم برای یک نفر تنگ است....
نه میدانم نامش چیست...و نه میدانم چه می کند...
حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم....
رنگ موهایش را نمی دانم....
لبخندش را ...فقط میدانم که باید باشد و نیست





اگر دلت گرفت سکوت کن !!این روز ها هیچکس معنی دلتنگی را نمیفهمد!!!!!




از جدا شدن نوشتی ؛ رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم ؛ نازنینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میان این همه دیوار
تو با لبخندی نوشتی همنفس خدانگهدار





هميشه دلتنگي به خاطر نبودن كسي نيست
گاهي بخاطر بودن كسي ست كه حواسش به تو نيست .. !





آنقدر سرگرمِ "اوقات فراغت" بودم،
که فکری به حالِ ...
"روزهای فراقت" نکردم.




تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف ...
لرزشی روی میز کنار تختم میفتد ..
از این صدا متنفر بودم اما ...
چشم هایم را میمالم ..
new message
تا لود شود آرزو می کنم ... کاش تو باشی ...
...
سکوت می کنم ، آرزوی بی جایی بود !!





این روزها زیادی ساکت شده ام
حرف هایم نمی دانم چرا به جای گلو ، از چشم هایم بیرون می آیند





دلم برایت تنگ شده است...فقط همین





ارزش دل قد یک مورچه است:
هر دو خواسته یا ناخواسته زیر پا له میشوند




دلگيري عصر جمعه نه از بين ميرود نه عادي ميشود فقط

از هفته اي به هفته ديگه منتقل ميشود...!!!




 


برچسب‌ها:

مسیج دلتنگی


کـاش دفتـر خاطراتــم
چراغ جادو بود
تا هر وقت از سـرِ دلتنگــی
به رویش دست میکشیدم
تــو از درونش
با آرزوی من بیرون می آمدی!





کاش آدم ها یکم جرات داشتن …
گوشی رو برمیداشتن و زنگ میزدن و میگفتن :
ببین ؛ دلم واست تنگ شده ،
واسه هیچ چیز دیگه ای هم زنگ نزدم …



دلتنــــــگ نشــــدی ببیــــــنی
چـــــگونه خوبتـــــرین خــــاطره هــــــا
بی رحــــــم ترینــــــشان می شــــــود …





ممتد مانده ام ؛ انگار
سکون عجیبی ،
در شب ،
میان ذهن من ؛
جولان می دهد
مثل در خواب رفتن یک رویا ،
با تصویری تمام سیاه !






 پشت آن پنجره ی رو به افق،
پشت دروازه ی تردید و خیال،
لابه لای تن عریانی بید،
لابه لای شاخ و برگ های خزان،
من در اندیشه ی آنم که تورا وقت دلتنگی خود دارمو بس!





وقتِ رفتنت آسمون بارید...
و تو چقدر خوشحال بودی و من هم ...
کاشکی میدونستی به اندازه قطره های بارون دلتنگت میشم...





عشق، اگر عشق باشد…
ناممکن ترین ها را امکان می بخشد
تنها برکه ای ست که می توانی در آن غرق شوی و اما نفس بکشی!




چقدر لباس سیاه به تو مى آید …
اگر میدانستم زودتر میمردم …




مقصد مهم نیست، مسیر هم مهم نیست، حتی خود
 سفر هم چندان مهم نیست؛ همسفر خیلی مهمه…




براى متعهد بودن مهم نیست یه حلقه ی فلزى توى دستت باشه
مهم اینه که یه حلقه از عشق دور “قلبت”باشه…





دلتـنگـــــم …
هــــــمـــین !
و ایــــــن نیــــــاز به هــــیچ زبـــان شاعــــرانه ای نــــدارد …





دلم برایت تنگ شده !
می خواهم آنقدر اشک بریزم تا غبار فاصله از قلبم تمیز شود
ولی می ترسم … ” دنیا ” ، ” ونیــــز ” شود !!





دلتنــگم
بــــرای کســـی کـــه مـــدتهـــاست
بــــی آن کـــه بــــــــاشد
هـــر لــحظه
زنــــــدگی اش کـــــرده ام …..!





دلتنگ که می‌شوی
چشم‌هایت را ببند
مثلِ یک عکسِ فوری؛
فوری ظاهر می شوم





و اینک باران …
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند!
و چشمانم را نوازش می دهد…
تا شاید از لحظه های دلتنگی ام گذر کنی!




کـاش دفتـر خاطراتــم
چراغ جادو بود
تا هر وقت از سـرِ دلتنگــی
به رویش دست میکشیدم
تــو از درونش
با آرزوی من بیرون می آمدی!




کاش آدم ها یکم جرات داشتن …
گوشی رو برمیداشتن و زنگ میزدن و میگفتن :
ببین ؛ دلم واست تنگ شده ،
واسه هیچ چیز دیگه ای هم زنگ نزدم …





1
دلتنــــــگ نشــــدی ببیــــــنی
چـــــگونه خوبتـــــرین خــــاطره هــــــا
بی رحــــــم ترینــــــشان می شــــــود …







ممتد مانده ام ؛ انگار
سکون عجیبی ،
در شب ،
میان ذهن من ؛
جولان می دهد
مثل در خواب رفتن یک رویا ،
با تصویری تمام سیاه !

فرستنده : sky angel





 خدا حافظ همین حالا،همین حالا که من تنهام خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام
 خداحافظ کمی غمگین،به یاد اون همه تردید به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید اگه
 گفتم خداحافظ، نه اینکه رفتنت ساده است نه اینکه می­شه باور کرد دوباره آخر جاده است
 خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا






اسمش دلــــــه ! اگر قرار بــــــود بفهمــــه که دل نمیشــــد،می شد مغــــــــز ! دلـــــه .. نمی فهمــــــه






به پایان میرسد این عشق... خیانت همچنان باقیست





این نیز بگذرد
اما ای کاش از جای دیگری بگذرد و همش از روی ما نگذرد...







قیلون قلبم دیگه کام نمیده فکر کنم زغال دوریت تنباکوی دلمو سوزونده!!






رفیق دلم را شکستی، عیبی ندارد . حداقل خورده هایش را جمع کن تا خدای نا کرده زخمی ات نکنند.






خیلی ها میگن دوری و دوستی، ولی من میگم سخته زنده بودن وقتی دوری و نیستی!



وقتی که دنیا دود شد شاید فراموشت کنم
کاشانه ام نابـــــود شد شاید فراموشت کنم
آسان ز دستم داده ای باشد به این هم راضیم
وقتی که اشکم رود شد شاید فراموشت کنم
هرگز زدستت این چنین سیلی به احساسم نخورد
باشد بزن بد تر بزن
اما به دســـــــــتانت قسم وقتی که تارم پود شد شاید فراموشت کنم




من خـــــدایی دارم
که به وقتش
دامنی می پوشد به اندازه ی
...تـــــــــــمام
دلتنگی هایم
و لحظه ای دیگر
سیـــنه ای دارد
مـردانه
و امن...




چندیست پیامهایت نمیرسند.سیم بانان را خبر کن شاید کاجی افتاده باشد.



دلم
آنقدر تنگ است
که می ترسم
در هیاهوی اشک هایم
دیگر باز نشود




کسی که تو حرفاش زیاد میگه “بیخیال” بیشتر از همه فکر و
 خیال داره فقط دیگه حال و حوصله بحث و صحبت نداره !



مشکل از تو نبود
از من بود
با کسی حرف میزدم که ...
سمعک هایش را پیش دیگری جا گذاشته بود





تو که نمی آیی،..‏
تاج و تختی...
برای خودش به هم می زند...
دلتنگی!








 بغض بزرگترین اعتراضه. اما اگه بشکنه دیگه اعتراض نیست ،التماسه...





به زخم هایم می نگری؟
درد ندارد دیگر
روزی که رفتی مرگ تمام دردهایم را با خودش برد
مرده ها درد نمی کشند...!
از تو خواهشی دارم
برنگرد دیگر
زنده ام نکن...!






حواست هست؟♪♫♥
شهریور است ...♪♫♥
کم کم فکر باد و باران باش ...♪♫♥
شاید کسی تمام گریه هایش را♪♫♥
برای پاییز گذاشته باشد ..♪♫♥





غصــه نخــور ؛ کنــار آمـده ام بـا نبـودنت . . . خیلـی که دلـم بگیـرد ،
گریـه میکنـم !






ﺭﻓﺘﻨِﺖ.... .ﻧﺒﻮﺩنت.. ...ﻧﺎﻣﺮﺩﯾﺖ .....
ﻫﯿﭽﮑﺪﻭﻡ ﻧﻪ ﺍﺫﯾﺘﻢ ﮐﺮﺩ,ﻧﻪ ﻭﺍﺳﻢ ﺳﻮﺍﻝ
ﺷﺪ.....ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺑﻐﺾ ﺩﺍﺭﻩ ﺧﻔﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ...ﭼﻪ
ﺟﻮﺭﯼ ﻧﮕﺎﺕ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ؟؟؟






یادش بخیر..
همیشه موقع خواب،
عکس قاب شده ات را گرد گیری می کردم!
اما از آن روزی که رفتی..
عجیب دلم غبار گرفته است.
تو خودت را اذیت نکن،
می دانم..
از دست قاب خالی کاری بر نمی آید!!








بعضي وقتا اونقدر دلتنگ کسي ميشي که اگه بفهمه خودش از نبود خودش خجالت ميکشه






چقد دنياعجيب شده!
مردم هرروز عشق هايشان را با عشق هاي هم عوض ميكنند
ديروزاو عشق توبود
امروز عشق من
فردا عشق ديگري...!






مهربانیت را بادلم پیوند زدم، تا از تو دور بودن را احساس نکنم.
اما باز هم دلتنگم.......!!!








فراموش كردنت برايم مثل آب خوردن بود !!!
از همان آبهايي كه مي پرد توي گلو و سالها سرفه ميكنيم ....
 








در قید غمم، خاطر آزاد کجایی؟
تنگ است دلم، قوت فریاد کجایی؟
با آنکه ز ما یاد نکردی..
ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی؟









حالت تهوع دارم !!!
اين حالت تهوع لعنتي با هواي آزاد و قرص درست نميشود
علاجش ....
فقط بالا آوردن فحش هايي است كه به ديگران بدهكارم







مچاله کن ، بشکن ،بندبزن ،خط بزن ،خلاصه راحت باش . . .ارث پدر نیست دل تنهای منه







پروانه چه لذتی دارد؟
وقتی
زنبور کارگری باشی
که نتوانی
عاشق ملکه بشوی !
 







این روزها زیــــــــادی ساکت شــــــــــده ام ،
نمی دانــــــم چـــــــرا حرفــــــــهایم،
به جـــــــــــــای گلو
از چشمهایم بیرون می آیند…








 میدانم ؛
دیگر برای من نیستی !
اما ….
دلی که با تو باشد این حرفها را نمیفهمد..







اين روزها حس رفتن هم ندارم چه برسد به برگشتن پس برنگرد





تمام خاطراتت تا كنار ميگذارم در روياهايم پامي گذاري
بگو به من با روياهايت چه كنم








دلتنگم دلتنگ...
کسی صدای مرا می شنود؟!
او گفت بر نخواهد گشت..
پس من این همه زمان..
چرا رفت و برگشت آونگ ساعت را شمردم؟
پیر شدم از شوق انتظارش.. در جوانی..
این بی انصافی است..!
برای این همه عشق...
برای این همه صبر..
آه دنیا پاسخت چیست برای این همه درد...؟؟!







نم کشیده ام بر دیوار اتاق
بس که لحظه های دور بودنت را
قطره هایی از باران دلتنگی باریده ام
روی آن به یادگار...





دلتنگم !
برای کسی که مدتهاست،
بی آن که باشد،
هـر لحـظه،
زنـدگی اش کـرده ام !








این روزها حجم زیادی از خدا را نفس می کشم
من مقدس شده ام
و شاید به پایان زندگی ققنوس رسیده ام
دلم برای پروانه های آبی کوچک تنگ می شود وقتی در امتداد کودکی دلتنگم
کسی مرا نخواهد فهمید
مرا زمستان با خود برده است گویا ....







این روزها که سپری میشوند یاد تو را با خود می برند حسادت میکنم

به این روزها که حتی یادی از تورا با خود دارند....



 


برچسب‌ها: 

 

پیامک دلتنگی اردیبهشت 92

 کاش کودک بودیم تا بزرگ ترین شیطنت زندگیمان نقاشی روی دیوار بود نه روی دل




حال امروز مرا آن سگ مرده ای می فهمد ، که بجای اینکه لاشه اش را 
از وسط خیابان به کناری بیندازند ، با چرخ ماشین هایشان له تر اش میکنند...
غریب...
تنها...
بی اهمیت...





خبر داری چی شده؟!
.
.
تو یه نقطه از کره ی زمین یه دلی غش میره واسه یه لحظه دیدنت..!!





مرا به تو هیچ تملکی نیست جز اینکه :
همواره دلم برای مهربانیت تنگ میشود....






خــــدایا....
همه از تو می خواهند ، بدهی.من از تو می خواهم ، بگیری!!!
خـــــدایااین همه حس دلتنگی را از من بگیر...




دلم تنگه ، تنگ روزهای بیخیالی ، تنگ روزهای ندانستن ...تنگ روزهای خوابهای خرگوشی 
، تنگ روزهای حفظ کردنهای اجباری ...تنگ روزهای رفتن کنار آبی ترین آب به بهانه دلتنگی ..
.دلم تنگ ثانیه ای از آن ساعتها خاموشی است همراه با عزیزترین همدردها ...دلم تنگ است ، تنگ تنگ





ایکاش فردا که از خواب بیدار میشوم، زندگی رنگ دیگری باشد....
همرنگ آرزوهــــایم!!





دلی که از بی کسی غمگین است ، هر کسی را می تواند تحمل کند.




از زمانی که میخ نگاهت شده ام...
مدام بر سرم میکوبی






کار از پــُـک و نخ و بسته و باکس گذشته...
این روزها کیلومتری دود میکنم خاطراتت را..



گاهي فقط بوي يك عطر ، يك تشابه اسم !
براي چند لحظه ...
باعث ميشه دقيقاً احساس كني ،كه قلبت داره از تو سينه ات كنده ميشه ...
قبول دارین این حرف منو؟ :(




فال حافظ زدنت از پى دلتنگى كيست؟
ما كه هر لحظه به ياد تو و دلتنگ توييم..





دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست
گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست
من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل
تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست . . ..




یاد روز هایی می افتم که به تو میگفتم عزیــــزم و تو چه شیرین می خندیدی
... کاش همان موقع میفهمیدم به حماقت من میخندی....
 و حالا ... حالا... به هرکس که میگویم عزیزم ، اول از حماقت خودم کاملاً مطمئن میشوم...






حالم خوب نیست و میدانم میدانی که بهتر شدنم نیازمندِ با تو بودن است... ❤❤❤



اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمی دانم
اینجا شده پاییز ، آنجا را نمی دانم
اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمی دانم . . .





باورت بشود يا نه
روزي ميرسد كه دلت براي هيچ كس به اندازه من تنگ نخواهد شد!
براي نگاه كردنم...
اذيت كردنم...
خنديدنم...
براي تمامي لحظاتي كه در كنارم داشتي!
روزي خواهد رسيد
كه در حسرت تكرار دوباره من خواهي بود...
ميدانم روزي ديگر نيستم!!
و هيچ كس تكرار من نخواهد شد....





به راه عمر صدها قصه دیدم/سفر کردم حکایت ها شنیدم
نفهمیدم چه شد تا اینکه روزی/سر کوی رفیق بازی رسیدم
به هر باغی رسیدم از سر شوق/ز هر دسته گلی یک شاخه چیدم
غلامم چاکرم لوتی بفرما/همین ها شد همه عشق و امیدم
بدون هیچ حرفی یاسوالی /پیاله هرکسی دادسر کشیدم
ولی افسوس با هرکه نشستم/رفاقت کردم و خیری ندیدم
چشام بارونی و قلبم شکسته /از این دنیا و اهلش دل بریدم






زخـــــم هـای آدم سرمـــایه استـــــ
ســرمـــایه ات رو بــا این و اون تقـــسیم نکن
داد نــزن هــوار نکش
آروووم و بی ســـر صدا هــمه چی رو تحــمل کن . . .





همیشه هم قافیه بودند…سیب و فریب… حتی زمانی که هیچ کس شعری نگفته بود… و حالا که
 همه شعر میگویید، همه با هم میگوییم:سیـــب… و دوربین های عکاسی را فـــ ـریـ ـب میدهیم…
تا پنهان کنیم آن اندوه موروثی را پشت این لبخند مصنوعـ ـی






برای تو نامه ای می نویسم…
دلتنگی که دست از سر دل بر نمی دارد.
دلتنگی که فاصله را نمی فهمد !
نزدیک باشی و اما دور…دور…دور !
تنها که باشی تمام دنیا دیوار و جاده است.
تمام دنیا پر از پنجره هایی است که پرنده ندارند…
پر از کوچه هایی که همه ی آن ها برای رهگذران عاشق به بن بست می رسند!
فکر کن پای این دیوارهای سرد و سنگین چه لیلی ها و مجنون ها که می میرند!
خون بهای این دل های شکسته را چه کسی می دهد ؟!




امروز را به باد سپردم
امشب کنار پنجره بیدار مانده ام
دانم که بامداد
امروز ِ دیگری را با خود می آورد
تا من دو باره آن را
بسپارمش به باد ….
“فریدون مشیری”





به من میگفت که دلم خیلی کوچک است!
و من تازه دریافتم ... که چرا مرا به دلش راه نداد...
من فقط کمی اضافه وزن داشتم...





درهر ورق زمان نوشته ام به يادت ميمانم ،حتي اگرهزار صفحه ازتو دور باشم





چقدر دوست داشتم تمام دلتنگی های این روزها را با کسی تقسیم می کردم،
و یا کسی بود برای گوش دادن ودرد دل کردن،
بماند که آنقدر فاصله ها زیاد شده که هر چه فریاد
می زنم..
گویا نه تو صدایم را می شنوی
ونه کس دیگر...




قشنگترين حس. حس عاشقي است .حسي كه به يكباره تمام وجودت
 را فرا ميگيردوراه فراري درآن نيست. دلتنگه اين حسم...








عطر اونروز زیر بارونو بهم برگردون
بوسه ی رنگ تابستونو بهم برگردون
تو زمستون دست گرمت منو آتیش میزد
تو بمون با این کارت جونو بهم برگردون



 دلم برای کسی تنگ است،کسی که خالی وجودم را از خود پُر میکرد و پُری دلم را با وجود خود خالی.





ای دل دیوانه ، بشنو این مرام زندگی است / او که گریان کرد چشمی را نصیبش خنده نیست





در ماه مهر بادهای پاییزی بی مهری را با برگ درختان آغاز میکنند . . .




تروریــــــست ترین شخص روی زمین ، آن شخصی است که برای خودشیرینی
 و برای اثبات اینکه "من هم وجود دارم" دوستش ار در جمعی ضایع کند....




دلم تنگ است دلم اندازه ی حجم قفس تنگ است صدایم خیس و بارانی است نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانیست...





هیچ وقت برای تنهایی خودم نگریستم دلتنگ کسی شدم که مرا تنها گذاشته است!!!!!!!!!!





دلتنگی حس عجیبی است
که گاهی تو را به یادم می اورد
گاهی یعنی همیشه . . .
گاهی یعنی همین حالا . . .





دلم تنگ است.....
اما هنوز تو در آن جا می شوی...
چقدر ابعاد بودنت عجیب است....




رفتنت نمکی بود بر همه ی زخمم هایم
من از همه ی دنیا یکی تورا داشتم یکی خدا را
از سر کوفت هایی که شنیدم بگویم؟
میگویند کجاست انکه بر سینه میزدی سنگش
میگویند الان با دیگریست
برگــــــرد و همه ی دنیا را غافلــگیــــر کن ،
من حتـــــی با خـــدا هم شـــرط بستـــم .





دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست
در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست
با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم
بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست



اشک من جاری شد...
جای تو خالی بود
جـــــــــای تـــــــــو ...
عکس تو درطاقچه ی کوچک قلبم خندید
شعر دلتنگی من سخت گریست





منم دلتنگ رویت
دلم آید به سویت
چه کردی با دل من
که کرده آرزویت





دلتنگی
عین آتش زیر خاکستر است
گاهی فکر میکنی تمام شده
اما یک دفعه
همه ات را آتش میزند .



من هوای تو رو دارم،بذار بی وقفه ببارم
حالا که سهم من اینه،هیچ گلایه ای ندارم . . .





رفتــه اي
و مــنּ هــر روز،
بــه مــوريــانــه هــايــي فکــر مــي کنـم
کــه آهستــه و آرام
گــوشه هــاي خيــال ام را مــي جــونــد!
به گــذشـتــه که بــرمــیـگـــردم....
از حـــــــال مــیــروم...!





 پشت آن پنجره ی رو به افق،
پشت دروازه ی تردید و خیال،
لابه لای تن عریانی بید،
لابه لای شاخ و برگ های خزان،
من در اندیشه ی آنم که تورا وقت دلتنگی خود دارمو بس!




وقتِ رفتنت آسمون بارید...
و تو چقدر خوشحال بودی و من هم ...
کاشکی میدونستی به اندازه قطره های بارون دلتنگت میشم...





عشق، اگر عشق باشد…
ناممکن ترین ها را امکان می بخشد
تنها برکه ای ست که می توانی در آن غرق شوی و اما نفس بکشی!






چقدر لباس سیاه به تو مى آید …
اگر میدانستم زودتر میمردم …





مقصد مهم نیست، مسیر هم مهم نیست، 
حتی خود سفر هم چندان مهم نیست؛ همسفر خیلی مهمه…




براى متعهد بودن مهم نیست یه حلقه ی فلزى توى دستت باشه
مهم اینه که یه حلقه از عشق دور “قلبت”باشه…




دلتـنگـــــم …
هــــــمـــین !
و ایــــــن نیــــــاز به هــــیچ زبـــان شاعــــرانه ای نــــدارد …





دلم برایت تنگ شده !
می خواهم آنقدر اشک بریزم تا غبار فاصله از قلبم تمیز شود
ولی می ترسم … ” دنیا ” ، ” ونیــــز ” شود !!





دلتنــگم
بــــرای کســـی کـــه مـــدتهـــاست
بــــی آن کـــه بــــــــاشد
هـــر لــحظه
زنــــــدگی اش کـــــرده ام …..!





دلتنگ که می‌شوی
چشم‌هایت را ببند
مثلِ یک عکسِ فوری؛
فوری ظاهر می شوم





و اینک باران …
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند!
و چشمانم را نوازش می دهد…
تا شاید از لحظه های دلتنگی ام گذر کنی!

 


برچسب‌ها:

استاتوس دلتنگی

به سراغ من اگر میایی،تند تند ،اهسته ،چه فرقی دارد؟؟تو به هرجور که دلت خواست بیا...!
مثل سهراب دیگر جنس تنهایی من شیشه نیست که راحت شکند ،مثل اهن شده است...!تو فقط زود بیا...





دلتنگی همیشه از ندیدن نیست؛ لحظه های دیدار با همه ی زیبایی، گاه پر از دلتنگی است …




بی وفا ! برگرد ببین
آیینه
عکس تو را قاب کرده…
مرا نشان نمی دهد !





دلت كه تنگِ يك نفر باشد
خودِ خدا هم بيايد تا خوش بگذرد و لحظه اي
فراموش كني
فايده ندارد ...
تو دلت تنگ است ...
دلت براي همان يك نفر تنگ است



خنده هايم شكلاتي شده اند
زيادي خالص
تلخ...
تلخ...
 







 دور که می شوم
"نزدیکتر میآئی"...!!
نزدیک که می شوم
"دورتر می روی"...!!
انگار که این "فاصله"
همیشه باید به شکلی رعایت شود ...




یک مشت خاطره جوانه میزند هرشب از بالشی که سنگین شده از اشکهایم.





نبودن هیچ کس سخت نیست ، فراموش کردن یک بودن سخت است




كاش ميشد لحظه اى با يار خود تنها شوم / بى غم و اندوه از تنهايى فردا شوم 
 سر به روى شانه ھاى مهربان او نهم / غرق خوبى هاى بى پايان آن زيبا شوم




دلتنگ خنده هاي بهارانت در کوچه خزان زده دلم،نگاه مهربانت را به انتظار نشسته ام
.يک شب از کوچه خيالم بگذر شايد عطر گيسويت خواب پريشانم را التيام ببخشد




اشکهایم که سرازیر میشوند دیری نمی پاید
که قندیل میبندند... عجیب سرداست هوای نبودنت





ستاره های آسمون فدای یک لحظه نگات - کجایی تک ستاره ام, خیلی دلم تنگه برات

فرستنده : مهدي از س و ب





هرگز فراموش نخواهم کرد که برای داشتن تو دلی را به دریا زدم که از آب واهمه داشت




دلتنگم اما...
توراطلب نميكنم...
نه اينكه بى نيازم...
صبورم...!!!




سیــــــــــر شدم …
بسکه سرد و گرم روزگار را چشیدم !




مي دونستي اشک گاهي از لبخند با ارزش تره؟!!!!
چون لبخند رو به هر کسي مي توني هديه کني اما اشک رو فقط براي کسي مي ريزي که نمي خواي از دستش بدي...!




در من این جلوه ی اندوه ز چیست؟ در تو این قصه ی پرهیز که چه؟
 در من این شعله ی عصیان نیاز، در تو دم سردی پاییز که چه؟



آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم / از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم / تقصیر
 کسی نیست که اینگونه غریبیم / شاید که خدا خواست اینگونه بمیریم




افسانه زندگی به جز این دو نیست:یا مرگ آرزوها،یا آرزوی مرگ…
 



خیابانهای تنهایی دلی ولگرد می خواهد!
و آوازم بدون تو سکوتی سرد می خواهد!
برایت مرده بودم تا برایم تب کند قلبت!
ولی حتی نپرسیدی دلت همدرد می خواهد





 می نویسم د ی د ا ر تو اگر بی من و دلتنگ منی ... یک به یک فاصله ها را بردار.




دلم رادرغمت كردم زهرويرانه ويرانتر،چوديدم دوست ميدارد،دلت دلهاى ويران را.
 



لبخند تو را چند صباحی است ندیدم/
یکبار دگر خانه ات آباد بگو سیب/
عمری است که اندوه به رویم زده لبخند/
از هر غمی اندیشه ات آزاد بگو سیب.




غم رفتنت در سينه باز مانده،برگرد تا اين دل در سينه نمرده



خــــــــــدایا
خواستم بگویم تــنهایم
اما...
نـــــــــــگاه خندانت، مرا شــرمگین کرد
چه کسی بـــــــــــــــهتر از تو ... ولی عجیب دلتنگم




شیشه نازک احساس مرا دست نزن !
چِندشم می شود از لک انگشت دروغ !!!
آن که میگفت که احساس مرا می فهمد …
کو کجا رفت ؟ که احساس مرا خوب فروخت !




برف ببارد یا
باران!!!
برای باور زمستان؛
همین جای نبودنت کافی ست...!!!



مــرور میــــکنـَم ..
خاطِراتِـمـــان را
امـــــا مَگر ..
کـپـــی برابـَـر اَصـــل میشــَـــوَد ؟........





دیشب تو خواب با بارون مسابقه دادم.اون بارید و من گریه کردم..
باهاش از تو حرف زدم..اون دلتنگ خورشید شده بود و من دلتنگ تو...





دیشب تو خواب با بارون مسابقه دادم.اون بارید و من گریه کردم..
باهاش از تو حرف زدم..اون دلتنگ خورشید شده بود و من دلتنگ تو...




جاده ی زندگی نباید صاف و مستقیم باشد ، خوابمان می گیرد ... دست اندازها نعمتند...!!!




من شیفته ی میزهای کوچک کافه ای هستم…
که بهانه نزدیک تر نشستن مان می شود…
و من …
روبه روی تو …
می توانم تمام شعر های نگفته دنیا را یک جا بگویم





بعضي وقتا انقدر دلتنگ كسي ميشي
كه اگه بفهمه خودش از نبودنش خجالت ميكشه



وداع آخرم با تو، وداعم با نفس هامه
ببين نزديكه ويرون شم، رفيقم قلب تنهامه
يه دريا تو چشام دارم،شبم لبريز بارونه
بدون تو كسي جز من، كنار من نميمونه



ساکنان دریا پس از مدتی صدای امواج را نمیشنوند...چه تلخ است قصه عادت....

 

 

اس ام اس خنده دار جدید

 

عکس های فیسبوکی و بدون شرح

 

جملات زیبا و با معنی

 


برچسب‌ها: 

پیام کوتاه دلتنگی 92

 


آنچه نادیدنی بود از مردم دنیا دیدم باورم گشت آرامش نابینا از چیست!!




ديكه بين من و تو نه نفرتي هست نه عشقي .

قرارمون باشه يه روزي يه جاي اتفاقي





به  حرمت خاطرمون به دوری فاصلمون به پاکی رابطمون
دلتنگتم ای مهربون...




سر به گوش من بگذار و آرام بگو :دوستت دارم !! از چه

میترسی؟ فردا دوباره میتوانی انکار کنی......









خدایا من را كه آفریدی گارانتی هم داشتم؟ دلـــم دیگر كار نمی كند





بگذار که درها همگی بسته بمانند وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست





یک عمر قفس بست مسیر نفسم را ، حالا که دری هست مرا بال و پری نیست




 بر سر مزرعه ی سبز فلک باغبانی به مترسک می گفت :

دل تو چوبین است… و ندانست که زخم زبان دل چوب هم می شکند






من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم تو آنقدر نخواستی که هیچ چیز از من ندیدی




تمام تنم می سوزد از زخم هایی که خورده ام دردِ یک اتفاق که شاید

با اتقا قِ تـو دردش متفاوت باشد ویرانم

می کند من از دست رفته ام ، شکسته ام می فهمی ؟ به انتهایِ

بودنم رسیده ام ؛ اما اشک نمی ریزم پنهان

 شده ام پشتِ لبخنـدی که درد می کند


كاش روزهــــــــــــاي دلتنگی ِ مـــــــــــن..... مثل ِ \"دوست داشتن هاي\"

تو كوتاه می شد . كاش............





زير باران گريه مي کردم آرام و بيصدا تو چتر را بالاي سرم گرفتي

اما همچنان گونه هاي من خيس از گريه ماند ...!

و تو هرگز نفهميدي که چتر بايد بالاي دلم باشد نه روي سرم ...



انگشتت فقط جای یک حلقه دارد ، دلت را ، دست به دست می کنی برای چه ...




بـغــض هایتـــ را بـــرای خــودتـــ نگــهـ دار .گــاهــیــ  سبکـــ نشـوی ، سـنـگـیـن تــری...




خـــــدایا میـــوه ی کــــدام درخـتـتــــــ را گــــاز بــــزنم کـــه از زمیـــن رانــده شـــوم؟





مــــرا از بـنــد آویــــزان کـنـیــد !
ســــر و تـــه ....!
شــایـد فـکــــرش از ســرم بـیـفـتـــد ... !!!




دور از نفس هایت... دق میکنم..! برایم بادکنکی باد کن.




زمان ، ساز سفر ميزند...
بي هيچ پاداشي حراج محبت كنيم كه همه ما خاطره ايم...





چه خوش خيال بودم...
که هميشه فکر ميکردم درقلب تو محکومم به حبس ابد..!!
يکباره جا خوردم...
وقتى زندانبان بر سرم فرياد زد...
(هى تو)...!
آزادى...!
وصداى گام هاى غريبه اى که به سلول من می آمد...!




سفري بايد كرد تا به عمق دل يك پيچك تنها كه چرا ، اين چنين

سخت به خود مي پيچد ، شايد از راز درونش بشود كشفي كرد، شايد اوهم دلتنگ است؛

شايد...




یکی بود یکی نبود هرکی بود غریبه بود از دلم خبر نداشت که تو رو از دلم ربود هرکی بود
 هرچی که داشت قد من عاشق نبود واسه چشمای سیات بخدا لایغ نبود..... (محسن یگانه)





نرنجم که با دیگری خو کنی تو با ما چه کردی که با او کنی؟؟!!






 من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که می بینم بد آه نگ

است بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت

بگذاریم ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است





بیشترین دروغی که در این دنیا گفته ام ، این کلمه است......خوبم




یادت هست که (جناق) میشکستیم و میگفتیم ، 
یادم تو را فراموش!!!
 ولی امروز تمام (استخوان هایم)!
 شکسته باز هم تو را فراموش نکردم!
 همین...!






كسي چه ميداند...
من...
 امروز...
چندبار فرو ريختم...
چندبار دلتنگ شدم...
از ديدن كسي كه...
فقط پيراهنش شبيه تو بود...





کفشهایت کو؟
میخواهم آنها را بردارم تا توام مثل بی وفایان هوس رفتن نکنی




سفري بايد كردتا به عمق دل يك پيچك تنها كه چرا ، اين چنين سخت به خود 
مي پيچد، شايد از راز درونش بشود كشفي كرد ، شايد اوهم دلتنگ است ؛ شايد...




یک غریبه می خواهم بیاید بنشیند فقط سکوت کند و من هـی حرف بزنم و بزنم و بزنم...
تا کمی کم شود این همه بار ...
بعد بلند شود و برود انگار نه انگار...




هی فلانی!
میدانی؟
میگویند رسم زمانه چنین است!
می آیند ، می مانند ، عادتت میدهند و میروند؟
و تو تنها می مانی...
راستی رسم تو چیست؟
مثل فلانیهاست؟؟




عشق را با دست پيش مي كشی با پا پس مي زنی
بیچاره عاشقی مثل من که هميشه زير دست و پاست





گاهى جلوى آينه مى ايستم...
خودم را در ان ميبينم...
دست روى شانه هايش ميگذارم..
و ميگويم : چه تحملى دارد...
دلت...






تقصیر برگها نیست.
آدمها همینند!
نفس میدهی له ات میکنند...!





عادت مردم این شهرهمین است...
دور آتشی میرقصند که تو در آن میسوزی.




آنقدر فريادهايم را سکوت کرده ام که  اگر به چشمهايم بنگريد کر ميشويد





گاهی فرار میکنم از فکر کردن به تو
مثل رد کردن آهنگی که خیلی دوستش دارم




حیف ...
که فردا رویش نمی شود
این سر
این دل
نامت را فریاد بزند ...





 در ایستگاه آخر ...
پیاده شدی
دست تکان دادی و رفتی ....
و من به انتظار تو در سوزنبانی
بازنشسته شدم .....



چه سخته درجمع بودن ولی درگوشه ای تنها نشستن ؛

به چشم دیگران چون کوه بودن ولی درخود به آرامی شکستن...




اگر یکی دستتو گرفت و دلت لرزید ، زیاد عجله نکن ؛

یه روز با دلت کاری میکنه که دستات بلرزه...!!!

 

 


برچسب‌ها:

اس ام اس دلتنگی 2013

 


کاش روزهــــــــــــای دلتنگی ِ مـــــــــــن..... مثل ِ \"دوست داشتن های\"

تو کوتاه می شد . کاش............






من نه عاشق بودمو نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من…
من خودم بودمو یک حس غریب که به صد عشقو هوس می ارزید…
من دنبال نگاهی بودم که مرا از پس آن سادگیم می فهمید…
و خدا میداند سادگی از ته دل بستگیم پیدابود




اگر امشب هم از حوالی دلم گذشتی آهسته رد شو غم را با هزار بدبختی خوابانده ام




دل ، این واژه ی بی نقطه گاهی به وسعت یک دریا برایت دلتنگی میکند !




فراق یعنی دوری.دوری یعنی دلتنگی.دلتنگی یعنی تو و تو یعنی تموم دنیا





فكر ميكردم تو همدردى
ولى نه!
تو هم دردى!!




اين عشق براي من هيچ نداشت اما گلهاي بالشم

را باغبان خوبي بود با اشكهاي من هرشب...





هروقت زخم خوردي مزه مزه اش كن ! نمكش آشناست






 به گمانم نفسي فرصت ديدن داريم، تا ته كوچه فقط حق دويدن داريم

نشكند پشت دل از بارغم حادثه ها، مثل يك بيد فقط حق خميدن داريم






درخيال ديگري 
مي رفت ومن چه عاشقانه كاسه آب پشت سرش خالي ميكردم...





من كه بروم جابراي خيلي ها باز ميشود توي دلت! انگار زيادي جا گرفته ام!




من رو از خونه قلبت بيرون انداختي، بي‌ انصاف

درو باز كن دستم لاي در گير كرده!





باران همیشه میبارد اما مردم ستاره را بیشتر دوست دارند

نامردیست ان همه اشک را به یک چشمک فروختن






جلوتر نيا!
خاكستر ميشوى
اينجا دلى را سوزانده اند...







ساعت ها را بگو بخوابند ؛
بیهوده زیستن را
نیازی به شمارش نیست !





آمدم ... بودی! اما مثل قبل نبودی!! رفتم.




اين روزها آب و هواي دلم آنقدر بارانيست ،

که رختهاي دلتنگيم را فرصتي براي خشک شدن نيست





نمیدانم گنجشک ها که شبیه هم هستند ، چه طور همدیگر و میشناسن.
و نمیدانم چند نفر شبیه من هستند که تو دیگر مرا نمیشناسی .




دلم درد می کند . انگار خام بودند خیال هایی که به خوردم داده بودی





قشنگي فاصلهادراين
است که گاهي به يادمان مياندازد
کسى هست تادلتنگش شويم





ز درد و دلت فقط درد سهم من شد و دلت سهم دیگری .




خوبیهاس که باعث میشن آدمادلتنگ بشن،به خاطرتمام خوبیهات دلتنگتم.





روزی میرسد که با لبخند تو بیدار میشوم
این روز هر زمان که میخواهد باشد
فقط باشد !!!






 تا صبح گریه می کنم و غنچه می دهند گل های ریز صورتی روی بالشم !



حتی نیستی تا باور کنی که در ناب ترین لحظات دعایم بهشت خدایم را برایت آرزو میکنم..





برو که باید به رسم زمانه بروی..
برو اما یادت باشد من تو را چشم که نه دل در راه خواهم ماند...




میسپرمت دست خدا.....
برو بشو ازم جدا.....
شاید دیگه نبینمت برو بی صدا..............
توی چشات اشک نبینم.....
بزار کنارت بشینم.....
یه بغض سنگی داره میکوبه تو سینم...........




آرزویم بودنت، خواهشم دیدنت، عشقم داشتنت، خورشیدم

چشمانت، دنیام نگاهت، آهنگم صدایت، زندگیم فدایت، مرگم نداشتنت






ترسم انروز بيايي که نباشد جسدم،کوزه گر کوزه بسازد ز

خاک جسدم،لب ان کوزه بسازد ز خاک لب من،بي خبر لب بگزاري به لبان جسدم!ا




دست از پا خطا کنی تعویض میشوی همین حوالی کسی هست

شبیه تو ! این است پیام عشق های امروزی





کمی زود بود ولی دعایت گرفت مادربزرگ ...! دلم زود پیر شد





همزادکویرم تب باران دارم…!
درسینه دلی شکسته پنهان دارم. در دفترخاطرات من بنویسید…!
من هرچه که دارم از رفیقان دارم




من می بافم و تو می بافی.... من برای تو کلاه تا سرت را گرم کنم

تو برای من دروغ تا دلم را گرم کنی....








به يكي دل سپردم بي وفا شد چو پابندش شدم از من جدا شد

نمي دانم از اول بي وفا بود يا من نازش كشيدم بي وفاشد






از اشعارم هم تو را كنار گذاشته ام، ببين فراموشي انسان هاي

بي لياقت كار چندان مشكلي نيست





خط زدن بر من پايان من نيست آغاز بي لياقتي توست

 



قد تو به عشق نميرسيد، غرورم را زير پايت گذاشتم كه برسد؛ اما باز هم نرسيد!

 



دلم درد ميكند انگار خام بودند خيالهايى كه به خوردم داده بودى . . .

 



 اگر در معرفت يكتا نبودي اگرغارتگر دلها نبودي، دلم بيهوده دلتنگت نمي شد.



هر قطره اشك نشان دل شكستگي است، هر سكوت نشان تنهايي

است، هر لبخند نشان مهرباني است، هر پيام نشاني از دلتنگي من براي توست






جان رفته ولي زخم جفايت نرود / تاثيردو چشم بي وفايت نرود

فرشي زدل شكسته انداخته ام / آهسته بيا شيشه به پايت نرود







ديشب...
خسته تر از هر روز بودم

كاش ميشد گوشه اي مي نوشتم

خدايا خيلي خسته ام

فردا صبح بيدارم نكـــــــن.!!




خياط خوبي ست روزگار، اما دل مرا، به عمد يا سهو، نميدانم. . .!!
شايد بي هوا، تنگ به سينه ام كوك زد. . .





چهره ام سخت درهم است، فيثاغورثي پيدا كنيد اين مسئله را حل كند!





با نگاهم شدي غريبه، دوري و نديدن دل، چي شده حالا برات

سنگينه كه بگي دستام خاليه، هرچه بود محبت به عادتي ديرينه





دلی كه شكستي را گــــچ چاره نكرد...
گـــــل گرفتمش...




این‌روزها
دلم بیمار است..
هی دارد بالا می‌آورد
پس‌مانده‌های تو را ...!





آنکه میرود،نمیداند
اما آنکه بدرقه میکند میداند کاسه ی آب معجزه نمیکند...




خوشحالم که ساعتها را جلو کشیده اند
حالا یک ساعت کمتر از همیشه نیستی...





بی تفاوت باش ..
به جهنم ! مگر دریا مُرد از بی‌ بارانی ؟!





تو به احساست بیاموز نفس نکشد!
هوای دل ها آلـوده است...




بعضيا براي اينكه، ظاهرشونو حفظ كنن،..
باطنشونو نابود مي كنن..............




گرسنه ام گذاشتي تا حريصم كني اما ندانستي يك عاشق گرسنه

بي تحمل كه شود به هر آغوشي چنگ ميزند . . .!






 هروقت كم مي اورم ميگوييم اصلا مهم نيست

اما تو كه ميداني نبودنت چقدر برايم مهم است !





كاش مي شد
انكشت را تا حلق فرو كرد ... و دلتنكي را بالا آورد!





از دست زمان تیر باید بخوری،دائم غم ناگزیر باید بخوری، ۱۰۰ مرتبه

گفتم عاشقی کار تو نیست، بچه تو هنوز شیر باید بخوری!





پشت چراغ قرمرپسرك با چشماني معصوم ودستاني كوچك گفت:چسب زخم نميخواهيد؟
 پنج تا صدتومن، آهي كشيدم و با خود گفتم تمام چسب زخمهايت را هم كه بخرم نه
 زخمهاي من خوب ميشودنه زخمهاي تو...





لباس هایم که تنگ می شد
می بخشیدم به این و آن
ولی دل تنگم را ، حالا
چه کسی می خواهد !؟




وقتی كه ديگران گفتند او تو را به خاطرخودت نمی خواهد رويم را

برگرداندم افسوس كه باورشان نكردم و حالا آنها رويشان را برمیگردانند







انگشتم را نخ بسته ام تا به ياد آورم فراموشت كرده ام




هيچ انتظاري ازكسي ندارم، و اين نشان دهنده قدرت من نيست!

مسئله ، خستگي از اعتمادهاي شكسته است






بی بهانه تو را مرور میکنم تا خاموشیم نشان فراموشیم نباشد




گلوی آدم را باید گاهی بتراشند تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود ، دلتنگی هایی
 که جایشان نه در دل که در گلوی آدم است ، دلتنگی هایی که میتوانند آدم را خفه کنند .




بغض هایت را برای خودت نگه دار
گاهی سبک نشوی ، سنگین تری . . .





دلي بستم به آن عهدي كه بستي تو آخر هر دو را با هم شكستي





از حساب و کتاب بازار عشق هیچگاه سر در نیاوردم و هنوز نمی دانم

چگونه می شود هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی من بدهکارت می شوم . . .





دلتنگی همیشه از ندیدن نیست لحظه های دیدار با همه زیبایی گاه پراز دلتنگی ست ....




اگه يه روزي رفتي و بر نگشتي بهت قول نميدم كه منتظرت مي مونم
اما ازت يه خواهش دارم وقتي اومدي يه شاخه گل روي قبرم بذار





 بارونی شو ببار واسم آخه دارم میشم کویر
دلم برات چه تنگ شده تورو میخواد فقط همین
نمیدونم شاید دلم دیگه شده بهونه گیر
هرچی که هست فقط خدا اونو یه وقت ازم نگیر




انقدر مرا سرد كرد .از خودش از عشق.....كه حالا جاي دلبستن يخ بستم

آهاي رو احساسم پا نذارين ليز ميخورين.....





سالهاست كه برچوبه تيرباران زندگي آويزانم، و از شليك خبري نيست...





من آنقدر خواستمت كه نخواستنت را نديدم تو آنقدر نخواستي كه هيج جيز از من نديدي





درد كه ميگيرد قلبم... لبخند ميزنم!!
يادگارى توست.





لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان
که از قلبم بر قلم و کاغذ میچکد
لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پر شیار...
لمس کن لحظه هایم را...
تویی که میدانی من چگونه عاشقت هستم
لمس کن این با تو نبودن ها را...







چه دنياي عجيبي است ...
همه ميگويند،حرف دلت را بزن ...
اما ، هر وقت حرف دلم را زدم ، دل همه را زدم !



وقتی "سرفم" میگيره؛ همه با ليوان آب به سراغم ميان.... ((اما وقتی "دلم" میگيره....... ))




آنان كه بودنت را قدر نميدانند رفتنت را نامردى ميخوانند!





كاش هفت ساله بودم روي نيمكت چوبي مي نشستم مداد سوسماري

در دست باصداي تو ديكته مي نوشتم

 تو ميگفتي بنويس دلتنگي من آن را اشتباه مي نگاشتم اخمي

بر چهره مي نشاندي و من به جبران دلتنگي را هزار بار مي نوشتم!






اينجا زمين است.ساعت به وقت انسانيت خواب است عجب موجود سخت جانيست دل....
هزار بار تنگ ميشود.ميشكند.ميسوزد.ميميرد ولي باز هم ميتپد




گفت:اينقدر سيگار نكش ميميري. . .

گفتم:اگه نكشم ميميرم. . .

گفت:اگه بكشي با درد ميميري. . .

گفتم:اگه نكشم از درد ميميرم. . .

گفت:هواي دودي جلوي درد رو نميگيره. . .

گفتم:هواي صاف جلوي مرگو ميگيره؟. . .

يه كم نگاهم كرد و گفت:بكش. . .




وقتي ازم ميپرسي كه خوبي و من ميگم اي بد نيستم...
يعني بدم..!
خيلي هم بدم...
پس نگو خدارو شكر..!!!




قصه بگو تا بخوابم...
امشب قصه آمدنت را ميخواهم...
ميخواني؟!





ﻧﺘـــــــــﺮﺱ. . .
ﺍﮔـــــــﺮ ﻫﻤــــــــ ﺑﺨـــــﻮﺍﻫﻤــــــــ
ﺍﺯ ﺍﯾـــﻦ ﺩﯾــــــــﻮﺍﻧـﻪ ﺗـﺮ
ﻧﻤﯿــﺸﻮﻣـــــــــ!
ﮔﻔـــــﺘﻪ ﺑﻮﺩﻣــــــــ ﺑﯽ ﺗـــﻮ ﺳﺨــــﺖ
ﻣﯿﮕــــــﺬﺭﺩ ﺑـﯽ ﺍﻧـﺼـﺎﻓــــــــ!
ﺣـــــﺮﻓﻤــــــ ﺭﺍ ﭘﺲ ﻣﯿﮕــﯿﺮﻣـــــــــ
ﺑــﯽ ﺗــــــﻮ ﺍﻧﮕـــــــﺎﺭ ﺍﺻـﻼ
ﻧﻤـﯿﮕــــــﺬﺭﺩ.. . .
 






 به هيچ صراطي مستقيم نيست ! دلي که بي تاب ِ نوازش ِ سر انگشتان ِ تـــو باشد...





دلتنگ میشوم...
چشمانم را روی هم می گذارم بلکه یادت را فراموش کنم...
تو بگو دلکم مگر میشود یک عمری را فراموش کرد؟





چقدر زمونه بى وفاست...!
نمى دونم خدا كجاست...!
يكى بياد بهم بگه كجاى كارم اشتباست...!
گاهى مى خوام داد بكشم اما صدام درنمياد.
بگم آخه خدا چرا دنيا به آخر نمياد...




تمام دلتنگی هایم ، تمام خوشی هایم

تمام بی کسی هایم را میدهم تا شاید تو بازگردی

 


برچسب‌ها: 

پیامک دلتنگی 2013

 

دلتنگ كه ميشوي ديگر انتظار معنا ندارد. يك نگاه كمي نامهربان

يك واژه ي كمي دور از انتظار, يك لحظه فاصله, ميشكند بغضت را...





سکوتم را به باران هدیه کردم // تمام زندگی را گریه کردم

نبودی در فراق شانه هایت // به هر خاکی رسیدم تکیه کردم





لامَصَصــ ب احْســــآس اسْتـ ... مَــزْرَعــه كـه نیســت هــِــی شُــخمَـــش مـیزَنــی لَعنَتـی !





عشق بعضی وقت ها از درد دوری بهتر است / بی قرارم کرده و گفته صبوری بهتراست /
 توی قران خوانده ام یعقوب یادم داده است / دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتراست





نــه از خــاکــم ، نــه از بـــادم
نـــه در بــــــنــدم ، نـــه آزادم
نـــه آن لـیـلا تـرین مــــجــــنــون
نــه شـــیــریــنــم ، نــه فــرهـادم
فـقـط مـثـل تـو غـمـگـیــنـم
فـقـط مـثـل تـو دلــتـنـگـم
اگــر آبـی تـر از آبـم
اگـر هـمـزاد مـهـتـابم
بـــدون تــو چـــه بـــی رنـــگــم
بــــدون تــــو چـه بـــی تــــابــم





منو یارم به هم وابسته بودیم / کبوترهای یک گلدسته بودیم
به هم بستیم پیمان تا قیامت / نگو که هر دو خالی بسته بودیم!







به جز حضور توهيچ چيزِ اين جهانِ بيكرانه راجدي نگرفته ام حتي عشق را.




در این روزهای زمستان یک استکان چای داغ مهمان منی.
کنار پنجره بخار گرفته دلت وقتی تنهایی،نوش جان کن.
چای رفاقت من، همیشه تازه دم است.




میدونی وحشتناک ترین چیز توی دنیا چیه؟
این که از یک کابوس وحشتناک از جا بپری
و ببینی زندگیت از اون کابوس وحشتناک تره !


تو به افتادن من درخيابان خنديدي و من همه حواسم به

چشمان مردم شهر بود كه عاشق خنده ات نشوند..!





من تا همیشه میتوانم تو را از میان مردمان دنیا پیدا کنم به شرط انکه چشمانت را نبندی






دش به عشق نمیرسید غرورم را زیر پا گذاشت تا برسد





امروز با همه دنيا قهرم ، اما تو صدايم كني برميگردم! سادگي كودكانه ام را ميبيني!




خداوندا... از بچگي به من آموختند همه را دوست بدارم، حال كه بزرگ شدم و
 كسي را دوست ميدارم ميگويند: فراموشش كن... "دكتر شريعتي"




بچه که بودیم دل درد را به یک زبان می گفتیم، همه می فهمیدند. حالا که بزرگ شدیم،
 درد دل را به صد زبان می گوییم، اما کسی نمی فهمد …





هيچ وقت نقاش خوبي نخواهم شد! امشب دلي كشيدم شبيه

نيمه سيبي ك به خاطر لرزش دستانم در زير آواري از رنگها ناپديد ماند..






سرخي چشم كبوترهيچ ميداني زچيست ؟ نامه ام ميبرد و بردرد دلم خون ميگريست.



بي تو اين فاصله ها طاقت من را برده / ساعتم زنگ زده عقربه هايش مرده /
 كاش باور كني از دوري تو دلتنگم / اين دل خسته ام از دوري تو پژمرده.



فال حافظ زدنت از پی دل تنگی کیست؟ ما که هر لحظه به یاد تو و دل تنگ توایم.



خدایا الودگی دلهای ادما ازحد هشدار گذشته

دنیاروچند روز تعطیل نمی کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟






زياد فرقي نکرده... خودِخودشه
فقط اوني که داره باهاش قدم ميزنه
" من " نيستم ... !





ای که از اول جاده به سکوت شدی گرفتار
منو از خاطره کم کن خدانگهدار




جاي اسمي كه نوشتي تو دفترم براي يادگاري ، پر ز اشك شده

كه بي معرفت چه جوري ، راضي ميشي بشكني با دست خالي..




گفتم غم تو دارم چیزی نگفت و بگذشت. حافظ خوشا

به حالت یار تو نگذشت و: گفتا غمت سر آید





دوای درد مرا هیچ کس نمی فهمد / فقط بگو به طبیبان، دعا کنند مرا





اشك چشمان پر از قهر تو تحقيرم كرد. ياد آن روز كه تو شوق عبورم بودي!




 نیمه ی گم شده ی من باید یه آدم خیلی ولگردی باشه كه تا الان پیداش نشده..
.یه همچین آدمی به درد زندگی نمیخوره...اصلأ بره بمیره




گذشته ای که حالمان راگرفته است،
آینده ای که حالی برای رسیدنش نداریم و‎ ‎حالی که حالمان رابهم میزند..
زندگی شیرینی است!





دلـتَنگت می شوم…
چـشمانم را روی هم می گذارم
بلکه یادت را فراموش کنم…
تـو بگو دلــکم
مگر می شــود یــک عـمری را فراموش کـرد؟



دلم احساس غم دارد ، دراین انبوه ویرانى ، کمى

تاقسمتى ابرى و شاید باز بارانى… دمه دلم گرم






هزار بار دیگر هم از شانه‌ای به شانه‌ی دیگر بغلتی،
این شب لعنتی صبح نمی‌شود،
وقتی دلت گرفته باشد…






با يك عالمه فاصله از خودم انتظار دارم به تو برسم ، از اول هم آرزوهايم محال بودند!




در خيال آمدى و آينه قلب شكست ديگر آينه از امروز تماشا دارد !



دگر حس شقایق را نداری هوای قلب عاشق را نداری و از چشمان

خونسرد تو پیداست که شور عشق سابق را نداری



گاهی آدم احساس می کنه این جمله که «گریه مال مرد نیست»

رو یه آدم نامرد گفته تا ما رو از درون ویران کنه …

 





به خوابـــم نيـــا خوابــــم را رنگـــي ميکنـــي و روزم را سياه



در بیابان عشقت سایبانی نمیبینم ، دارم میسوزم از درد عشقت

ولی از تو جان رسانی نمیبینم.







رد پای من در برف های زمستان باقی است،

حتی بهار هم قندیل های دلم را آب نکرد





هيچ دلي بي بهانه نمي تپد نمي دانم بهانه ها دلگيرند يا دلها بهانه گير




هر جا دلت شکست ، خودت شکسته ها رو جمع کن تا

هرکسی منت دست زخمشو به رخت نکشه !!






 حالا که دستانت چتر نمی شوند حالا که نگاهت ستاره نمی بارد

حالا که خانه ای برای ما شدن نداریم

 از کاغذ شعرهایم اتاقی می سازم تا آوار تنهایی بر سرت نریزد

و آرامش خیالت،خیس اشکهایم نشود






به دنبال چه پایانی خلاف جاده ایستادی؟
چرا تاعادتت کردم به فکر رفتن افتادی؟
چرا باید به تنهایی دوباره بی تو برگردم؟
کجای جاده بد بودم؟ کجای قصه بد کردم؟




دوباره دلتنگی ، بی حواسم از خودم ، چه جوریه که حالم

اینجوریه گلم ، برای توست که میزنه بگو که زنده ام . .






چه داروی تلخی است ; وفاداری به خائن ، صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل...





بی حس شده ام از درد!
از بغض!
فقط گاهی ، خط اشکی...
میسوزاند صورتم را !!!





شال و كلاه ميبافم با خيالت...تا در سرماي نبودنت يخ نبندم!





عاشق شدم اما دلش کنارم نیست ، چشماش یه چیز دیگه رو داره میگه ، 
حالم عوض شده فهمیدنش سخت نیست ، اگه هنوزم شک داری ، کنارت میمونم تا لحظه بیقراری.





گذشت زمانی که در دل غوغایی بود ، از حضورت در سینه بلوایی بود ، 
حال دیگر برای تو جایی درسینه نیست ، تو برو خیالت راحت که دیگر دلی در سینه نیست.





نباشی ,
دلم که هیچ ...
دنیا هم تنگ می شود ...



عجب روزگاريست! هیچکس به سکوت آدم نمیرسه همه منتظرن به فریاد آدم برسن!!




تلخ ترین حالت جدایي روزي است که شیرین ترین لحظاتت با آنکه

دوستش داري سپري شود بي خبراز اینکه فردا و فرداھا دیگر او را نخواھی دید...




دردنيايی كه براي يك تكه سيب تمام بهشتيان زمين گير شده اند

چه انتظار غريبي است عدالت !!





هوايت دستان سنگيني داشت وقتي به سرم زد فهميدم...




در اغوش خدا گريستم، تا نوازشم كند، پرسيد فرزندم حوايت كو؟

اشكهايم را پاك كردم و به او گفتم در آغوش ادم ديگريست




روزهاست از سقف لحظه هايم ياد تو ميچكد ، اگر بارانش بند آيد، از اين خانه ميروم





 سیر شدم
بسکه سرد و گرم روزگار را چشیدم








همیشه حرارت لازم نیست....
گاهی ازسردی یک نگاه....
میتوان آتش گرفت....



با دلم نشستم اینجا سر شاه راهی که رفتی

غربت لحظه ای را دیدم که دستهاشو گرفتی





هر قدم از تو دور بشم ، یه قطره اشک رو گونمه...
اونقدر از تو دور بشم ، که دنیا رو آب ببره




میگویند شکستنی رفع بلاست ، ای دل تحمل کن شاید حکمتی است





تقصیره من نیست که بعد از تو او می آید این قانون قواعد دستوری است ...





باز باران !
اما این بار بی ترانه.
گریه های بی بهانه.
میخورد بر سقف قلبم.
یادم آید روی ماهت.
باورت شاید نباشد.
که دلم تنگ است برایت...





\"دل\" این کلمه ساده گاهی به اندازه یک دنیا برایت تنگ میشود





جای خالیت وقتی حس می شود که آدم های بعدی برخلاف تو ، چنگی به دل زدند...



باورم شد پاک بودن ذلت است ، عاشقی سوزاندن حیثیت است

باورم شد عشق ها لحظه ای ست ، بی وفایی قسمتی از زندگیست.





افسانه ها را رها کن ، دوری و دوستی کدام بهتر است؟
فاصله هایند که دوستی را میبلعند
من اگر نباشم ، دیگری جایم را پر میکند!
به همین سادگی....





اينجا زمين است...
زمين گرد است ...
و تويي كه مرا دور زدي روزي به من خواهي رسيد...
حال و روزت ديدنيست




آن نازنين كجاست كه يادم نميكند / صد غم به سينه دارم

و شادم نميكند / يك لحظه آنكه بي من هرگز نمي نشست

امشب به ياد كيست كه يادم نميكند





اندیشه ات رابا که میپرورانی؟
خوش به حالش...
مرا همين بس که دوستت دارم...




روزگاري مي آيد که برگردي ، آن وقت زمان را برايت معنا مي کنم...





 دلتنگم ، دل نکن ، غمگینم دل نشکن ، دلدارت دلگیره ، نباشی میمیره
دلگیرم یادم باش نزدیکم باشی کاش ، غمگینم میدونم از قلبت بیرونم




باز دل دیوانه شکست ، باز صدای قلب من در آمد و پرم شکست
بگزار رها شوم از این شب هایی که هر دقیقه اش ترس و سیاهی. . .
نرو / نرو





اسکار حق توست...
 مرا خوب فیلم کرده بودی!!






ثبت احوالم در شناسنامه ام همه چیزم را ثبت کرده است جز احوالم!!





فراموش کردنت کار سختی نیست!
کافی است دراز بکشم...

چشم هایم را ببندم...

و برای همیشه....

بــمیــــــــرم!






خدایا میشود این انسانهای ذهن بسته را به بهشت ببری؟

می خواهم قدری در زمین زندگی کنم...




زندگی، من می روم آخر تو بمان با مترسک های دست

خویش برقصان هر وقت ببر هر جا و بزن بر سنگ وجدانت آرام

تنها \"آدمند\" آنها...

 


برچسب‌ها: 

sms

وقتي كسي نيست كه به او فكر كني به آسمان نگاه كن

زيرادرآسمان كسى هست كه به توفكركند





اگر خداوند ؛ یک روز ارزوی انسان را براورده میکرد من بی گمان

دوباره دیدن تو را ارزو میکردم و تو نیز هرگز ندیدن مرا انگاه

نمیدانم براستی خداوند کدامیک را می پذیرفت





وقتي اومد نفهميدم!
وقتي كه بود نفهميدم!
همش مي‌گفت حواست باشه خيلي زود دير مي‌شه!
وقتي رفت تازه معني اين جمله رو فهميدم:
ناگهان چه زود دير مي‌شود...!



چه ساده بودم که گمان میکردم به دورم می گردند

کسانی که دورم میزدند ...








راديوميگويد:آمارتصادفات خيلى بالاست!
پس چرامن تصادفأهم تورانميبينم؟
بازهم آماردروغ؟!





مَـن فـَـ‌رامــ‌وش نَـکـــ‌رده ام ...
مَــن از نَـ‌هــایــتِـــــ درد بـ‌ه بـــی حـسـّــی رسـ‌یـــ‌ده ام . .





دلتنگم از اين لبخندهاي خشک ،
احوال‌پرسي‌ هاي معمولي !
چشمانِ من تصويري از جنسِ تو مي‌خواهد . . .



بوی مهربانی میآید
کجا ایستاده ای ؟ در مسیر باد !؟





جای خالیت را نفس عمیق می کشم ...
عطرت از تو باوفا تر است !




موسيقي دوريت راچه كسي مي سرايدكه صداي سكوتش همه هستي ام رافراگرفته...





گاهي فرار ميكنم از فكر كردن به تو مثل رد كردن آهنگي كه خيلي دوسش دارم.



ديگه فرصتي براي پيامك نيست دست واژه ها را ميگيرم

و بديدنت ميآيم. دلتنگيت در هيچ پيامي نميگنجد.





به دروغ گفته ام
به خوابم می آیی
تا چشمانم
دمی پلک بر هم بگذارند







 باورش سخته هنوزم که تو رفتی از کنارم
خط کشیدی روی فردا ، بی تو فردایی ندارم





کاش دستی از فراسوی افق ، گوش سنگین زمان را می کشید
هم زبانی می رسید از راه دور ، طعم تنها بودنم را می چشید





غصه ی محترم :
لطفا مزاحم تنهایی من نشو ، حالا که عشقم ترکم کرده قلدری میکنی ؟
از ما تنهاتر گیر نیاوردی ؟





آمدم امشب به میخانه تمنایت کنم
من نمیخواهم،بیا ساقی تماشایت کنم
بیقرارم ساقی از میخانه بیرونم مکن
کرده ام می را بهانه تا تماشایت کنم . .





نتوان ترک تو ای قبله دلها کردن / که محال است دگر مثل تو پیدا کردن . . .
 




دير باريدى باران ...
دير...
من مدت هاست در حجم نبودن كسى خشكيده ام...





فعلا دلتنگي تنها نصيب من از ھمه ي زيبايي هاي اوست...





سنگهايى كه من از ياد تو بر دل ميزدم خانه اى ميشد اگر خانه بنا ميكردم!




جای قول و قرارهایمان امن است ، زیر پاهای تو !








همش حواسم پرت توست، چه كردي بامن كه در تمام زندگيم رد توست

 

 

 

دلم ماند كنارت بي ترنم چشمانت، ميروم با دلي شكسته

سينه اي غبار گرفته، بدون هيچ دلگيري از تو، ولي بازم هميشه به يادتو





دلم برایت تنگ شده است ، چه از طول ، چه از عرض و چه

از ارتفاع ، می دانم تقصیر تو نیست ، قطعا تقصیر اشکال هندسی ست ...






روزي از عشق خودم را حلق آويز مي كنم و آخرين آرزوي من اين است در روي طناب اسم 
تو را حك كنم تا حداقل در مرگم فكر كنم هميشه در كنارت خواهم بود






سخت ترین دو راهی ، دوراهی بین فراموش کردن و انتظار است
گاهی کامل فراموش میکنی و بعد میبینی که باید منتظر می‌ماندی
و گاهی
آنقدر منتظر میمانی تا وقتی که میفهمی‌زودتر از این‌ها باید فراموش میکردی . . .




 يه وقتهايى هست كه جواب همه نگرانى ما ميشه

يه جمله كه ميكوبن تو صورتمون "بهم گير نده" !!!





در لحظه لحظه ي دلتنگي، تو با يادت داري با من مي جنگي



دردم اين نيست كه او عاشق نيست. دردم اين نيست كه

معشوق من از عشق تهي ست. دردم اينست كه با ديدن اين سردي ها من چرا دل بستم؟




لياقتت همون گوسفندايى هستن كه هرشب ميشمرى تا خوابت

ببره نه اون شب بخيرى كه من هرشب بهت ميگفتم!





رفتن بهانه نميخواهد بهانه هاى ماندن ك تمام شوند كافيست...




ابر بهارانيست براي خود اين دلم، هرشب در خفقانيست دلم،

دعا ميكنم هر شب و روز مرگ را ببيند اين دلم






اين روزها همه ميرن اگه كسى اومد تعجب كنين... مشكوك ميزنه !





اون لحظه كه گفتي؛ يكي بھتر از تورو پيدا كردم، ياد اون

روزايي افتادم كه به 100تا بهتر از تو گفتم من بھترينو دارم




هيچ انتظارى از كسى ندارم! اين نشانه قدرت من نيست؛

مسئله خستگى از اعتمادهاى شكسته است!




گرسنه ام گذاشتى تا حريصم كنى اما ندانستى كه يك

عاشق گرسنه حريص كه شود به هر آغوشى چنگ ميزند...





چه بي رحمانه.....تمام آرزوهاي كودكي مان را به دار قصاص آويختيم!





زهرجا بگذرد تابوت من غوغا به پا خيزد / چه سنگين ميرود اين مرده از بس ، آرزو دارد




گناهش گردن خودش...آن روز... روزه بودم که حسرت داشتنش را خوردم...



نمیدونم هر وقت زنگ میزنم طرف میگه: مشترک مورد نظر

در دسترس نیست اما مشترکی که مورد نظرم نیست همیشه در دسترسه...

برا شما هم پیش اومده




يه وقتهايى هم هست كه جواب همه نگرانى ات ميشه

يك جمله كه ميكوبن تو صورتت بهم گير نده!!!!



 تنها در اين دهكده ي كوهستاني شاخه ها را ميشكنم و به آتش

مي سپارم،به اين اميد كه اشكال دود تنهايم نگذارند.






فكر نكن تو دنيا تنهايي،بلكه فكر كن يه تنها هست كه تو براش يه دنيايي.!




کاش هر انسانی یک غالب دل داشت تا این همه دلها تند تنگ نشود...!!!







مــــرا از بـنــد آویــــزان کـنـیــد !
ســــر و تـــه ....!
شــایـد فـکــــرش از ســرم بـیـفـتـــد ... !!!

 

 



انگشتت فقط جای یک حلقه دارد ، دلت را ، دست به دست می کنی برای چه ...




زیر باران گریه می کردم آرام و بیصدا تو چتر را بالای سرم گرفتی

اما همچنان گونه های من خیس از گریه ماند ...!

و تو هرگز نفهمیدی که چتر باید بالای دلم باشد نه روی سرم ...

 


برچسب‌ها:

اس ام اس دلتنگی و متن دلتنگی


الهى گواهى كه گاهى نگاهى ندارد گناهى!





غمگین و بیقرارم زخمی تر از بهارم وقتی تو را ندارم نفرین به هر چه دارم




آنقدر رسم وفا مرده که ترسم روزی مجنون گر زنده شود یادی ز لیلی نبرد.





تنهــــــــــا بودیم یکی تنهاترمون گذاشت و رفت...‬





دلتنگي بد نيست , يادگاريست از آنهايي كه دوستشان داريم و دورند





شب است و در به در کوچه هاى پر دردم، فقير و خسته به دنبال گمشدم ميگردم ،
 اسير ظلمتم ، اى ماه پس کجا ماندى؟ من به اعتبار تو فانوس نياوردم.





قصه اصحاب كهف يك شوخيست اينجا يك روز كه بخوابى همه تو را از ياد ميبرند...

 

 



امروز دوباره يادتو داغ دلم رو تازه كرد نبودنت كنار من غمهامو بي اندازه كرد

 

 

صبركن سهراب!
گفته بودى قايقى خواهى ساخت. . .
قايقت جادارد؟!
من هم ازهمهمه ي اهل زمين دلگيرم!!!

 

 

 

وقتي كسي دير يادم مي كنه نگرانش نمي شم ، چون شاد بوده كه از يادش رفتم.!

 

 

 

 

و هميشه حرفي نوك زبانم خواهد ماند ميدانم ؛ جان خواهد داد

و من انگشت به دهان در فكر آن حرف خواهم سوخت





وقتی که از بی کسی غمگین باشی هر کسیو می تونی تحمل کنی هر کسیو ....







عده ای می گویند: هستیم ، در کنارت ، اینجا اما کاش می گفتند: هستیم تا زمانی که خوشی ،
 در کنارت تا زمانی که دهی منفعتی ، اینجائیم ، آنجا نـــه . . .





بيزارم از اين كه اسم هرزگى هايت را آزادى و اسم نگرانى هايم را

گير ميگذارى و براى بى تفاوتى هايت اعتماد را بهانه مى آورى.






طرف چپ پيراهن هايم ، مدتى است تير ميكشد ، چه پيراهن هاى

عجيبى ، حتى وقتى تنم نيستند ، طرف چپ سينه ام تير ميكشد!!!






پارسال با او زير باران راه ميرفتم..‏‎.‎
امسال راه رفتن او را با ديگري در زير باران اشكهايم ديدم..‏‎.‎
شايد باران پارسال هم اشكهاى ديگرى بود!






سالهاســــت عبور کرده ام از خویش . .
یادم بخیــر . . .





میدونی چی سخته؟؟؟ کسی که دوسش داری پیشت بشینه

و در مورد کسی که دوسش داره باهات صحبت کنه...





آدما از مرگ میترسند چون ممکنه فراموش بشن...
اما من زنده ام و فراموش شدم...!!!





خیلی سخته باشی اما دیده نشی ...




از چرخش این روزگار سیرشده ام، از روز و شبم خسته و دلگیر شده ام ،
 چرا مرگ مرا نمی گیرد در آغوش ، به خیالش که جوانم به خدا پیر شده ام،




قيمت اهل وفا يار ندانست دريغ ! قدر ياران وفادار ندانست دريغ !

درد محرومى ديدار مرا كشت افسوس ! يار حال من بيمار ندانست دريغ !





لجم ميگيرد وقتى عاشقانه هايم را مينويسم براى تو! اما همه ميخوانند الا تو



قسمتم نيست ببينم رخ دلدار! ولى هركجا هست بداند كه خرابش شده ام ؟





در گذزگاه زمان خیمه شب بازی دهر با همه تلخی و شیرینی خود می گذرند عشق ها میمیرند
 رنگ ها رنگ دگر میگیرند و فقط خاطره هاست که چه شیرین و چه تلخ دست ناخورده به جا میمانند



اشکاتو کی میشمره وقتی که دستای من از گونه هات دوره

  رفتن همیشه اختیاری نیست آدم یه جاهایی رو مجبوره.....







صدای سازشون میاد اون طرف ها عروسیه سهم

من از این جشن شاد یک آه و یک دلسوزیه







و هرچه از نگاه تو دور شدم به تو نزديكتر شدم!
و حالا...
و حالا كه در مني اوج دوري ماست!!






میدونی سخت ترین لحظه ی زندگی چیه؟وقتی بفهمی

واسه کسی که تموم زندگیته فقط یک تجربه ای...





خزان بنشست و گل با بادها رفت چه آسان میشود از یادها رفت




همیشه بال داشتن و پرواز کردن خوب نیست کلاغ قصه ها

خیلی وقته به خونش نرسیده





تا عشق تو آمد در قلبم ، تو رفتی ، تا آمدم بگویم نرو ، رفته بودی

تا خواستم فراموشت کنم خودم را فراموش کردم






همیشه دلتنگی بود و انتظار ، همیشه لبخند بود و به ظاهر یک عاشق ماندگار امروز
 دیگر مثل همیشه نیست ، حس و حال من مثل گذشته نیست امروز دیگر مثل همیشه نیست ،
 من هم طاقتی دارم ، صبرم تمام شدنیست




گفتی مرا دوست داری ، اما دوست داشتنت دو روز است

دیروز گذشت و آخرش امروز است!



فريادها مرده اند، سكوت جاريست، تنهائي حاكم سرزمين

بي كسي است، ميگويند: خداتنهاست، ما که خدا نیستیم، پس چرا از همه تنها تریم؟









چـــــه زیباست و آرامش بخش ، حس خوابی به درازای ابدیت . . .





یک تلنگر کافی بود، برای اینکه بشکنم، بهرحال از مشتت، ممنون!!!






همه مرا به خنده های باصدا می شناسند؛این بالش بیچاره، به گریه های بی صدا از اینجا احمق
 بودنت شروع می شود؛وقتی می فهمی موجود دیگری را، بیشتر از خودت دوست داری!!!




من ازسوخته دلانم به کسی کینه ندارم/یک شهر پر از دشمن و یک دوست ندارم



خلقت من از روز اول یک وصله ی ناجور بود من که خود راضی

به این خلقت نبود زور بود خلق از من در عذاب و من از اخلاق

خویش ای خدا از این خلقت چه منظور بود؟؟؟





با طلوع خورشید عشق میشود شروع با غروب خورشید عشق

میشود تمام چه شروع زیبایی و چه پایان دل انگیزی ای کاش

همیشه همین گونه بود و جایش خالی نبود...






من میبافم تو هم میبافی من کلاه تا سرت را گرم کنم / تو دروغ تا دلم را گرم کنی.





دلتنگ کودکیم یادش بخیر...
قهر میکردیم تا قیامت و لحظه ای بعد قیامت میشد...







پر میزند از کوچه خیالم باتو با جان و دل عاشقت شدم .
اما تو ؟؟؟؟
یک روز در این کوچه تو را میشکنند امروز من آواره شدم...
فردا تو






به ساحل نگاه تو شکسته قايق دلم ، چقدر منتظر شدم به ديدنم نيامدى

به آرزوى ديدنت گل شقايقى شدم ، چقدر منتظر شدم به چيدنم نيامدى







گاهى نميدانم
چه پیامى را بهانه کنم
تا از حال انکه دلم با اوست
آگاه شوم
این بار که دلتنگى را بهانه
کردم، فردا را چه کنم!!!




ز مرگم هیچ نمیترسم اگر دنیا سرم ریزد

از این ترسم که بعد از مرگ گلم را دیگری بیند.










زمینم ، خوب می دانم که اینجا جمعه بازار است...
و دیدم عشق را در بسته های زرد و کوچک هدیه می دادند . در اینجا قدر نشناسند مردم ،
 شعر حافظ را به فال کولیان اندازه می گیرند. نیا باران زمین جای قشنگی نیست!!!





چون خیالت همه شب مونس من است شرم دارم که شکایت کنم از تنهایی!!!!!





همیشه اقرار می کرد که دوستم دارد اما غافل بودم از

اینکه می گویداغراق می کنم که دوستت دارم......







باز امروز دلم ساز غمگين ميزند *در درون ميجوشد و تار جدايى

ميزند* لحظه ها در گذرند زندگي هم غمنامه خود ميزند







بی هيج اجباری می ماند
خاطره ای از تو در يادم
بی آنكه بدانم
دلتنگت ميشوم
بی آنكه بخواهم
بغضم برای توست
و تو بی آنكه بدانی
فراموشم ميكنی







خیلی سخته دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که هیچ بادی نمی وزد ...






نقاش خوبی نبودم ...
اما ...
این روزها ...
به لطف تو ...
انتظار را ...
دیدنی می کشم ...



 


بدنبال كسى هستم كه با درد آشنا باشد، دلش

غمگين خودش ساده كمى از جنس ما باشد






برو ......
من با خودم و دل شکسته ام کنار خواهم آمد .....
قانع کردن دلم بهتر است از تمنای عشق از تو و وجود یخ زده ات





آنروزكه سقف خانه ها چوبی بود!
گفتارو عمل در همه جا خوبی بود!
امروز بنای خانه ها سنگ شده!
دلها همه با بنا هماهنگ شده!




گرگها هرگز گریه نمیکنند اما گاهی عرصه زندگی چنان بر آنها تنگ میشود
که بر فراز بلندترین قله ها دردناک ترین زوزه ها را میکشند





باران کـه میبـارد......
دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود.....
راه می افـتم ...
بـدون چـتـر ...
من بـغض می کنـم ...
آسمـان گـریـه ...





اگر درد داری... تحمل کن...
روی هم که تلنبار شد...
دیگر نمیفهمی کدام درد از کجاس...!
کم کم خودش بی حس میشود...!





گاهی انسان ، به حال خویش می گرید که چرا انسانیت دارد در قبال بعضی ها ..!!!



تو برای من ، \"من\" بودی؛ اما من برای تو ، فقط \"تو\" بودم...



بعضی چیزا اینقدر درد داره که دردش دیگه حس نمیشه ....



دقايقي تو زندگيت هست که دلت براي کسي اونقدر تنگ ميشه

که دلت ميخواد اونو از تو رويات بيرون بکشي و توي دنياي واقعي با تمام وجوت بغلش کنی




افساردلم دست خدا بود چنين شد! اي واي اگر دست خودم بود

چه ميشد! مقصود دلم مهر و وفا بود چنين گشت! گر مقصد من جور و جفا بود چه ميشد



تو این دنیا تو این عالم میون این همه آدم ببین من دل به کی دادم

به اون کس که نمیخوادم دلم شیشه دلش سنگه واسه سنگه دلم تنگه




دوستت دارم؛ فقط قلبم خیلی شکسته، میترسم نتونم تکه هاشو کنار

هم نگه دارم و تو از لابه لاش بیافتی بیرون؛اون وقته که دیگه

نمیدونم کی سرقبرم شمع روشن میکنه!





معلم ميدانست! فاصله ها چه به روزمان مي آورند كه به خط فاصله ميگفت: خط تيره ...







خدایا در انجماد نگاههای سرد این مردم دلم برای جهنمت تنگ شده...



خیلی سخته تو چشمای کسی که تمام عشقتو ازت دزدیده و به

جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داده زل بزنی و

 به جای اینکه لبریز از کینه و نفرت بشی حس کنی هنوز دوسش داری

خیلی سخته وقتی پشت بشه دیوارهی اشک گونه ها

 تو خیس کنه اما مجبور بشی بخندی تا نفهمه هنوز دوسش داری





جای خالی انسان ها چـــــــه آسان پر میشود با \" بی مهری \" ...

 

 


چه تلخ و غم انگیز است سرنوشت کسی که طبیعت نمی تواند سرش کلاه بگذارد…
این سرزمین را با عقل مصلحت اندیش ساخته اند.
پس باید با عقل مصلحت اندیش در آن زیست. و چاره ایی دیگر پیدا نیست و
 من «چنین کردم» اما «چنین نبودم» و این دوگانگی مرا همواره دو نیمه می کرد.

 

 


روزی که بود ندیدم….
روزی که خواند نشنیدم….
روزی دیدم که نبود….
روزی شنیدم که نخواند

 


برچسب‌ها: 

اس ام اس دلتنگی

 

 

فاتح قلب آسمون! تکیه بزن به شونه هام واسه

یه بارم که شده بگو هنوز تو رو میـخوام



درسایه دل شکستگی پیر شدم / غم خوردم با غمت نمک گیرشدم

تا آمدی آشنای قلبت باشم / گفتی که من از غریبه ها سیر شدم...






هیچ اتفاق خاصی نیفتاده! ستون حوادث خالیست...
هنوز زنده ام بی تو! باورت میشود؟






وقتي با كاميون عشقت از سربالايي پيچ دل ما بالا ميرفتي , ميدونستم چيزي جز گرد و غبارت واسه ما جا نمي مونه





چشمانت را ورق بزن شايد در گوشه اى از آن مرا به يادگار كشيده باشى




من دلم تنگ كسي است...
كه به دل تنگي من
مي خندد...!





ماكه همسايه ي اشكيم
ولي با دلِ تنگ
گر لبي خنده زند
ياد شماييم همه شب





چقــدر باید بگذرد؟؟
تا مـن
در مـرور خـاطراتم
وقتی از کنار تــو رد می شم.
تنـــم نلــرزد.....
بغضــم نگیــرد.....







رُخ به رُخ که شدیم
من مات شدم... !
و تو چون پادشاهی که
از اینگونه فتح ها را زیاد دیده است
بی اهمیت ، رد شدی







اگر به یادت نمی ایم دلیل فراموشی تو نیست...من ترس از ارتفاع دارم..







كاش ميشد وقت رفتن چشم هايم را كنار تو بگذارم تاكه درحسرت ديدارت نمانم





انگارپاى ثانيه ها لنگ مى شود وقتى دلى براى دلى تنگ مى شود




دور بودن از عزیزان مشکل است / إمتحان با وفایی ،در جدایی حاصل است

گرچه من دورم زپیشت ای رفیق / دوریت دریا و یادت ساحل است.







بى روى او به دنيا،يك ذره نيست ميلى از وقت رفتن او،خيلى گذشته،خيلى دلتنگم و پريشان،با يك اميد كم رنگ شايد براى من هم دلتنگ مانده ليلى







آمد اما در نگاهش آن نوازش ها نبود
چشم خواب آلودش را مستى و رويا نبود
لب همان لب بود اما بوسه اش گرمى نداشت
دل همان دل بود اما مست و بى پروا نبود...






اگر رفتم،مگو او بى وفا بود،مگو با عشق من نا آشنا بود، تو با عشقت مرا

ديوانه كردى ، مگو راهش ز راه من جدا بود ...






اگر بعضى وقتها نميشنوى دوستت دارم به خاطر سايلنت دلمه ، نه اينكه معرفتم كمه!





ارزش قطره هاي باران را گلهاي تشنه ميدانند و قدر دوستان خوب را دلهاي تنگ






در جستجوی تو چشمانم از نفس افتاد ، در کجای جغرافیای دلت ایستاده ام که خانه ام ابری است
همیشه دلتنگ توام





نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم ، تو همیشه دعوتی ، راس ساعت دلتنگی !





همیشه دوست داشتم ابر باشم
چون ابر انقدر شهامت داره که هر وقت دلش میگیره
جلوی همه گریه کنه




 


برچسب‌ها:

متن دلتنگی 92



آهای آدما ...
پاسخ \" دوست دارم \" مرسی نیست ........... !!



دل هیچ کس نمیسوزد برای حال غمناکم مگر سوزد همان شمع که میسوزد سر خاکم



سلام ای آسمان بی ستاره دلت مثله دل من تنگ و تاره اگه

میخوای رقابت با دو چشمم بگو ابرت از این بیشتر بباره




وقتی از غربت ایام دلم میگیره مرغ امید من از شدت غم

میمیره دل به رویای خوش خاطره ها میبندم باز هم خاطره ها دست منو میگیره




ميخوام روي تمام سنگهاي دنيا بنويسم دلم واست تنگ شده و ارزو ميكنم
 يكي از اون سنگها به سرت بخوره تا بفهمي دلتنگي چه دردي داره




داور قلبم نه سوت دارد نه کارت قرمز ...
راحت باش ...
تا دلت میخواهد خطا کن




کاش سری برای عاشقی نبود......
لبی از نچیدن گلی نبود....
کاش دلم هوای دیگری نبود.....
چشمهایت فانوس چشم دیگری نبود........




کسی چه میداند
امروز چند بار فرو ریختم؟
از دیدن کسیکه
فقط لباسش شبیه تو بود!




زحال ما گر پرسي بجز دوري ملالي نيست
ملالي هم اگر باشد تو خوش باشی خيالى نيست




قسمت این بود که من با تو معاصر باشم،
تا در این قصه پرحادثه حاضر باشم،
تو پری باشی و تا آنسوی دریا بروی،
من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم.



نه صدايش را نازك كرده بود نه دستانش را آردى

از كجا بايد به گرگ بودنش شك ميكردم !





شبی از سوز دل گفتم قلم را / بیا بنویس غمهای دلم را /

قلم گفتا برو بیمار عاشق / ندارم طاقت این بار غم را




آن نازنین کجاست که یادم نمیکند / صد غم به سینه دارم و شادم نمی کند 
 یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست / امروز به یاد کیست که یادم نمی کند.




دیشب خدا را دیدم گریه میکرد
من هم با او گریستم
هر دو یک درد مشترک داشتیم
.
.
آدم .





دشمن اگر كشت به دوست ميتوان گفت با كي بتوان گفت اين كه دوست مرا كشت





خدایا... در انجماد نگاه های سرد این مردم... دلم برای \" جهنمت \" تنگ شده است..!




بدترین درد این نیست که به اونی که دوستش داری نرسی
بدترین درد این نیست که عشقت بهت نارو بزنه
بدترین درد اینه که یکی رو دوست داشته باشی و اون ندونه



براي شادي روحم صلوات لازم نيست ، فاتحه ام

خوانده مي شود اگر يك لحظه از من دلگير باشي...





مثل اتاق زير شيرواني پر از خاطره بارانم ، كدام واژه مي فهمد برايت چقدر دلتنگم؟




عجيب است دريا همين كه غرقش مي شوي پس مي زند تو را... درست مثل تو!





آنقدر مرا سرد كرد از خودش...
ازعشق...
كه حالا به جاي دلبستن يخ بسته ام ، آهاي!!
روي احساسم پا نگذاريد ليز مي خوريد.





در تنهايي خيالم ، تو را مهمان روياهايم كرده ام تا به آرامي بگويم \"دلتنگتم\"





آن جا كه ديگران هستند ، من نيستم ، و اينجا كه من هستم انگار هيچ كس نيست




میدونی بزرگترین درد دنیا چیه اینه که بفهمی پناه لحظه هات یه پناهگاه دیگه داره...



فکر میکردم تو همدردی ولی نه تو هم دردی.
فرستنده : Mina







میگن عاشقی یه شبه پشیمانی هزار شب...
حالا هزار شب پشیمانم که چرا یک شب عاشق نبودم...



وقتی که دیر رسیدم و با دیگری دیدمت فهمیدم که گاهی

هرگز نرسیدن بهتر است از دیر رسیدن ...



شبى گفتى ندارى دوست من را نمى دانى كه من آن شب

چه كردم! خوشا برحال آن چشمى كه آن را به زيبايى پسنديش و رفتي




اگه صدامو میشنوی دیگه ازم جدانشو دنیا بهم وفا نکرد تو دیگه بی وفا نشو







من ، تو ، ما ، يادت هست ؟ تموم شد حالا تو ، او ، شما ، من به سلامت


آن روز که می گفتی دوست دارم گفتم نمی شنوم اما امروز که

آروم گفتی دوست ندارم می گم چرا داد میزنی





باز باران با ترانه می خورد بر سقف قلبم / باورت شاید نباشد خسته است این قلب تنگم




گریه نشانه ی ضعف نیست، گاهی نشانه ی یک بخشش است، یک فداکاری.. گاهی یک ظلم



مي دانم فردا استاد چشمانش را ريز خواهد کرد و با نگاهي خيره خواهد پرسيد: کجا بودي که
 درس نخواندي؟! چه طور به او بگويم که آخر، دل تو هم جايي در دنياست؟



سفر برايم هيچ چيز به جز دلتنگي ندارد. اما زماني به من

آموخت براي بهتر ديدن عظمت و شکوه هر چيز بايد قدري از آن دور شد





عشق مثل آبه، مي توني توي دستات قايمش کني، اما آخرش يه روز دستتو وا مي کني
 مي بيني نيست! قطره قطره چکيده بي اينکه بفهمي..
فقط احساس مي کني کمي دستات نمناکن. اين همون رطوبت خاطره هاست که بر جاي مونده




در تنهایی خیالم ، تو را مهمان رویاهایم کرده ام تا به آرامى بگویم : دلتنگتم...




بیچاره عروسک که دلش میخواست زار زار بگرید ولی خنده را بر لبانش دوخته بودند...



وقتی عاشق شدی مواظب دلت باش تا از کم محلی های طرف , میدون خالی نکنه





به حرمت خاطرمون به دوری فاصلمون دلتنگتم ای مهربون


خداوند پرسید میخوری یا میبری و من گفتم میخورم. چه میدانستم

لذتها را میبرند و حسرت ها را میخوردند...





قلبم فدای عزیزی که دنیای از دلتنگی را به امید یک لحظه دیدنش به جان میخرم...




در زندگی از دست کسانی میرنجیم که کوشیده ایم از دست ما نرنجند




رؤیاهایم را امشب می گذارم دم در ،
بیچاره رفتگر...



تور سفید رو سرت پیرهن مشکی منه الاهی خوشبخت

شی عزیز عشقت همیشه پیشم





همیشه یکی هست که درد دلتو بهش بگی ؛
ولی بترس از روزی که همون بشه درد دلت...




درويشى راگفتند ، زندگى برچند بخش است؟
گفت:كودكى و پيرى
گفتند: پس جوانى چه شد؟!
گفت: باعشق سوخت و با بى وفايى ساخت و با جدايى مرد!!



نه چتر داشتي باخودت ، نه روزنامه ، نه چمدان.... عاشقت شدم!!!
از كجا بايد مي فهميدم مسافري!!!





مرا ببخش... اگر به تو پیله کرده ام قدری طاقت بیاور پروانه می شوم و می روم...




تمام احساسم رو به تو بخشیدم... با اینکه برای تو خیلی کم بود ، من رو بی همه چیز کرد.


 

ز سوز عشق تو می نالم امروز به این درد و غمم می بالم

امروز دلیل مستی ام ،ای برگی از تاک از این پس تو بگو، من لالم امروز





كمي گيجم كمي منگم عجيب است پريده بي جهت رنگم عجيب است تو راديدم همين يك ساعت پيش برايت باز دلتنگم عجيب است



خدایا …. یا فریاد در گلو یم را بگیر، یا بغض گلوگیرم را …
هرکدام راه دیگری را بسته . . .





چه قدر سخت است منتظر کسی باشی که هیچ وقت فکر آمدن نیست



سخت است وقتی میدانی اینهمه دل در دنیا هست که هیچکدام برایت تنگ نمی شود..!




اگه فراموشم کنی میرم سراغ سرنوشت ، میگم چرا اسم منو فقط تو قلب تو نوشت ،
 اگه فراموشم کنی سلطان قصر غم میشم مثل 1 شمع بی فروغ لحظه به لحظه کم میشم.




فردا اگر ز ره نمى آمد من تا ابد كنار تو ميماندم ، من تا ابد ترانه عشقم را در آفتاب عشق تو مى خواندم.




گاه گاهی که دلم تنگ و نگاهم ابری است کاش می شد که تو را میدیدم.




از ته جاده صدایت می کنم ... بی هوا در دوریت هی گریه زاری می کنم ...
  آنقدر بر آسمان فریاد زنم ... تادلش رحم آید و با من، بی تابی کند




آمدنت يك رويا بود ، ماندنت يك خاطره ، رفتنت يك فاجعه



خسته درحبس زمینم ، ماه من یادم کن ، به نگاهی به پیامی ، سخنی شادم کن...



وصل تو كجا و من مهجور كجا! دردانه كجا حوصله مور كجا!
هر چند زسوختن ندارم باكى ، پروانه كجا آتش طور كجا



در خلوت من جز تو کسی راه ندارد،
رخسار فریبای تو را ماه ندارد،
غمنامه ی من غصه ی چشمان تو باشد،
``غیر از تو دلم دلبر دلخواه ندارد``‏‎ ‎خیلی به یادتم




گفتم دوستت دارم ، نگاهی به من کرد و گفت : چندتا ؟

دستام رو بالا آوردم و تمام انگشتهای دستمو نشونش دادم

اما اون به کف دستام نگاه می کرد که خالی بود .




به سلام ها دل نمی بندم از خداحافظی ها غمگین نمی شوم دیگر

عادت کرده ام به تکرار یکنواخت دوری و دوستی خورشید و ماه




هم نفس آرام باش بیدار بیدارم ، غیر از تو هر چه دارم سخت بیزارم ،

خسته تر از خاکم و افتاده ام ، در کنج غربت ، از غم هجران تو بیمار بیمارم





در جهان هرگز مشو مدیون احساس کسی تا نباشد رایگان مهرت گروگان کسی گوهر 
خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی




دوری از این دیده اما باز یادت می کنم .حرمت این آشنایی فرش راهت می کنم در فراقت

 غم حصار خنده هایم را شکست باز هم از انتهای دل صدایت می کنم .









می پوشانم دلتنگیم را با بستری از کلمات ولی باز کسی در دلم تو را صدا میزند.




کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش ولی آهسته می گویم الهی بی اثر باشد



دل زخمی فریب چشم شهلا میخورد ، ساده دل در زندگی از این و آن پا میخورد، در گذزگاه
 زمان بی دست و پا بودن خطاست، توپ چون بی دست و پاست، از این و آن پا میخورد...



وسعت دوست داشتن هميشه گفتني نيست گاه نگاه هست و گاه سكوت ابدي



بوي غربت ميدهم اما غريبه نيستم گر چه ميدانم كه عمري در غريبي زيستم رو
 بروی آينه شب تا سحر غم ميخورم تا بفهمم عاقبت در جستجوی كيستم



سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پابر جاست.




كاش فاصله ها مثل سياهى مداد بودند كه بتوان هنگام دلتنگى آنها را پاک كرد.




اشتباه از من بود ، پررنگ نوشته بودمت بر کتیبه ی دلم، به سختی پاک میشوی!




طوطیم اندر قفس اما دلم پیش توست گر قفس را بشکنم پرواز من سوی تو است


دلتنگی یعنی : شماره ات را پاک کرده ام , هر شماره غریبی

به شوق اینکه تویی خوشحالم می کند




اتل متل گل ياس هديه به تو يه الماس
كاش بدوني دل من بدون تو چه تنها ست




بسترم صدف خالى يك تنهايى است و تو چون مرواريد گردن آويز كسان دگر




من از اعدام نمى ترسم نه از چوبش نه از دارش من از پايان بى ديدار ميترسم



زندگی باید کرد: گاه با یک گل سرخ گاه با یک دل تنگ گاه باید

رویید در پس یک باران گاه باید خندید با غمی بی پایان!!!





دیشب که نمیدانستم به کدام یک از گریه هایم بگریم! خندیدم



آنقدر آرزوهایم را به گور بردم که دیگر جایی برای جسدم نیست...



××پیام های بازرگانی شبکه دلتنگی ××
به همین سادگی
به همین تـــلخی
پــودر کیکـِـِــ نبودنــه تـــــو


بسيار نمي خواهم تنها كمي براي چشم به هم زدني دستت را

به من بده تا دلت را در

 آغوش بگيرم لعنت به تمام كساني كه تو نيستند ولي عطر تو را مي زنند.




از فیس بوک بدم می آید چون راه دور زدن دل من

را مثل همان وی پی ان به تو یاد داد!




نگو بار گران بوديمو رفتيم ، نگو نا مهربون بوديم رفتيم ،

آخه اينها دليل محكمي نيست ، بگو با ديگران بوديم و رفتيم !!!




اعتراف می کنم! من نیزگاهی به آسمان نگاه میکنم دزدانه!

به چشمان ستارگان اما نه به تمامی آنها تنها به آنها که شبیه ترند به چشمان تو...




نمی دانم پس ازمرگم که آید بر مزار من که بنشیند به سوگ من ،

سیه چشمی سیه بر تن کند یا نه!

 ولی سوگند تو را سوگند به جان دلبرت سوگند مرا هم یاد کن

آن دم که من در زیر خاک سرد تنهای تنهایم.




نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر فقط میدانم

در آغوش منی ، بی آنکه باشی و رفتی ، بی آنکه نباشی عاشق ترم





به که گویم غم خویش به سکوت شب سرد به گل پرپر یاس ای سراپا همه ناز دوریت را چه کنم ؟



طعنه بر خاری من ای گل بی خار نزن //// من به پای تو نشستم که چنین خار شدم...




از گلچین امیدهایت چتری برایم بفرست که خیس دلتنگیت نباشم...!




دیدن دوباره ، تکرار خاطره هاست ، خاطره ها دلتنگی های نو میسازه
پس بسازم خنجری نیش اش زفولاد / زنم بر دیده تا دل گیرد آرام



\" مهربانی ام \" را .. چنان گریاندند .. که بوی \" نا \" گرفت ..
مهربانی ام .. \" نامهربان \" شدم !




روزی که بلا آمد و کس مرا تیمار نکرد آنچه کردی تو به من هیچ ستمکار نکرد گویا 
عشق شده سهمیه بندی که دگر موتور قلب تو خاموش شد و کار نکرد



من مثل یه پروانه همش دورو ورت بودم مثل سایت تو تنهای همش پوشت سرت بودم 
به آتیش میکشم هرجا که می بینم ازم دوری هنوز پشت سرت هستم مثل سابق همون جوری



روي قلبي نوشته بودن شكستني است مواظب باشين ولي

من روي قلبم نوشتم شكسته است راحت باشيد



ماهيان شهر ما از كوسه هم وحشي ترند، بره هاي اين حوالي

گرگ را هم ميدرند، خنجري بر قلب بيمارم زدند، بي گناه بودم ولي دارم زدند.




اسمان دلم براى تو آنقدر تنگ ميشود كه آغوشم برايش كهكشان است




وقتی کاسه ای زیرنیم کاسه هست؛ یعنی من به او فکر می کنم ؛ او به دیگری.




شب که میشود نبودن هایت را زیر بالش میگذارم و شجاعت خود را زیر سوال...
دوام میاورم تا فردا؟؟؟




حالم را پرسيدند گفتم رو به راهم نمي دانند رو به راهي هستم كه تو رفته اي


خانه به دوش فنا در شب طوفانیم ، داغ کدامین گناه خورده به پیشانیم ؟

همسفر بادها رفته ام از یادها، فاصله ای نیست تا لحظه ویرانییم!





من همیشه بهترینا واسم بوده و هست ... اگه مال من نشدی حتما بهترین نبودی


هرگاه صدای جدیدی سلام می کند تپش قلب می گیرم!

من دیگر کشش خدا حافظی ندارم مرا ببخش که جواب سلامت را نمی دهم!!...



روحم میخواهد برود یک گوشه بنشیند پشتش را بکند به

دنیا پاهایش را بغل کند و بلند بلند بگوید: من دیگر بازی نمیکنم.




جفا مکن که جفا رسم دل ربایی نیست جدا مشو که مرا طاقت جدایی نیست




برای شکستن من یه اخم تو کافیه ، نیازی به فریادت نیست . واسه اشک ریختنم سکوت
 تو کافیه نیازی به قهر نیست . برای مردنم حرف رفتنت کافیه نیازی به انجامش نیست .





شگفتا !
ردپاى دزد دهكده ى ما بروى برف،
چقدر شبيه چكمه هاى كدخداست !



اگر اى دوست تحمل بنمايى ، همچون خارى كه شود همدم گل ،

با تو تا مرز شكفتن ، با تو تا سبز شدن ، آن طرفتر حتى...

با تو تا زرد شدن میمانم!!!...



سراغ كلبه ما را كسى جز غم نميگيرد ، خوشا روزى كه غم هم گم كند ويرانه ما را




گفتی دوستت دارم و من به خیابان رفتم!
فضای اتاق برای پرواز کافی نبود.



دل درد تو را به جان مداوا نکند در عشق تو جان ز غم محابا نکند
 ما را و غمت به کس نگوییم اگر بوی جگر سوخته رسوا نکند




كرم زشت و تنها بود. پيله بست. پروانه شد زيبا شد و رفت...
حكايت توست با من اوج گرفتى شدى مال ديگرى




چه تلخ است بعد ازسالها جست و جو , نیمه گمشده ات را کامل بیابی....




در تنهایی خیالم تو را مهمان رویاهایم کرده ام و به آرامی میگویم دلتنگتم




زدم فرياد خدايا اين
چه رسميست يكى
را دوست دارم پيش
من نيست يكى را
دوست دارم قد دنيا
ولى او از دل من با
خبر نيست چگونه
من در اين گرداب مانم
كه يار من زه من
دور است جانم دراين
مأوا كه نامش دنيا
است چگونه اى خدا
زنده بمانم



کفشهایم که جفت میشود دلم هوای رفتن میکند ،

کودکانه بیقرار تو میشوم بی آنکه فکر کنم دلتنگ من هستی یا نه؟




اگر نگاه کردن خواستن است ، تا آخر عمرم نگاهت میکنم .



تو به احساست بیاموز نفس نکشد ، هوای دل ها آلودست !!!!
اینجا فاصله یک عشق تا عشق بعدی یک نخ سیگار است . . . !


راه که می روم برمیگردم پشت سرم را نگاه میکنم.....

دیوانه نیستم.... خنجر از پشت خورده ام.




میان همهمه ی برگهای خشک پاییزی فقط ما مانده ایم که هنوز از بهار لبریزیم





زخمی عمیق در دلم است............ روزگار بی رحم نمک میپاشد...
و من پیچ و تاب میخورمو همگان گمان میکنند که من مستم و میر قصم...




صبر کن عشق زمین گیر شود بعد برو یا دل از دیدن تو سیر شود بعد برو
تو اگر کوچ کنی بغض خدا می شکند
صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو




کاش دل آدم عین دماغ بود وقتی می گرفت فین می کرد وا می شد.




نقــاش خــــوبی نــــبودم...
اما ..
ايــن روزها...
به لطـف تــــــــــو...
انـــتظار را
ديـــدنی ميكــشـم




غمگینم همچون پیرزنی که آخرین سربازی که از جنگ بر میگردد پسرش نیست




با من بمـــان ...
آن‌ها که رفتنشان را طـــاقت آوردم ...
تـــو نبودن




زچشمانم هرچه دور افتی به دل نزدیکتر باشی ، تو را کی میتواند روزگار از یاد من گیرد.


اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمی دانم اینجا شده پاییز ،

آنجا را نمی دانم اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمی دانم ...




رسيدن به آن برايم يك رويا يك خواب باشد



اعتبار آدمها به حضورشان نیست به دلهره ای است که در نبودنشان درست می کنند




باورت گر بشود ، یا نشود ، حرفی نیست
اما...
نفسم میگیرد;
در هوایی که نفس های تونیست...




دلتنگى هميشه از نديدن نيست
لحظه ى ديدار با همه ى زيبايى گاه پر از دلتنگیست



درد ياري كه رفيقان همه دل ميشكنند به تو نازم كه صفايت غم دل ميشكند!



بزن اي تار آهنگي به ساز راز دلتنگي بخوانم بر سر سنگي، كه دل مرده ز دلتنگي



قفس داران غرورم را شكستند دل پاك و صبورم را شكستند

به جرم پا به پاي عشق رفتن پرو بال عبورم را شكستند رهايي

در اميدم موج ميزد ولي روياي دورم را شكستند




زماني فراموشت خواهم كرد كه عقلم خاموش،نفسم قطع،روحم درآسمان،وتنم زيرخاک باشد...




هر چه کمتر بهش بیشتر فکر کنی دردش بیشتر کم تر میشه



ازش پرسیدم چقدر دوستم داری؟گفت به اندازه شکوفه های بهاری

و چه راست میگفت چون شکوفه های بهاری مهمان دوروزه اند.





میرسد روزی که من و تو , سخت درگیر زمان باشیم و ببریم از یاد مهربانی را........



دل عاشق چه غمگینه خدایا ، غم عاشق چه سنگینه خدایا ،

دیگه عاشق نمیشم تا قیامت اگه عاشقی اینه خدایا...




دیشب که باران آمد، میخواستم سراغت را بگیرم اما خوب میدانستم

باز هم که پیدایت کنم، باز زیر چتر دیگرانی




خسته ام از این زندان که نامش زندگیست.. پس قشنگی های دنیا دست

کیست.. باختم در عشق اما باختن تقدیر نیست.. ساختم با درد تنهایی مگر تقدیر چیست......؟

 

 

 

همیشه شیرین نباش فرهاد گاهی باید طعم دیگری را تجربه کند

 

 


دور باش ، اما نزديک ، من از نزديك بودن های دور مى ترسم

 



صحبت از فاصله نيست صحبت از مهر و وفاست شايد اين فاصله ها محک عاطفه هاست

 



هميشه فصل دلم پاييز است ، طلوعش بس دلگير و غروبش هميشه طوفانى ست



تو دریایی و من موجی اسیرم، که میخواهم در آغوشت بمیرم .

بیا دریای من آغوش برکش، نمی خواهم جدا از تو بمیرم




صبر کردن دردناک تر است و فراموش کردن دردناکتر اما از این

دو دردناکتر این است که صبر کنم یا فراموش







آسمان باد یگران صاف است و با ما ابر دارد
می شود روزی صاف با ما اما صبر دارد



 


برچسب‌ها: