اشتباهم اين بود :
که با ديدن اولين " دل " حکم کردم




شاید اگر انسانیّــــــــــــت هم مارک دار بـــــــــــــود
خیلی از آدم ها به تن می کردند …




مشکل اینجاست که ما از هر کرمی انتظار پروانه شدن داریم ...




از هر چه میترسیدم سرم آمد ...
کاش تو هم ترسناک بودی ...





رفتم نيم متر ضربه گير پيدا کردم که وقتي نيستي دلم نگيره



محـــکم تر از آنم که براي تنــها نــبودنم ، آنچه را که اســـمش را غــرور گذاشته ام ، برايت بــه زميـــن بکوبــم




سیــــــــــر شدم …
بسکه سرد و گرم روزگار را چشیدم !




تو تقویم یه روزهایی هم هستند که روز نیستند. شبن.



آنقدر
فریادهایم را
سکوت کرده ام
که اگر به چشمانم بنگرید
کر می شوید…




لياقتت همون گوسفندايي هستن که شبا ميشمري تــــا خوابت ببره نـــــــــه شب بخيري که من هـــر شب بهت ميگفتم...!!!



چه خنده دار که
ناز را ميکشيم
آه را ميکشيم
انتظار را ميکشيم
فرياد رامي کشيم
... ... ... درد را ميکشيم
ولي بعد از اين همه سال آنقدر نقاش خوبي نشده ايم که بتوانيم
دست بکشيم




تا این لحظه نگرانش بودم … الان ازش می ترسم … «آینده» رو میگم.




عاشقي شور نمي خواد. . .
. . . شعور ميخواد




اولا به نظر می رسید که زندگی بی تو یعنی هیچ …
حالا که رفتی فهمیدم که فقط به نظر می رسید …
.
.
.
یه بیماریه مادرزادیه لاعلاج داریم :
“هرکی رو میبینیم فکر میکنیم آدمه”
.
.
.
یه سری آدما رو نباید بالا برد
باید بالا آورد . . .
.
.
.
در کودکی در کدام بازی ، راهت ندادند ،
که امروز ، اینقدر دیوانه وار ،
تشنه ی “بازی کردن” با آدم هایی؟!
.
.
.
گاهی چه اشتباه از کــاه ، کـــوه میسازیم
بایـــد به چــارپـایـان میـــدادیم بخـــورنشان
.
.
.
گاهی هرگز نرسیدن بهتر است
مثلا” هرگز نرسیدن تو بـــه من
.
.
.
مهم نیست از بیرون چه طور به نظر میام !
کسایی که درونمو می بینن واسم کافین !
واسه اونایی که از رو ظاهرم قضاوت می کنن حرفی ندارم !
همون بیرون بمونن واسشون بسه !
.
.
.
عزیزم وقتی گند زدی به زندگیِ طرف ،
موقع رفتن دیگه دهنتو ببند لطفا ؛ نگو قسمت نشد !
.
.
.
اینی که می کشم ، درد نبودنت تو این روزا نیست ؛
تاوان بودنت تو اون روزاست !
.
.
.
دلم برا تو که نه ، ولی برا کسی که فکر می کردم تو بودی تنگ شده !
.
.
.
این روزها تو را فقط به اندازه ی یک اشتباه می شناسم !
.
.
.
سکوت و صبوریم را به حساب ضعف و بی کسی ام نگذار !
دلم به چیز هایی پایبند است که تو یادت نمی آید !




وقتی اولین احساس مادرم به من “تهوع” بود از دیگران توقعی ندارم !





من به عکس تو دست میکشم...

تو بـه عکس من...

دست میکشی از من...




یـــک وقـــت اشتبـــاهـــی مـــرا از خـــاطــــرت پـــاک نکنــی ؟!

هــر وقـــت پـــاک کــن دستـــت بـــود

بـگــــو

از روی کاغـــــذت بـــــروم کنـــار ...!






از دسته گلی كه به آب دادی
تا به دستم برسد،
ممنونم!




خوب که فکر می کنم
می بینم گاهی یک شکلات ِ مغزدار
بیشتر میچسبد
تـــــا
عاشقانه های این عاشق های تو خالی !






بعضیا کاری باهات میکنن که یادآوری تمام لطف هایی که در حقشون کردی …
به شدت از خودت متنفرت میکنن !



هــــی فلانـــــــــــــــــــــــــــــی…
عاشقـــــــانه های مــــرا بـــه خـــــودت نگیـــــر،
مخـــــاطب مــــن، معشـــــوقـــه ایــست کـــه وجـــودش را به دنیـــــایی نمیـــــدهــــم…




این جماعت می گفتن
اشک هایت را
خرج رفتنش نکن
راست می گفتن
بی من
تو
مفت هم نمی ارزی



وقتی چند تا کوتاه فکر
معنی محبت و دل سوزی رو
از عشق و علاقه تشخیص نمیدن
وضع بهتر از این نمیشه ..!




دلت را خوش نکن به این “دوستت دارم”ها …
تمامشان تاریخ مصرف دارند …




سهمیه هوای من هم برای تو …
برای نفس نفس زدن در آغوش او لازمت میشود !



هـر چہ از دست میـرود بگذار بـرود …
چیـزی ڪہ بہ اِلتمـاس آلـوده باشد نمیخواهمـ …!
هـر چہ بـاشد حتی زنـدگی …!

 


برچسب‌ها: