وصل تو کجا و من مهجور کجا / دردانه کجا ، حوصله ی مور کجا

هرچند ز سوختن ندارم باکی / پروانه کجا و آتش طور کجا

.

.

.

کاش میشد در سایه ی مژگانت

لحظه ای به تماشای دریای خوشرنگ چشمهایت می نشستم

.

.

.

مثل فرشته ها شده ای احتیاط کن / زیبا و با صفا شده ای احتیاط کن

چندیست که احساس می کنم / عزیزتر از جان ما شده ای ، احتیاط کن

.

.

.

به سلامتی رنگین کمون که فقط یک رنگ رو انتخاب نکرد

گفت همه رنگ ها قشنگن خواست تو انتخاب کنی چه رنگی باشی

هر رنگی می خوای باش ولی یکرنگ باش

.

.

.

زندگی، شوق رسیدن به همان فردایی است که نخواهد آمد

تو، نه در دیروزی و نه در فردایی

ظرف امروز، پر از بودن توست

زندگی را دریاب

.

.

.

زندگی مانند لبخند ژکوند است

در نظر اول به روی بیننده تبسّم می کند

امّا اگر در او دقیق شوی می گرید . . .

.

.

.

امروز ما ادم ها به جای اینکه دنبال خواب راحت باشیم

دنبال تخت خواب راحت هستیم ،

زندگی قشنگ شده ولی خوشمزه نیست . . .

 




هستی به دلم ، به دل که نه ، در “جانی”

در جان منی و در “دلم” می مانی . . .

.

.

.

شعر که میخوانم ، چشمانت را نبند

تو که میدانی ، حافظه ی خوبی ندارم . . . !

.

.

.

حقیقت تلخ است ، اما نه به تلخی تنهایی

تنهایی سخت است ، اما نه به سختی جدایی . . .

.

.

.

معنای شکست می شوی بعد از من / سروی که نشست می شوی بعد از من

من زنده به گور می شوم بعد از تو / تو مرده پرست می شوی بعد از من . . .

.

.

.

مى دونى Takzang یعنى چه؟

T: تا

A: آخر

K: خط

Z: زندگیم

A: عاشق

N: نگاه

G: قشنگتم

پس بدون به خاطر کم شارژی نیست که تک میزنم !

.

.

.

در فراقت آهنگ قلبم در غم است / بی صدا می خندم اما روزگارم درهم است . . .

.

.

.

گلی بودم جفایت پرپرم کرد

و هُرم آتشت خاکسترم کرد

من آن آهوی دشت ناز بودم

که عشق تو بلانسبت خرم کرد!

.

.

.

فردا بیا دادگاه تکلیفمون معلوم بشه

تیر مرامت خورده به قلبم !

رضایت هم بی رضایت!

.

.

.

خودِ مجنونم و از عشق لیلی

ز چشمم سیل می آید چه سیلی

همین امروز از روی دل من

گذشته هیجده چرخ تریلی!

.

.

.

هرچه می دوم ، با گمان رد گام های تو گم نمیشوم

راستی در میان این همه اگر ، تو چقدر بایدی !

.

.

.

سایه ام امشب ز تنهایی مرا همراه نیست

گر در این خلوت بمیرم، هیچ کس آگاه نیست

من در این دنیا به جز سایه ندارم همدمی

این رفیق نیمه راهم گاه هست گاه نیست . . .

.

.

.

به حساب خیالبافی ام مگذار ، اما ستاره ای دارم در تاریکترین شبها

فقط خواستم بدانی که میتوان دلخوش کرد به چراغهای کوچک یک هواپیما !

.

.

.

بی خوابی شب هایم را به چه تعبیر کنم که شب آرامش نگاه تو را برایم

زمزمه می کند. آرام بخواب که من بی قرارم، بیدارم تا تو آرام بخوابی . . .

.

.

.

تو یادت نیست ولی من خوب به خاطر دارم که برای داشتنت

دلی را به دریا زدم که از آب واهمه داشت . . .

.

.

.

پس از تو، خط قرمز می گذارم

پس از هر بی تو، هرگز می گذارم

مبادا واژه ها دستت بگیرند!

(تو) را در یک پرانتز می گذارم!

.

.

.

به آغوش تو محتاجم

برای حس آرامش

برای زندگی با تو ، پر از شوقم ، پر از خواهـش . . .

.

.

.

یه چیزی همیشه یادت باشه

لطف مکرر میشه حـق مسلم

بیش از حد لطف نکن . . .

.

.

.

همانگونه که قبلا عرض کردم

خودم را عاشق تو فرض کردم

زدم عینک، برای دیدن تو

دو تا چشم دگر هم قرض کردم!

.

.

.

همواره دلم به زندگی کافر بود

انگار که مرگ چاره آخر بود

این درد یتیمی که کشیده است دلم

زیر سرِ عشق بی پدر مادر بود !

.

.

.

میان جاده های بی ته و سر

دلم پر می زند مثل کبوتر

الهی بشکند دست سیاهی

که چرخ عشق ما را کرد پنچر!

.

.

.

گرچه پُر نقص و کاستی بود دلم

همواره هر آنچه خواستی بود دلم

افسوس دلت با دل من چپ افتاد

زیرا که جناح راستی بود دلم !

 




نعمت روی زمین قسمت پر رویان است

خون دل میخورد آنکس که حیایی دارد . . .

.

.

.

تو نبودی دل به دل راهی نداشت / از خیال عشق آگاهی نداشت

تو نباشی تا قیامت بی کسم / در تمام زندگی دلواپسم . . .

.

.

.

روزگار چون گرگ پیری پر بلاست / طعمه اش یاران خوب و با وفاست

دوری از یاران مکن ای با وفا / گرگ دوران در کف این لحظه هاست . . .

.

.

.

مهربانیت از دور چه نزدیک است و عجیب حس میکنم که

جغرافیا دروغی تاریخی است . . .

.

.

.

هرچند نمیدانم خواب هایت را با که شریک میشوی

اما هنوز شریک تمام بیخوابی های من تویی . . .

.

.

.

هرگز گنجشکی را که توی دستت داری به امید گرفتن کبوتری که در هواست رها نکن .

.

.

.

از هرچه می رود ، سخن دوست خوشتر است / پیغام آشنا ، نفس روح پرور است

هرگز از وجود حاضر غایب شنیده ای / من در میان جمع و دلم جای دیگراست . . .

.

.

.

الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد / مرا روزی نباد آن دم که بی یاد تو بنشینم . . .

.

.

.

غربت دیرینه ام را با تو قسمت می کنم / تا ابد با درد و رنج خویش خلوت می کنم

رفتی و با رفتنت کاخ دلم ویرانه شد / من در این ویرانه ها احساس غربت می کنم .

 


برچسب‌ها: