متن تنهایی


کاش بودم تک محصل درکلاس عشق تو ،عشق من لبريزمي شد ازمحبتهاي بي پايان تو







نگاهت را بدزد . . .
تو دزد شوی بهتر است تا من عاشق!
تو را شاید "حد" زنند!
اما درد عاشقی را "حد"ی نیست...






تاریکی را بهانه نکن!
مدتهاست که بسته ایی
چشمانی را
که گاهی
مرا هم می دیدند...





ارزوی اینروزهام اینه روزی برسه که نوشته های تنهاییم و دلتنگیم دیگه لایک نخوره و
 کسی مثه من تو این دنیا غصه نداشته باشه که برای تسکین درداش بامنه تنها و دلشکسته 
همدردی کنه.خدایا دل من که شکست مارو که ازهم جدا کردن حداقل مراقب بقیه بنده هات باش مثه من نشکنن. امین





وقتى صداى خرد شدنت آواى دلگيرى براى عابران باشد, ديگر چه فرقى ميكند كه يك روز برگ سبز كدامين درخت بوده اي؟!





همه میگفتند من و تو همدیگرو رها کنیم چون به درد هم نمیخوریم اما نمیدونستن که ما همدیگرو واسه دردهامون نمیخواستیم...






عشق من از وقتی رفتی
دیگه نمی دونم خوشحال باشم یا ناراحت
بخندم یا گریه کنم
خیلی چیزا دیگه برام اهمیت ندارن
اینکه کدوم لباسو بپوشم برای بیرون رفتن
کی برم ، کی بیام ، کجا برم ، کارم چی می شه ، حال خونوادم خوبه یا نه
شب بیرون نمونم ، سیگار نکشم
کجا برای نهار یا شام با هم بریم که خوش بگذره
کدوم کافی شاپ
جاهایی که آرزوشو داشتیم با هم بریم
دیگه حتی نمی خوام مواظب خودم باشم و قرص اعصاب نخورم
تو که خوب و خوشی بی من؟؟؟؟؟





اینطور قــَبولـــ نیستـــــ، چــِشمانــَتــــــ را زَمینــــ بــُگذار، دَستـــِ خالیـــــ بــِجـَنگیـــمــــ..!:





اَبروهایــــِ مـَردانهــــ اَتـــــ را دوستــــ دارَمــــ وَقتیـــــ بهـــــ اِسمــــِ غـِیرَتــــ دَر هـَمــــ تــَنیدهــــ میشــَود..






مـــــــــــــــــــــرد خوب....
باید لااقل یک قصـــــــــــــــــــــه آرام بلـــــــــد باشه ...
برای وقـــــت هایی که عشــــــــــــــــــــقش بی قـــــراره و نمی خواد از
بی قراری هــــــــاش حرف بزند ...
برای وقــــــت هایی که عشـــــــــــــــــقش لــــج می کنه ...
بـــــــــــــــــــهانه می گـــــیره ...
بغـــــــــــــــض می کنه ...
قــــــــــــــــــهر می کنه ...
بـــــــــــــــــــرای وقت هایی که عشــــــــــــــــــقش بــــچه میشــــه..







دلــم حـضـور مــردانــه می خــواهــد
...نـــه اینـکـه مــرد بــاشـد
، نه
...مــــردانــه بـاشـد،
حــرفـش...
قــولــش...
فــکــرش...
نـگـاهـش...
قـلـبـش...
و ...آنــقــدر مــردانــه
کـه بـتـوان تا بـیـنهـایــت دنـیــا بـه او اعـتــمــاد کــرد






متنفرم ازسخنانی که به دوست داشتن ختم بشه ,
متنفرم از اشک هایی که به خاطر دوست داشتن ریخته,
متنفرم از روز آشنایی با تو,
متنفرم از روزی که به تو علاقه مند شدم,
متنفرم از این عشق افراطی از افکاری که به تو ختم میشه,
متنفرم از سکوت پر معنایت,
متنفرم از احساسی که به تو دارم,
متنفرم از این که نمی توانم از تو متنفر باشم,
متنفرم به خاطر روزهایی که به یاد تو گذراندم,
متاسفم به خاطر همه چیز هایی که در دل داشتم و بیرون نریختم,
متاسفم به خاطر سکوتم,
متاسفم به خاطر عشق یکطرفه ام به تو و به خاطر تنفرم,
متاسفم که دوستت داشتم...دارم...وخواهم داشت







کاشکی یکی بود که فقط با یکی بود …





ﯾﻪ ﺳﺮﯾﺎ ﺁﻏﻮﺷﺸﻮﻥ ﺩﯾﮕﻪ “ﺑﻐﻞ” ﻧﯿﺴﺖ!!!
ﺗﻮﺍﻟﺖ ﻋﻤﻮﻣﯿﻪ …








همه درست شبیه هم هستند فقط بعضی ها بهتر و باورکردنی تر دروغ میگویند !
فرستنده : MoTeZaaD


34458
1
114

تنها چیزی که تو زندگیم به صورت تخصصی بهش تسلط دارم ، انتخاب آدم های اشتباه برای دوست داشتنه‎!‎






وقتی تو نیستی...هیچ دری به رویم باز نیست ، جز در پاکت سیگار....!!!





میبندم و باز میکنی... من "دل " را به مهرت, تو "من " را از سرت....!






آنقدر به یادتم که اگر به یاد خدا بودم در آن دنیا نیمی از بهشت به نامم بود!





بعضیـــــــــا میگویند....زمان که بگذرد همه چی درست میشود.....
فراموش میشود...یک عشق...یک خاطره.....یک حرف....یک لبخند.......همه اش فراموش میشود...
من مطمنم این بعضیا..هیچوقت در شرایط فراموشی قرار نگرفته اند...
که اینگونه برای دیگران تصمیم میگیرند
راحت...
امــــا نه....به این راحتی ها هم نیست....
مردم دو دسته میشوند برای فراموشی....
ان هایی که میتوانند خاطره هایشان را با درد خاک میکندد..و گاهی عذابش را میکشند...
و ان هایی که نمیتواندد....و خود وخاطره هایشان را به خاک میسپارند....
محدود است انسان هایی از دسته ی دوم.....
ولی هســـــــــــــــــت





هیچی زجراور تر از این نیست که عشقت تو چشمات زل بزنه و بگه...
روز اول که گفتم دوستت دارم خر بودم....داغ بودم....
نمیشه ما باهم باشیم...فراموشم کن....
اینجاست که باید بگی..هه..




پالتوی امسالت رابه نگاه منتظرم بخر.من سر قرار همیشگی با احساسی 
تابستانب اما تردیدی زمستانیمنتظرم.به فکر لرزش پاهای سردم باس دیر نیا.......




روزی خواهد رســــــــید....
که دیگـــــــــر....
نه صدایم را بشنــــــــوی...
نه نگــــــــاهم را ببنی...
نه وجودم را حس کنـــــــــی....
...
و میشویی...با اشکت....
سنگ قبر خاک گرفته ی مرا.....
....
و ان لحظه است...که معنی تمام حرف های گفته و نگفته ام را میفهمی
ولی....من ...دیگر ...نیستم....



احــــــــــــــساسم را دار خواهم زد....
تقصیر این لعنتی بود...
که بی خود و بی جهت ...به تو گـــــــفت
دوســـــــــتت دارم....
تقصیر این لعنتی بود....
که من حالا تنهایم....






به سلامتی کسی که نمیشناستت
اما نوشته هاتو میخونه تا از درونت با خبر بشه
و لایک می کنه تا بهت بفهمونه که تنها نیستی




دلتنگ كه باشي حتي يه تشابه اسمي هم داغونت ميكنه...





ازعجایب عشق همین است:
تنهاهمان آغوشی آرامت میکندکه دلت رابه دردمی اورد....!!!





گونه هایت خیس اســـت . . .
باز با این رفیق نابابـــــت . . نامش چه بود ؟ هان ! باران . . .
باز با "باران " قدم زدی ؟
هزار بار گفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها . . .
همدم خوبی نیست برای درد ها . . .
فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تر میكنــــــد . . .






به سلامتی دوس دختری که بخاطردوس پسرش رگ گردنشوزد!!
امادوس پسرش داره رگ گردن یه دختردیگه رولیس میزنه!!




خودت را از کسی پس نگیر شاید این تنها چیزیست که او دارد ،

وقتی میگویی دوستت دارم اول روی این جمله فکر کن،

شاید نوری را روشن کنی که خاموش کردن آن به خاموش کردن او ختم شود...







مـى زنـم بـــــــ ســلامــتــى حـــرفــــــهــاى دلـــــــم كــــــه بـــــه كـــــســـى نــگـــفــتــم
بــــــــ ســلامــتـــى ايــــنـــكــه كــــوه درد بــــــــودم ولـــــــــى دم نــــــزدم
بــــــــ ســلامــتـــى تــنـــهــايــى هــــات ولـــــــى تـــنــــهــــــايــــى را دوســــــــت نــــداشــــــــتــــم
بــــــــ ســلامــتـــى آرزوهــــــــايــــــى كــــــــه نـــتــونــســتـم لـــــمســشــون كـــنـــم...





سخت ترین کار دنیا
بی محلی کردن
به کسی است
که با تمام وجود
دوستت دارد






یه زمانی من تو ما...
حالا تو او شما....
من هم بسلامت!!!







دیشب ناگهان خدادرگوش من گفت:
توراچه به عشق؟!
گفتم چرا؟؟
گفت:توخوابی وعشقت دراغوش دیگری....
لبخندی زدم وگفتم:
خدایااین مخلوق توست!
شایدتودرخوابی خبرازرسم دنیانداری....!!







یکی از بهترین لحظه هام زمانیه که زیر بارون داری با عشقت تو ماشین
 به آهنگ مورد علاقتون گوش میکنید و یهو به خودت میایی میبینی عشقت
 سرش رو شونه هات گذاشته و معصومانه خوابش برده






هر روز نبودنت را بر دیوار خط کشیدم
ببین این دیوار لامروت دیگر جایی برای خط زدن ندارد
خوش به حال تو که خودت را راحت کردی
یک خط کشیدی تنها ، آن هم روی من





خيلي وقته ديگه زندگي خوش نميگذره ... فقط داره ميگذره....



ثـبـت ﺍﺣــــــــﻮﺍﻝ در ﺷـﻨــﺎﺳـﻨـﺎﻣــــﻪ ﺍم ﻫــﻤــﻪ ﭼــﯿــﺰ را
 ﺛـﺒـﺖ ﮐـــــــــﺮﺩﻩ ﺍﺳـﺖ ،،،،ﺟـــــــــﺰ ﺍﺣـﻮﺍﻟـــــــــــــم





هرچندتنهایی را دوست ندارم،اما دوست دارم در قلب تو تنهای تنها باشم




جدا موندن از کسی که دوسش داری فرقی با مردن ندارد،پس

عمری که بی تو میگذرد مزگیست به نام زندگی




روی هرشانه،سری وقت وداع می گرید.
سر من وقت وداع گوشه دیوار گریست.



برچسب‌ها: 

پیام کوتاه دلتنگی 92

 


آنچه نادیدنی بود از مردم دنیا دیدم باورم گشت آرامش نابینا از چیست!!




ديكه بين من و تو نه نفرتي هست نه عشقي .

قرارمون باشه يه روزي يه جاي اتفاقي





به  حرمت خاطرمون به دوری فاصلمون به پاکی رابطمون
دلتنگتم ای مهربون...




سر به گوش من بگذار و آرام بگو :دوستت دارم !! از چه

میترسی؟ فردا دوباره میتوانی انکار کنی......









خدایا من را كه آفریدی گارانتی هم داشتم؟ دلـــم دیگر كار نمی كند





بگذار که درها همگی بسته بمانند وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست





یک عمر قفس بست مسیر نفسم را ، حالا که دری هست مرا بال و پری نیست




 بر سر مزرعه ی سبز فلک باغبانی به مترسک می گفت :

دل تو چوبین است… و ندانست که زخم زبان دل چوب هم می شکند






من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم تو آنقدر نخواستی که هیچ چیز از من ندیدی




تمام تنم می سوزد از زخم هایی که خورده ام دردِ یک اتفاق که شاید

با اتقا قِ تـو دردش متفاوت باشد ویرانم

می کند من از دست رفته ام ، شکسته ام می فهمی ؟ به انتهایِ

بودنم رسیده ام ؛ اما اشک نمی ریزم پنهان

 شده ام پشتِ لبخنـدی که درد می کند


كاش روزهــــــــــــاي دلتنگی ِ مـــــــــــن..... مثل ِ \"دوست داشتن هاي\"

تو كوتاه می شد . كاش............





زير باران گريه مي کردم آرام و بيصدا تو چتر را بالاي سرم گرفتي

اما همچنان گونه هاي من خيس از گريه ماند ...!

و تو هرگز نفهميدي که چتر بايد بالاي دلم باشد نه روي سرم ...



انگشتت فقط جای یک حلقه دارد ، دلت را ، دست به دست می کنی برای چه ...




بـغــض هایتـــ را بـــرای خــودتـــ نگــهـ دار .گــاهــیــ  سبکـــ نشـوی ، سـنـگـیـن تــری...




خـــــدایا میـــوه ی کــــدام درخـتـتــــــ را گــــاز بــــزنم کـــه از زمیـــن رانــده شـــوم؟





مــــرا از بـنــد آویــــزان کـنـیــد !
ســــر و تـــه ....!
شــایـد فـکــــرش از ســرم بـیـفـتـــد ... !!!




دور از نفس هایت... دق میکنم..! برایم بادکنکی باد کن.




زمان ، ساز سفر ميزند...
بي هيچ پاداشي حراج محبت كنيم كه همه ما خاطره ايم...





چه خوش خيال بودم...
که هميشه فکر ميکردم درقلب تو محکومم به حبس ابد..!!
يکباره جا خوردم...
وقتى زندانبان بر سرم فرياد زد...
(هى تو)...!
آزادى...!
وصداى گام هاى غريبه اى که به سلول من می آمد...!




سفري بايد كرد تا به عمق دل يك پيچك تنها كه چرا ، اين چنين

سخت به خود مي پيچد ، شايد از راز درونش بشود كشفي كرد، شايد اوهم دلتنگ است؛

شايد...




یکی بود یکی نبود هرکی بود غریبه بود از دلم خبر نداشت که تو رو از دلم ربود هرکی بود
 هرچی که داشت قد من عاشق نبود واسه چشمای سیات بخدا لایغ نبود..... (محسن یگانه)





نرنجم که با دیگری خو کنی تو با ما چه کردی که با او کنی؟؟!!






 من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که می بینم بد آه نگ

است بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت

بگذاریم ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است





بیشترین دروغی که در این دنیا گفته ام ، این کلمه است......خوبم




یادت هست که (جناق) میشکستیم و میگفتیم ، 
یادم تو را فراموش!!!
 ولی امروز تمام (استخوان هایم)!
 شکسته باز هم تو را فراموش نکردم!
 همین...!






كسي چه ميداند...
من...
 امروز...
چندبار فرو ريختم...
چندبار دلتنگ شدم...
از ديدن كسي كه...
فقط پيراهنش شبيه تو بود...





کفشهایت کو؟
میخواهم آنها را بردارم تا توام مثل بی وفایان هوس رفتن نکنی




سفري بايد كردتا به عمق دل يك پيچك تنها كه چرا ، اين چنين سخت به خود 
مي پيچد، شايد از راز درونش بشود كشفي كرد ، شايد اوهم دلتنگ است ؛ شايد...




یک غریبه می خواهم بیاید بنشیند فقط سکوت کند و من هـی حرف بزنم و بزنم و بزنم...
تا کمی کم شود این همه بار ...
بعد بلند شود و برود انگار نه انگار...




هی فلانی!
میدانی؟
میگویند رسم زمانه چنین است!
می آیند ، می مانند ، عادتت میدهند و میروند؟
و تو تنها می مانی...
راستی رسم تو چیست؟
مثل فلانیهاست؟؟




عشق را با دست پيش مي كشی با پا پس مي زنی
بیچاره عاشقی مثل من که هميشه زير دست و پاست





گاهى جلوى آينه مى ايستم...
خودم را در ان ميبينم...
دست روى شانه هايش ميگذارم..
و ميگويم : چه تحملى دارد...
دلت...






تقصیر برگها نیست.
آدمها همینند!
نفس میدهی له ات میکنند...!





عادت مردم این شهرهمین است...
دور آتشی میرقصند که تو در آن میسوزی.




آنقدر فريادهايم را سکوت کرده ام که  اگر به چشمهايم بنگريد کر ميشويد





گاهی فرار میکنم از فکر کردن به تو
مثل رد کردن آهنگی که خیلی دوستش دارم




حیف ...
که فردا رویش نمی شود
این سر
این دل
نامت را فریاد بزند ...





 در ایستگاه آخر ...
پیاده شدی
دست تکان دادی و رفتی ....
و من به انتظار تو در سوزنبانی
بازنشسته شدم .....



چه سخته درجمع بودن ولی درگوشه ای تنها نشستن ؛

به چشم دیگران چون کوه بودن ولی درخود به آرامی شکستن...




اگر یکی دستتو گرفت و دلت لرزید ، زیاد عجله نکن ؛

یه روز با دلت کاری میکنه که دستات بلرزه...!!!

 

 


برچسب‌ها:

اس ام اس برای آدم تنها

 

لعنت...
لعنت به این دنیای هرکی به هرکی و ...
هیشکی به هیشکی...
که ادما ...
حتی برای عاشق نشدن هم...
از خودشون اختیاری ندارن...!!





هميشه نگاهي را باور كن ك وقتي از ان دور شدي در انتظارت بماند






تلخ است كه لبريزحقايق شده است،زرداست كه بادردموافق شده است،
عاشق نشدى وگرنه ميفهميدى،پاييز،بهاريست كه عاشق شده است.



نگران نباش...
حال دلم خوب است
آرام ...
گوشه اي نشسته و روياهايش را به خاك ميسپارد






عمری است که وقت دلتنگی تنهای تنهایم
خدایا دیگر بس است کاش دگر عمری
همپای دلتنگی هایم آغوش گرمش باشد...





در این شهرصدای پای مردمی است که همچنان که تورا می بوسند، طناب دارتو را میبافند...
مردمی که صادقانه دروغ می گویندو خالصانه به تو خیانت میکنند... دراین شهرهرچه تنهاتر باشی پیروزتری...




خیانت نکردمو خیانت دیدم
بی وفا نبودمو بی وفایی دیدم
تو رفاقت کم نزاشتم و واسم کم گذاشتند
هی روزگار خوب داری چوب لای چرخم میکنی...




یادت عادت است ، همین روزها ترکش میکنم مثل سیگاری که سالهاست نخ آخرش را میکشم!





چشمانم را باز میکنم و او نیست ، این بی رحمانه ترین اتفاق هر روز است .




چه لحظه ي درد آوريه وقتي ميبرسه خوبي؟اشك تو چشات جمع ميشه...5خط تايب ميكني ولي بجايenterهمه رو باك ميكني و اجبارا مينويسي:خوبم مرسي.توخوبي؟






دلم گرفته میخوام گریه کنم
براش بنويس دوستت دارم آخه مي دوني آدما گاهي اوقات خيلي زود حرفاشونو
 از ياد مي برن ولي يه نوشته , به اين سادگيا پاک شدني نيست . گرچه پاره کردن
 يک کاغذ از شکستن يک قلب هم ساده تره ولي تو بنويس .. تو ... بنويس





خیره خیره نگاهم نکن
چشم هایم دیگر سگ ندارد که آبِ دهانت هار هار برایش راه بیافتد گرگی درونش خفته است حواست جمع باشد!!!
می دَرَد..!!





دارم سعی می کنم همرنگ جماعت شوم،
آهای جماعت...
میشود کمکم کنید؟؟؟؟؟؟
شما دقیقا چه رنگی هستید؟!





برگ پاییزی
راهی نداردجز سقوط ...
وقتی می داند
درخت ...
عشق برگ تازه ای را در دل دارد ...





خسته ام از این دنیا
دوباره سیب بچین حوا ...
من خسته ام ...
بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند ...





حالا که رفته ای
ساعتهــــا به این می اندیشم ، که چرا زنــــده ام هنـــوز ؟
مگـه نگفتـــه بــودم بی تــــو میمیرم ؟
خدا یادش رفته است مرا بکشــــد
یا تــــــو قرار است برگردی ؟




یه مطلب نوشتم از قول و قرارایی که بهم دادیو زدی زیرش وقتی اومدم ببینم تایید شده یا نه تو قسمت وضعیت نوشته بود تکراری عجیبه حتی 4jok هم میدونه تو این وعده هارو به خیلیا دادی....



هیچ اگر سایه پذیرد من همان سایه هیچم



متکای خودم را ترجح میدهم
دیگر به شانه ها اعتمادی نیست
شانه ها همچون متکای مسافر خانه ها شده اند
خوب میدانم سرهای زیادی را تکیه گاه بودند.



کاش در فصل خزان زندگی
کسی برگ برگ زرد خاطراتم را ورق میزد
تا زمزمه سکوتم را در ثانیه های واپسین اینگونه فریاد کند
زندگی تکرار فراموشی در هیاهوی سکوت بود





سنگ رودخانه ام
آب از سرم گذشته....
مي دانم ك رهايم ميكني
ايينه ام دستم را بگير...




اونایی که توپیاماشون ازاغوش وبغل وازاین چیزااستفاده می کنن:پس عاشق نیستن وعشق وجودنداره.همش شهوته.اینوگفتم همتون لجتون دربیاد.هیچ کاری هم نتونین بکنین.





دخترای بلوند مال شما..
دخترای مو مشـــکی مال شما..
قد بلندا مال شــما , استایل ای شاخ مال شما..
پیش شماره 2 , 8 مال شـــما..
بالا های تهـــــــران مال شما..
مهمونی شب , دور همــــــی ها مال شما..
مازراتی و پورشــــــه مال شما..
واســــه ما فقط یه نخ سیگار بزارید..
با آرشیو داریـــــــوش..






شمع میسوزدوپروانه به دورش نگران... من که میسوزم وپروانه ندارم جه کنم...







چگونه میشود که از تنها مسیر قلبت هیچگاه به تو نمیرسم؟!
وقتی احتمال به مقصد رسیدن دوراهی ها هم حداقل پنجاه درصد است!!!!




سلامتی خودم...
چون شکستم ولی نشکستم!
سلامتی خودت...
چون فهمیدی دلم برات تنگه ولی نیومدی!
سلامتی دلم...
چون لرزید ولی نلرزوند!
چون حرفی نزد و فقط برات دعا کرد.
.
دست آخر سلامتی همه ی اونایی که وقتی عشقشون رو با پسر همسایه 
سر سفره ی عقد دیدن نفرین نکردن و برا خوشبختیش دو رکعت نماز خوندن...








در دیده ما نقش رخ دوست اگر نیست، یادش به دلم لحظه ای از سینه جدا نیست.
در سینه ی بی کینه ما نقش تو جاریست،هر چند که در دیده ما جای تو خالیست.




این روزها هر كسی مرا میبیند، از حال و روز من میپرسد...
شك نكن كه اگر هم از حالم بگویم، هیچ كس نمیفهمد...
همین قدر بدان كه بـــه طــــرز خیـلی خیـلی تلخـــی آرامــم...



زیر باران عشق باید ماندتا غبار تنهایی را شست نمیدانم
 زیر کدامین باران ایستاده ام که اینگونه تنها ولی خیس بارانم !






این روزها به هرکس میرسی عاشقه یکی هست!!!
و به هرکس میرسی تنهاست و میگه که هیچکس دوستش نداره!!!
جریان چیه؟؟؟
یکی عاشق شده،یکی عشقش رفته،یکی درصدد عاشق شدنه!!!
چه وضعشه دوستان؟؟؟؟؟
واقعا این جا چه خبره؟؟؟
؛)



تکیه میدهم به درختی که پاییز تمام سرسبزی اش را به تاراج برده است...
اخرین دکمه ی پالتویم را میبندم و دستانم را ها می کنم...
هوا سرد است...
باران می بارد...
و من دستان تو را که دور کمرم حلقه شده اند حس میکنم...
قطره های باران از روی شاخه ها روی صورتم می ریزد...
من حتی عطر تنت را استشمام میکنم...
تو کجایی نمیدانم؟...
اما هر کجا باشی یادت همیشه بامن است...
خیالت راحت که هیچ پاییزی طراوت عشقت را به تاراج نمیبرد!!!





یکی از بدترین ظلم هایی که “عطرها” و “آهنگها” به ما میکنن
 اینه که بدون اجازه گرفتن ، هولمون میدن وسط خاطرات ! .





اعصابم این روزها عین بیسکویت شده …
از اون بیسکویت هایی که یک هفته میمونه ته کیفت ، که یادت میره بخوریش …
همون ته له میشه ، خورد میشه ، پوووووودر میشه !



دلـــم یـک غــریبــه مـی خــواهـد
بیـــایــد بنشینــد فقـــط سکـــوتــ کنـد
و مـــن هــی حـــرفـــ بــزنــم و بـــزنـــم و بــزنــم
تـــا کمــی کـــم شــود ایـن همــه بـــار …
بعـــد بلنــد شـــود و بـــرود
انگــــار نــه انگـــار …!





بعضی آدمها یهو میان…
یهو زندگیتو قشنگ میکنن…
یهو میشن همه ی دلخوشیت…
یهو میشن دلیل خنده هات…
یهو میشن دلیل نفس کشیدنت..!
بعد همین جوری یهو میرن…
یهو گند میزنن به آرزوهات…
یهو میشن دلیل همه ی غصه هات و همه ی اشکات…
یهو میشن سبب بالا نیومدن نفست…
.




عاشقانه هایی که برای او نوشتم
دیروز زبان فارسی را تجدید آوردم و امروز ریاضی را:چراکه معلممان گفت حتی بلد نیستم انگشتان دستم را بشمارم
شما که غریبه نیستید اما گاهی حتی هفت و هشت را هم جابه جا مینویسم
آری میدانم که شمردن بلد نیستم اما تا دلت بخواهد دوست داشتن بلدم یک وقت هایی هم میشود که یک نفر را دو بار دوست دارم




عاشقانه هایی که برای او نوشتم
باور کن لحظه هایم بی تو نخواهند گذشت حتی باور نمیکنم گذشته هایم نیز بی تو گذشته باشد
شاید سخت باشد اما میان گذشته و حال و آینده تنها فعل قابل صرف برای من فقط تویی حتی اگر معلم زبان فارسیمان به تمسخر بگوید:خاک بر سرت با این درس خواندنت.
آری مرا ترسی نیست از فلک شدن و خودکار لای انگشتانم گذاشتن
بگذار همکلاسیهایم بگویند که من هنوز فرق فعل و ضمیر را نمیدانم اما حقیقت این است که تو قشنگ ترین فعل زندگی من هستی آن هم گذرا و استمراری
مهربانم تو که کنارم باشی حتی از تجدید آوردن زبان فارسی هم نمی ترسم



يـــادش بـــخير
من بـــودم و تـــو....او بـــود و ديـــگري
ايـــن روزها..تـــويي و او
مـــن مـــاندم و خـــدا ...





نمیدانم دلم را خوش کنم به آن روزهایی که دوستم داشتی؟؟؟
یا به این خوش کنم که دیگر نیستی که خام حرفهایت شوم
خودت بگو!!!!
بعد رفتنت به چه دل خوش کنم وقتی تمام دلخوشی ام تو بودی؟؟





این جماعت می گفتن اشک هایت را خرج رفتنش نکن ! راست می گفتن بی من تو مفت هم نمی ارزی .





آمدم امشب به میخانه تمنایت کنم/می نمی خواهم بیا ساقی تماشایت کنم/بی قرارم
 ساقی از میخانه بیرونم مکن/کرده ام می را بهانه تا تماشایت کنم~یاس~

 


برچسب‌ها: 

اس ام اس فاز تنهایی



ازيادتويك نفس دلم غافل نيست هرچندكه جزحسرت وغم حاصل نيست
 ازشوق توميسوزم وميسازم چون آن دل كه به يادتو نسوزد دل نيست....




میدونی چی بیشتر از همه آدم رو داغون میکنه:
این ک تو روز تولدت بهت بگه کاش اصن ب دنیا نمیومدی
اونوقته ک دیگه هر سال این تولد واست کوفت میشه
اونوقته ک هر سال روز تولدتو با پیچیدن این حرف تو گوشت شروع میکنی
خداااااااااااااااااااااااا میبینی زندگی منو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



گفته بودم نفسی برام میرم تا آخرش
نفسی که حرمتم رو بگیره میبرمش







تو اگر میدانستی ,که چه زخمی دارد که چه دردی دارد خنجر از دست عزیزان خوردن
از من خسته نمی پرسیدی آه ای سرو , چرا تنهایی ؟



ازت ميترسم بايد ازت فاصله بگيرم تو يه جادو گري .تو توتك تك سلولهام رخنه كردي دلم
 مال خودم نيس چشام خيره مونده به سمت تو .تو رو كه مي بينم دست و پامو گم ميكنم
لااقل كمكم كن اونا رو پيداشون كنم






روزی به تمام این بی قراری ها میخـــــندی و ســـــــاده از کنارشان میگـــذری...
این قشنگــترین دروغی است که دیگران برای آرام کردنت به تو میگویـــند!






تنهایـــــــی یعنی اس ام اِسِت تو بخش تنهایـــــی یه لایک هم نــــداشته باشه...





چقـــــــــــــدر آبروی دلم را خریده اند این سه نقطه ها...







میگن آدم از یه جایی به بعد دیگه حالش خوب نمیشه...





از ما که گذشت
به دیگری موقتی بودنت را گوشزد کن...
تا از همان اول
فکری بحال جای خالیت بکند...



همه ی کارهایت را بخشیدم
جز آن تردید آخر هنگام رفتنت
که هنوز مرا...
به برگشتنت امیدوار نگه داشته




.
دیدی رو پاکت سیگار مینویسن :
“دخانیات ، عامل اصلی سرطان و برای سلامتی زیان اور است ؟”
کاش یکی هم روی کارت پستالهای عاشقونه ی ما مینوشت :
“عشق ، عامل اصلی تنهایی و برای قلب ضرر دارد !”







وقتی یه مرد تو فکر فرو میره ، فقط خاکستر داغ سیگارش هست که اونو از فکر در می آره
سلامتی هر چی مرد با مرام . . .





وقتی یه مرد تو فکر فرو میره ، فقط خاکستر داغ سیگارش هست که اونو از فکر در می آره
سلامتی هر چی مرد با مرام . . .





من همونم که همیشه
غم و غصه ام بیشماره
اونیکه تنها ترینه
حتی سایه ام نداره
این منم که خوبیامو
کسی هرگز نشناخته
اونکه در راه رفاقت
همه ی هستیشو باخته
فرستنده : تاابدغمگينم











وقتی تو خیابون پشت سر هم سیگار دود میکنم ، همه یجوری نگام میکنن و میگن :
 جوون حیف شدش ، ولی روزی که داشتم زار زار گریه میکردم ، ینفرم با خودش
 نگفت : طفلی چی میکشه با غمش . .





ﭘﯿﺸـﺎﻧــﯽ ﺍﻡ ﭼـﺴﺒﯿﺪﻥ ﺑـﻪ ﺳﯿـﻨـﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧــﻮﺍﻫــﺪ.. ﻭ ﭼــﺸﻤـﺎﻧــﻢ ﺧـﯿﺲ
 ﮐـــﺮﺩﻥ ِ ﭘﯿــﺮﺍﻫــﻨﺖ ﺭﺍ ! ﭼـﻪ ﺑﻐﺾ ِ ﭘـُﺮﺗــﻮﻗـﻌﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻦ ﺍﻣـــشب...






درد دارد !
وقــتـی می رود ..
و هـمه می گــویـند : دوستـت نــداشـت ...
و تــو نمـی تــوانـی بـه هـمه ثــابـت كــنی ..
كه هــرشـب بــا عـاشـقانـه هــایـش خـــوابت می كـــرد !!





انقد تو زندگیش سختی کشیده بود
دفعه اولی که باهاش قهر کردم اسمس داد:
از این بدترهاش سرم اومده!
ولی لذت ناز کردنو ازت نمی گیرم،
حاضر شو دارم میام دنبالت!!!







آدم بايد يک " تو " داشته باشه ؛
که هر وقت از همه چي خسته و نا اميد بود ،
بهش بگه :
مهم اينه که تو هستي !
بي خيال دنيا ... !





قله ی قـــاف که سهـــل است،
من قـــله ی کــاف و لام و مــیم و نــــون و واو
را هم بخـاطرت فـــــتح می کنم ...
اما تو
با تمـــام مــــردانه گی ات،
مـــرد باش !
اگر سـراغ نگاهت را گرفتنــــد
بگــو که واگــذار شده ...






یبار وابسته شدم دوسال از درسو زندگی جا موندم:(((((( به نظرتون ارزش داره دوباره وابسته بشم?????????



فرقی نمیکند تو دل ببری یا من دل ببازم.اگر حکم دل نباشد دیر یا زود یک نفر خواهد برید.




جـــایـت در کـتـاب جـغـرافـیـا خــــــــــالی است
بـا عـنـوان "پـست تـریـن نـقـطـه ی دنـیـا"





چـرا ... ؟ چــرا دوبـاره بـرگـشتـی؟
نـبـش قـبـر گـنـاه اسـت مـومـن! بـــــفـــهـــــم!!!




میدونی هیچی لذت بخش تر از این نیست که به جایی تکیه داده باشی و یهو مخاطب خاصت
 از راه برسه و دستاشو بندازه دوره گردنت و بهت بگه همه ی دنیایش تویی و تو هم موهاشو
 از جلو چشاش بزنی کنار...من که ازش محروم شدم ....شماهم همینطور؟؟؟






ببارباران،
اما آرام
،نکند صداي گريه هايم درهياهوي آمدنت گم شوند...
ببارتا باورکنم تنها نيستم،توهم دلتنگي،اما دل تو کجا و دل من کجا...





ای دلبرما مباش بی دل بر ما
یک دل بر ما به که دو صد دلبر ما
نه دل بر ما نه دلبر اندر برما
یا دل بر ما فرست یا دلبر ما








چوب هم بی رفیق نمیسوزه ولی ما از بی،رفیقی داریم میسوزیم.






گل یا پوچ ؟
دستت را باز نکن
حسم را تباه مکن
بگذار فقط تصور کنم
که در دستت برای من کمی عشق پنهان است
دستت را باز نکن
شور شعرم را بر باد مده
مگذار تصویرت در ذهنم هزار تکه شود
باز هم ...برای من ماه بمان
تا زیر مهتاب پایکوبی کنم
حرف بزن .. باز هم دروغ بگو ...








اگر چه تنهایم اما تنهایی را دوست دارم چون لحظه لحظه اش خاطرات تو را تازه می کند.







انگشتت را هر جای نقشه خواستی بگذار فرقی نمی کند.تنهایی من عمیق ترین
 جای جهان است و انگشتان تو هیچ گاه به عمق فاجعه پی نخواهد برد.





پیرمرد جای َ ش را به دو نفر ِ بعدی داد …
می گفت من کارَم طول می کشد …
فهمید َم چرا … ، من هم کارَم طول می کشید …
به بهانه ی ِ تلفن رفت َم چند قدم آن سوتر ایستاد َم …
جوری ایستاد که همه ی ِ باجه را بگیرد …
سعی می کرد دریچه ی ِ تحویل دیده نشود …
یک اسکناس ِ پنج هزار تومانی گرفت و سریع رفت …
رسید را یاد َش رفت … ، باقی مانده ی ِ موجودی ِ شما هشت هزار ریال …





تا مرا بر خویش عاشق کرده ای
روی خوب خود بمن ننموده ای
کی خبر باشد ترا از حال من؟
من چنین در رنج و تو آسوده ای

 


برچسب‌ها: 

اس ام اس سبک تنهایی 91

 

یاد تو حس قشنگی است که در دل دارم چه تو باشی چه نباشی “نگهش میدارم”





خوش ب حالت آدم...
خودت بودی و حوایت...
کسی نبود ک حوایت را هوایی کند...



میگویند دنیا دار مکافات است!!
دنیا را بیخیال فعلأ که دار و ندار ما تویی....





تو از هر نزدیکی به من نزدیکتری،،،
دوری و فاصله فقط برای کسانی معنی داره که دلهاشون از همدیگه دوره...



همیشه دوست داشتم ابر باشم.چون ابر انقدر شهامت داره که هر وقت دلش میگیره جلوی همه گریه کنه.....




مخاطب خاص (تو این روزا فقط به تو محتاجم)
آغوشت رو به غیر من به روی هیچ کی وا نکن
منو از این دل خوشی ها آرامشم جدا نکن
من برای با تو بودن پر عشق و خواهش ام
واسه بودن کنار تو ، " تو " بگو به هر کجا پر می کشم
منو تو آغوشت بگیر ، آغوش " تو " مقدسه
بوسیدنت برای من تولد یک نفسه
چشم های مهربون " تو " منو به آتیش می کشه
نوازش دست های تو عادت ترکم نمیشه





اشتباه ...
دنبال ِ دلیل ِ اشتباه که باشی ...
نه جوانی که بگوئی جوانی کردم ...
نه خامی با این دل ِ سوخته که بگوئی خامی کردم ... ،
در این سکون ِ مطلق هم که عجله کردم بی معنی است ... ،
سرَت را می گذاری روی ِ زانوهات ...
آه می کشی که :
تنهائی کردم ...
تنهائی ...




با این ریخت و قیافه ام ...
آئینه ...
بودن ِ من را نشان نمی دهد ... ،

نبودن ِ تو را نشان می دهد ...





ویژه D$D$D
یکی از لذت هایی که دیگه تموم شد..
اینه که بگه ناخنای دستم خیلی بلند شده، اذیتم می کنه..
بعد زیر چشمی به من نگا کنه..خودشو بزنه به اون راه
منم بگم خب بیا ناخناتو بگیرم..
قند تو دلش آب بشه و به روی خودش نیاره
آروم دستاشو بگیرم تو دستم..
اول دستشو ببوسم..اعتراضی نمی کنه
بعد از انگشت کوچیکش شروع کنم..
اول یه بوسه به ناخنش بعد آروم کوتاش کنم..سوهان بزنم و الی آخر...
خیلی لوسش کردم نه؟ بخاطر همین رفت..... . . . .







گاهی دل این قدر تنگ میشه که گریه هم کم میاره،
یه حرف خیلی ساده هم گاهی چقدر غم میاره،
خنده تلخ آدما همیشه از دلخوشی نیست،
گاهی شکستن دلی کمتر از آدمکشی نیست،





گفـت : جبـران میـکنـم!
گفنـم : کــدام را ؟؟!
عمــر رفـتـه را ؟
روی شکستـه را ؟
قلـ❤ــب مـرده اما تپنده را ؟
حــالا مــن هیــچ…
جواب این تار موهای سفید،
را چــه میـــدهـی؟
نگاهی به سرم کرد و گفت :
چـه پیــر شـده ای!!
گفتـم : جبـران میـکنـی؟
گفـت : کــدام را ؟؟!




آدم مسـت بـاشـه ... اما پسـت نباشه !
آدم سـرکـار باشه ... اما سـربـار نباشه !
آدم بیــکار باشه ... اما بـی عــار نباشه !
آدم بـی کس باشه ... اما ناکـس نباشه !
آدم بی صفا باشه ... اما بـی وفا نباشه !
آدم دلتنگ باشه ... اما دل سنگ نباشه !
خلاصه کنم ... آدم مرد نباشه ... اما نامـرد هم نباشه !!!






یه جایی هست که دیگه کم میاری…
از اومدنا؛ رفتنا؛ شکستنا!
جایی که فقط میخوای یکی باشه،
یکی بمونه نره واسه همیشه کنارت بمونه…
من اونجام…!






هی فلانی!دیگر هوای برگرداندنت را ندارم...
هر جا که دلت می خواهد بــــرو !
فقط آرزو میکنم وقتی دوباره هوای من به سرت زد...
انقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت باز هم آرام نگیری !
و اما من...
بر نمیگردم که هیچ
عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم که لم ندهی روی مبل های راحتی...
با خاطراتم قدم بزنی...!!!





تنهایی یعنی اینکه :
از گوشیت فقط برای اومدن به 4Jok استفاده کنی .... .






او به توسیلی زد...
من نگران تو شدم
تو عاشق او....





تنهایی...تقدیرمن نیس ترجیح منه!حالم گرفته ازاین شهرکه ادماش مثل هواش ناپایداره
گاهی اینقدر پاک که باورت نمیشه...
گاه چنان الوده که نفست میگیره!




حس تلخ بی تو بودن حس انتظار مرگه
قسمتم از این رفاقت کوچه های باد و برگه
قسمتم همینه بانو تو دیگه برنمی گردی
تو که حتی یه بهار و با پرنده سر نکردی





انگشتـانت را... به من قرض بده!
برای شـمردن لحظه های نبودنت،
کـم آورده ام...






لحظه های ناب زندگیم در گذر زمان گم شد....
دوستانم را روزگار گرفت...
عشقم را عاشقی ربود...
ما ماندیم و...
یک بقچه رفاقت...
ما ماندیم و سیگاری کنج لب...تلخی چای بی قند و خش خش برگ های زرد...

 


برچسب‌ها:

اس ام اس قشنگ 92

 



به انتهای بودنم رسیدم ، اما . . .
اشک نمی ریزم ، پنهان شدم پشت لبخندی که درد میکنه . . . !






مــن "نــــــدار" بودم...
عروســــک قصــــه ام پریــد...!!
"دارا" که باشی "ســـــارا" با پای خـــودش به سراغـــت خواهـــدآمــد!!
گناهــم "فقیـــــریم" بودوبس...






بیماریم شده باعث بیداریم ...
چه نعمتی شده امروز مشکل دیروزم ...
پس باید بدانم همه چیز نکوست اما به وقتش!




من ارگ بم و خشت به خشتم متلاشی / تو نقش جهان هر وجبت ترمه و کاشی
 در هر نفس این است دعایم همه ای ماه / در زیر و بم خاطره ، آزرده نباشی...







رفتم که نبینی پریشان شدنم را
غمناک ترین لحظه ویران شدنم را
در خویش فرو رفتم و در خویش شکستم
تا دوست نبیند تنها شدنم را






مـــــــــــــرد است دیگر...
گاهی تند میشود گاهی عاشقانه میگوید..

مـــــــــــــرد است دیگر..
غرورش آسمان و دلش دریاست...

تو چه میدانی ازبغض گلو گیر کرده یک مـــــــــــــرد..
تو چه میدانی که چشمانت دنیای او شده..

تو چه میدانی از هق هق شبانه او که فقط خودش خبردارد و بالشش؟...

مـــــــــــــرد را فقط مـــــــــــــرد میفهمد و مـــــــــــــرد






خــیــالــت راحــتــ . .
شــکــســتــه هــا نــفــریــن هــم بــکــنــنــ
گــیــرا نــیــست . .
نـِـفــریــن تــهِ دل مــیــخــواهــد
دلِ شــکــســتــه هــم کــه دیــگــر ســر و تــه نـَــدارد . . . ...
اولین پست منه ببینم چه قدر از تنهایی درم میارن لایک ها






باید به بعضیا گفت:
این شماره ی پینـوکیــوست،،،
زنگ بزن ببین چطوری آدم شده،
شاید تـــو هم آدم بشی





گاهي اونقدر سكوت درونت هست كه هركاري ميكني تا اونو بشكني بازم نميتوني...






در روز هایی که دلم شکسته بود
یاد حرف های پدر ژپتو به پینوکیو افتادم که می گفت:
«پینوکیو!چوبی بمان!آدم ها سنگی اند دنیایشان قشنگ نیست.»




عروسی مان خوب برگزار شد . . .
حالا در خانه خودمان نشسته ایم و این اولین شب آرامش ماست ، هنوز لباس عروس و کت شلوار دامادی بر تن مان است ، خسته ایم و این شیرین ترین خستگی دنیاست که پس از سال ها به هم رسیده ایم . . .
با همان لباس عروس برمیخیزد و ۲ نخ سیگار میاورد و روی پاهایم مینشیند ، یکی بر لب من و دیگری بر لب او . . .
چشم هایمان میخندد . . .
میدانیم امشب چه خبر است و این هم شیرین ترین سیگار دنیا خواهد شد . . .
چشم در چشم ، دست در دست و چند پک عمیق و فضای خانه مه آلود میشود . . .
ناگاه لای انگشتانم داغ میشود و از این رویای شیرین بیرون می آیم . . .
یادم می آید تو سال هاست که رفته ای بی معرفت و من هنوز با هر نخ سیگار غرق رویای تو می شوم





ک مرد ، یک زن ، یک زوج ؛ خوشبختیشان پای خودشان !
یک مرد ، یک مرد ، یک شراکت ؛ سود و ضرررش پای خودشان !
یک زن ، یک زن ، یک رفاقت ؛ معرفت و اعتمادشان پای خودشان !
و انتهای پیاده رو …
یک من ، یک تنهایی ، یک رنج ؛ آخر و عاقبتش پای تو !





تنهایی یعنی وقتی‌ پرستار گفت : همراه بیمار … ولی کسی‌ نبود جواب بده !
آهسته گفتم : ببخشید کسی‌ همراه من نیست …
من تنهـــــــــــام …




من زانو هايم را در اغوش کشيده بودم ...وقتي تو براي اغوش ديگري زانو زده بودي....




ﺧﺎﻃﺮﻩ الکل ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﭙﺮﻩ !
ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺧﺎﻃﺮﻩ س ! می مونه ﻭ دمار از روزگارت در میاره !





رویایی دارم…در این روزگار آلوده به تردید…به سیاهی..به غم
رویایی دارم…در این بیهودگی…افسردگی…جان پریشی..خواب آلودگی به گناه
رویایی دارم…در این دیار شکست قلبها…در این گودال پایمال عشق..آغوشهای سرد
آری…رویایی دارم..رویای یک آسمان آبی..هوایی تازه برای نفس کشیدن…
رویایی دارم…برای تو…برای من…برای آسمانی آبی..





کسی که بیشتر از همه دوسِت داره …
بدون دلیل شاید هر روز باهات دعواش بشه ..
امّا وقتی که ناراحتی …
با “همه ی♥ دنــیــا”♥ می جـنگه تا به ناراحـتــیت پایان بده.. !!





بــرایِ خــودم . . .مـَـردی شـُـده ام بــی صــدا گــریــه مــیــکــنــم ایــن روزهــا 
در ســکــوتِ ســرســخــتِ دنــیــا . .. مـُـواظــبــم بــاش . .. قــَـلــبـَـم . . هـَـنــوز
 زنــانــه مــی تــپــد . . . !!





بـایــــد کـسـی را پـیـدا کـنـم
کـه دوسـتـم داشـتـه بـاشـــــد
آنـقـدر کـه یـکــــی از ایـن شـب هـای لـعـــنـتـــــــی
آغـوشـــش را بـرای مـن و یـک دنـیـا خـسـتــــگـی ام بـگـشــــایـد
هـیـــــچ نـگـویـد .
هـیـــــچ نـپـرسـد .
فـقـــــط مـرا در آغـوش بـگـیـرد
بـعـد هـمـانـجـا بـمـیــرم
تـا نـبـیـنـم روزهـای آیـنــده را
روزهـایـی کـه دروغ مـی گـویـد!!!!
...
روزهـایـی کـه دیـگـر دوسـتـم نـدارد!!!!!
روزهـایـی کـه دیـگـر مـــرا در آغـوش نـمـی گـیـرد!!!!!
روزهـایـی کـه عـاشـق دیـگـری مـی شـود!!!!!!







هی تو که گذشتی از من...
او هم از تو می گذرد...





خیلی حرف هست...
که تو هرروز در گلویت...
بغض کشنده ای احساس کنی...
برای کسی که...
بدانی...حتی یک بار در عمرش...
به خاطر تو...
بغض هم نکرده است...!!





این درد نوشت ها
نه دلنشین اند نه زیبا
اینها یک مشت حرف ِ زخم خورده ی بغض دارند
که نشانی دردناک
از یک عشق ناکام دارند
و تنها مخاطبشان
غایب است !!





نه بغضی ...
نه فریادی ...
فقط صدای چلک چلک باران ...
این منم
که روی وسعت دل زمین
می گریم ...







وسعت دوست داشتن را اندازه نگیر... زیادش هم کم است...
تنها با آن سیراب شو... رشد کن... شکل بگیر... و کامل شو...
خودِ دوست داشتن مهم است... نه زمانش... نه پایداری اش... نه مالکیتش... و نه حد و حدودش...
سرت را بالا کن... نگاه کن... دوست داشتن خدا را ببین...
یاد بگیر که دوست داشتنت را کادو پیچ نکنی...







من پذیرفتم شکست خویش را
پندهای عقل دور اندیش را
من پذیرفتم که عشق افسانه است
این دل درد آشنا دیوانه است
میروم از رفتنم شاد باش
از عذاب دیدنم آزاد باش
چون تو تنهاتر از من میروی
آرزو دارم تو هم عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
معنی برخوردهای سرد را






کـار کـه از کـار گـذشـت ، نـه صـدایـت را مـیـخـواهـم ، نـه وجـودَت
 را و نـــه حـضـورَت ... و ایـنها بـه مـن انـگـیـزه میدهند ، انـگـیـزه ی
 یـک شـب تـاریـک ، یـک تـیـغ و گـلوی تـو...




چایت را بنوش،
نگران فردا نباش،
از گندمزار من و تو
مشتی کاه مى ماند
برای بادها . . . . . . . . .
نیما یوشیج




تومیروی ومن فقط نگاهت میکنم،تعجب نکن که چراگریه نمیکنم،بی تویک 
عمرفرصت برای گریستن دارم امابرای تماشای توهمین یک لحظه باقی است...




تنها نشسته ام... اما تنها نیستم....
یادت امان تنهایی نمیدهد!




تختی که هر شب،
تنها؛
با یاد کسی روش بخوابی،
تخت که نیست…
تابوته…




دعایت می کنم، عاشق شوی روزی
بفهمی زندگی بی عشق نازیباست
دعایت می کنم با این نگاه خسته، گاهی مهربان باشی
به لبخندی تبسم را به لب های عزیزی هدیه فرمایی
بیابی کهکشانی را درون آسمان تیره شب ها
بخوانی نغمه ای با مهر …


برچسب‌ها: 

اس ام اس تنهایی 92

 بیچاره عروسک دلش میخواست زارزار بگرید ، اما خنده را بر لبانش دوخته بودند !





دل اگر بستی ، محکم نبند ، مراقب باش گره کور نزنی ، او میرود ، تو میمانی و یک گره کور ...





سرد است اما سرما نمیخورم, تو نگران نباش… کلاهی که سرم گذاشتی تا گردنم را گرفته است





گاهی سکوت علامت رضایت نیست ..
شاید کسی دارد خفه می شود….
پشت سنگینی یک بغض




یا بمان و امید فردایم باش یا دیروزم رو بهم برگردون و برو




2ركعت گريستن در آستين آسمان براي دورى از يادهاي تو واجب است!..





خسته ام ...!
خسته نبودنت ...!
خسته از روزهايي كه بي تو شب ميشود و شبهايي كه باز هم بي تو ميگذرد
 تا كه طلوعي و غروبي ديگر بيايند و باز هم گذر زمانها كه بي تو ميگذرد ...!
ميگذرد ...!
ميگذرد و باز هم ميگذرد ...!





مطمئن باش و برو
ضربه ات كاري بود

دل من سخت شكست

و چه زشت به من و سادگي ام خنديدي

به من و عشقي پاك

كه پر از ياد تو بود
و خيالم مي گفت

تا ابد مال تو بود 




تو برو
برو تا راحت تر
 تكه هاي دل خود را آرام سر هم بند زنم






دراين شهرصداي پاي مردميست كه همچنانكه تو را ميبوسند، طناب دار تو را ميبافند، مردميكه صادقانه
 دروغ ميگويند و خالصانه به تو خيانت ميكنند، در اين شهر هر چه تنهاتر باشي پيروزتري...






دیرگاهی هست که تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی
 یخ ها شده ام کاش چشمان مراخاک کنندتا نبینم که چه تنها شده ام






اى دل ، دل سودا زده ، سامانم كو؟ / اى كالبد تهى شده جانم كو؟
امروز كه از هميشه مشتاق ترم / اى خانه ى سوت و كور مهمانم كو؟






جريان چيست كه پيدا نميشود جسد آن رفيقاني كه ادعا ميكردند براي ما ميميرند!!!!






یادته زیر گنبد کبود دوتا رفیق بودن و کلی حسود*تقصیر همون حسودا بود که حالا شده یکی بود یکی نبود





عزیزم حسادت نکن ، این که بعد از تو بغل گرفته ام ، زانوی غم است !






درد ، مرا انتخاب کردمن ،
تو را
تو ، رفتن راآسوده برو!
دلواپس نباش
من و درد و یادت تا ابد با هم هستیم





 قراربود یک عمر پیشت باشم اما میگی نمیشه!
حداقل بزار برات یه رفیق بمونم......
فقط یه رفیق.....همین





یادم باشد وقتی آمدی راز بزرگی را به تو بگویم ، اینکه در نبودنت آسمان آبی نیست





جهنمی به پا میکند دلم وقتی آرزویی در ذهن بیاید و تو میان آن نباشی !





این روزها که می گذرد
یک ترانه تلخ
قصه ی تنهایی های مرا می سراید
سمفونی گوش خراشی است
روزهاست پنبه دگر فایده ندارد
......باید باور کنم
تنهایم






تو برو پیچک من ، فکر تنهایی این قلب مرا هیچ مکن ، رو پیشانی من چیزی نیست
 غیر یک قصه پر از بی کسی و تنهایی






اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزار دهنده ای
است تنها خوشبخت بودن ، در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است . (دکتر علی شریعتی)






فریادها مرده اند..سکوت جاریست....تنهایی حاکم سرزمین بی کسی است
میگویند خدا تنهاست......ماکه خدا نیستیم....پس چرا تنهاییم..






آشنا بیگانه شد ویران شوی ای زندگی
دل زغم دیوانه شد ویران شوی ای زندگی
در سرای آرزو ماهم مکانی داشتیم
آرزو افسانه شد ویران شوی ای زندگی





رفتن کسی که لایق نیست نعمت است نه فاجعه....






قلابت را بدون طعمه بینداز ، اینجا پر از ماهی هاییست که از زندگی سیرند .






چه دنیای عجیبی!!!
هروقت حرف دلم را زدم،دلت را زدم!!!





عاشقانه ترازاین نیست که درواپسین لحظات باورم ازتوبودن،باورنکنم که تورفته ای






به شانه ام زدي تا تنهايي ام را بتكاني ...
به چه دلخوش كرده اي تكاندن برف از آدم برفي.......!





سنگهايي كه به ديوار فراق تو زدم،، كعبه ميشد من اگر خانه بنا مي كردم.





خبر به دور ترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به من خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
چه می کنی ؟ اگر او را که خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد
رها کنی برود از دلت جدا باشد
به آن که دوست ترش داشته به آن برسد








 ب راه عمر صدها قصه دیدم،سفر کردم حکایتها شنیدم،نفهمیدم چه شد تا اینکه
 روزی سرکوی رفیق بازی رسیدم،"غلامم چاکرم لوتی بفرما"همینها
 شد همه عشقو امیدم،بدون هیچ حرفی یا سوالی،پیاله هر کسی داد سر کشیدم
،ولی افسوس با هر ک نشستم رفاقت کردمو خیری ندیدم،چشام بارونی
و قلبم شکسته،از این دنیا و ادمهاش دل بریدم...








دگر تـــــــنها نیستم!!!
مدتی ست با تـــــو
در خودم...
زندگی میکنم...




باور کردم تنهایی را
چقدر دلم کسی را نمی خواهد امشب...





هي غريبه!
روي كسي دست گذاشتي كه همه دنيامه
بي وجدان اينقدر راحت به او نگو عزيزم.....





بی وفا باشی شکایت میکنند.با وفا باشی خیانت میکنند.مهربانی
 گرچه آیین خوشیست.مهربان باشی رهایت میکنند..




این روزها سنگین و نحس اند ، چه کنم ؟ لحظات هم بهانه ات میگیرند 
 رفتی و ردپایت در پس کوچه های قلبم باقی مانده است .





تنهایی و دلتنگیت را پیش فروش نکن ، فصلش که برسد به قیمت میخرند !






وقتي تنهاييم دنبال يك دوست ميگرديم، وقتي پيداش كرديم دنبال عيب هاش 
ميگرديم، وقتي از دستش داديم دنبال خاطره هاش ميگرديم وبازتنهاييم...






هنوزم عاشق تنهاييهامم ‎/ كسي رو تو جهانم راه نميدم /همين فكرت
 براي من يه دنياس / سرابت رو به يك دريا نميدم...







سنگ..كاغذ...قيچي...
اصلا چه فرقي ميكند؟..
وقتي تو آخرش با پنبه سر ميبري....





جهت کمتر دروغ گفتن از این به بعد حواسم باشه هروقت ازم پرسیدن :"خوبی?" فقط جواب بدم"ممنون"
شما هم یادتون باشه هروقت کسی درجواب این سوالتون گفت ممنون بهش بگین "این جواب سوال من
 نیست,جواب من ' آره ' یا ' نه 'هستش,کدومش/؟






اين بارقبض موبايلم خيلي كم شده بود.اما اصلا خوشحال نشدم از عددي كه تنهايي ام را به رخم ميكشيد.





اونکه میگفت جونش به جونت بسته است /حالا داره به گریه هات میخنده/اونکه میگفت بدون تو میمیره/دروغ میگه دلش
 جنس کویره/ دروغ میگه تو گوش نده به حرفاش / نگومیخوای هنوز بمونی باهاش/ 
خیال نکن بدون اون میمیری/ بذار بره نباشه جون میگیری






به سلامتی اونی که واسه رفتنش گریه کردی …
اون رفت واسه رفیقاش تعریف کرد باهم خندیدن …






محكمتر از آنم كه براي تنها نبودنم..
آنچه را كه اسمش را غرور گذاشته ام برايت به زمين بكوبم؛
احساس من قيمتي داشت كه تو براي پرداخت آن فقير بودي...





 و قسم به روزی که دلت را می شکنند و جز خدا مرهمی نخواهی یافت...





ناراحت نشو اگه كسي يه نفر ديگه رو به تو ترجيح داد
چون تو نميتونی يه ميمون رو متقاعد كنی كه عسل شيرين تر از موزه..





سیر شده ام از بس که از ادمها زخم خورده ام !
خداخیرتان بدهد به من محبت دروغین تعارف نکنید.
من سیرم ……





نميدانم چرا چشمانم گاهي بي اختيار خيس مي شوند...
مي گويند حساسيت فصلي است...
آري من به فصل فصل اين دنياي بي تو حساسم...






تنهایم... مثل همان مسجد بین راه... هرکه می آید مسافراست... میشکند...هم نمازش را...هم دلم را...





اونقدر تنهام كه اگه كسي بهم زنگ بزنه مطمعنم كه ميخاد براش كاري انجام بدم !





این که من میکشم ؛ درد بی تو بودن نیست
تاوانِ با تو بودن است !
 





و نمی دانی با هربار آمدن و زود رفتنت چه نمکی می پاشی بر زخم نبودنت!
زخمی که خیال خوب شدن را اصلا ندارد





دست احتیاج بسوی تو که هیچ
به سوی خودم هم دراز نمیكنم
شایدكه تنهایی ام از تنهایی دق كند





بوسه هایم را به خاک و تپش های قلبم را به باد سپرده ام...
بالی برای پریدن ندارم ، بالم تو بودی





بدون انكه "مار"ي در كار باشد ؛ مزه ي "زهر مار" را ميچشم! وقتي نيستي...





از دوريت چه دردناك ميسوزم، ك حتي اشكهايم از عهده خاموش كردنش برنمي ايند!





تنهایی یعنی هیشکی نباشه که بهت بگه: دو دقیقه از پای اون کامپیوتر بلند شو بیا بشین پیش من!!!





سالهاست جوانيم در پياده روهاي شلوغ بي كسي دست فروشي ميكند! شانه هايش را خوب ميبرند ، اماهق هق هايش را نه...




گاهی تنهایی آنقدر ارزش دارد که درب را باز نمیکنم حتی برای تو که سالها منتظر در زدنت بودم ...





 گاهی دست (خودم) را می گیرم؛ میبرم هواخوری. (یاد) تو هم که همه جا با من است،
 (تنهایی) هم که پا به پایم می دود... می بینی؟ وقتی نیستی هم جمعمان جمع است...





وتو در نهایت در چشمان کسی اسیر می شوی که تو را درک . . . نه ، ترک خواهد کرد





آن روز که دلت پیش دلم بود گرو / دستانه مرا سخت فشردی که نرو
 حالا که دلت با دگری بند است / کفشهای مرا جفت نمودی که برو؟





دل گهگاهي ياد تو ميكند ، كاش بودي مي ديدي عشقت با من چه ها نميكند





زندگي اتفاق غمگيني است ، وقتي تنهايي ات سالها از تو بزرگتر باشد.






بى تو با بيگانگى و سكوت ميميرم!
انتظار: گم كردن توست!
غربت: غم دورى تو!
اضطراب: درد بى تو ماندن!
و غم: داغ بى تو زيستن!
(دكترشريعتى)






از دیگران بریدم تا مهربان بمانی.....نامهربان تو رفتی با دیگران بمانی؟؟؟





ازدرد و دلت فقط درد سهم من شد و دلت سهم دیگری





حالم را اگر می‌دیدی
بر می‌گشتی…
و چه خوب است که نمی‌بینی
که نمی‌دانی
که بر نمی‌گردی!





چه سخت .. … هم ابر باشد ! … هم باران باشد ! … هم خیابان ِ خیس باشد ! … امـــــا… نه تـــــو باشی 
… نه دستی برای فشردن باشد … نه پایی برای قدم زدن باشد … و نه نگاهـــی برای زل زدن







مینویسم دفتری با اشک و اه در شبی تاریک و غمگین و سیاه مینویسم
 خاطرات از روی درد تا بدانی دوریت با من چه کرد






آنقدر مرا از رفتنت نترسان .... قرار نیست همیشه بمانیم ! روزی همه رفتنی اند ....
ماندن به پای کسی معرفت میخواد...نه بهانه
 





دلم سفر می خواهد …
نه برای رسیدن به جایی …
فقط برایِ رفتن …
 




آدم ها می آیند، زندگی می کنند، میمیرند و میروند …
اما فاجعه ی زندگی تو آن هنگام آغاز میشود که آدمی میرود اما نمیمیرد؛
میماند و نبودنش در بودن تو چنان ته نشین میشود
که تو میمیری درحالی که زنده ای …






خودت را تصور کن
بی او
شاید بفهمی چه کشیدم
بی تو






 خسته ام از واژه های تکراری ، گوش کن این است غم پایانی ، در طبیعت عشق مانده ام با تنهایی






با توام اگر سزای نارفیقی اینه ، بی تو بودن را سزا نیست. . .






دل آتش گرفت سوخت و خاکسترش را هم باد برد، حالا سنگی در سینه
 نهاده ام جای دل تا دیگر محبت از یادم برود






دیر گاهیست که تنها شده ام قصه غربت غم ها شده ام. وسعت درد فقط سهم من است باز هم  قسمت غم هاشده ام. 
من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ هاشده ام. کاش چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شده ام..






میدونی چقدر عذابه بی تو بودن و صبوری ، از کنارم بگذری اما بدونم یک دنیا دوری





ای دل خضورش دیگر ممکن نیست ، رفت و جایش برای همیشه خالیست





اینجا نشسته ام بی تو ،پیراهن مشکی عشق به تن ، میبینی عشقم به
 آن پاکی تبدیل شد به ظلمت و سیاهی، باکی نیست از این جدایی و تنهایی






از خودم شرمنده ام که در وجودم حک شدي ، من برات چي کم گذاشتم که پر از نفرت شدي ، به خدا اون
 همه دوستي و رفاقت کم نبود ، که به زودي از من و خاطره هام تو رد شدي







هيچ فکر نميکردم که وقتي گفتم برو!
بروي و مرا تنها بگذاري...
گفتي زمان همه چيز را حل مي کند!
اين همه آشوب به راه انداخته اي و رفتي اي که کاري دست زمان داده باشي!







آخر قصه ما را همان اول لو دادند همان جايي که گفتند يکي بود... يکي نبود






وقتی کسی تنهات گذاشت نگران خودت نباش که بدون او چکار کنی
 شرمنده دلت باش که به تو اطمینان کرد.






شب بود ، شمع بود ، من بودم و غم!
شب رفت ، شمع سوخت ، من ماندم و غم!!






ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺯ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺩﺳﺘــﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﺩ . ﺩﺭ ﺟﯿﺒــــﺖ ﺑـــﮕﺬﺍﺭﺷﺎﻥ ، 
ﺷﺎﯾﺪ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺗﻪ ﺟﯿﺒﺖ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ، ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﮔﺮﻡ ﺍﺳﺖ






هر شعر گریز از یک گناه بود هر فریاد گریز از یک درد و هر عشق گریز از یک
 تنهایی عمیق افسوس که تو هیچ گریزگاهی نداشتی…!





دیگر نمی توانم متن های طولانی را تا آخرش بخوانم تقصیر خودت بود آمدی رفتی...





 باران بهاری میبارد بر دل پاییزیم
ای تو که سفر کردی از شهر دلم
بدان روزی آفتابی میشود آسمان این دلم





باز می نویسم تا دل این بلور شکسته جانی بگیرد با یادت ، باشد که لحظه هایم پر شده از درد ، باشد که آتشم میزند این
 شبهای سرد ، باشد در میان سیل غمها شدم یک قربانی ، باشد که دارم میسوزم مانند شمع به تنهایی




در این روزهای خالی از تو، در کوچه های تنهایی انقدر قدم میزنم تا نفسم بگیره، میدانم گفتن این دردها درمانی نیست
 بر زخمانم ولی در این راه دشوار یاد تو التیام بخش روح و روانم شده این دل برایت انقدر تنگ شده که تپیدن فراموشش شده





به نام بی کسی آغوش باز کردم به نام عشق تمام جسم و روحم را ارزانی نگاه وکلامش کردم...
افسوس که من ماندم و دنیای کابوس ...
کوچه ی بن بست




نگو از تنها شدن دلم شکسته...
تنها نیستی اون بالا خدا نشسته...
دلت رو بنگر !!!!





وقتى تنها شدى بدون خدا همه رو بيرون كرده تا خودت باشى و خودش...





تنها یک \"خداحافظی\" بی دلیل دل تمام \"سلام هایم\" را شکست...

 


برچسب‌ها: 

اس ام اس سنگین و تنهایی

ما هرچی تلخی بود امتحان کردیم ولی دیدم

هیچ چیز تلخ تر از ندیدنت نیست

.

.

.

یک نفر آمد صدایم کرد و رفت / با صدایش آشنایم کرد و رفت

نوبت اوج رفاقت که رسید / ناگهان تنها رهایم کرد و رفت

.

.

.

چه خوش خیال بودم

که همیشه فکر می کردم در قلب تو محکوممبه حبس ابد

به یکباره جا خوردم…

وقتی زندانبان به یکباره بر سرم فریاد زد….

هی…

تو…

آزادی…

و صدای گام های غریبه ای که به سلول من می آمد…!

 

ما هرچی تلخی بود امتحان کردیم ولی دیدم

هیچ چیز تلخ تر از ندیدنت نیست

.

.

.

یک نفر آمد صدایم کرد و رفت / با صدایش آشنایم کرد و رفت

نوبت اوج رفاقت که رسید / ناگهان تنها رهایم کرد و رفت

.

.

.

چه خوش خیال بودم

که همیشه فکر می کردم در قلب تو محکوممبه حبس ابد

به یکباره جا خوردم…

وقتی زندانبان به یکباره بر سرم فریاد زد….

هی…

تو…

آزادی…

و صدای گام های غریبه ای که به سلول من می آمد…!

.

.

.

ازطرف اونی که تنهاست تنها اومده تنها میره تنهاش میزارن

تنها نمیزاره تنها یه آرزو داره اونم اینه که تو تنهاش نذاری

.

.

.

گاه باران همه دغدغه اش باریدن نیست

از غصه تنها شدنش می بارد

.

.

.

دست خودم نیست،می لرزد..بی هوا..هری میریزد‏!‏‏!

دلم رامیگویم،وقتی چشمانت درپناه اشک است‏!‏‏!‏

.

.

.

بعضی ها درد می کشند

بعضی ها سیگار

من سیگار را با درد می کشم

.

.

.

باشی یا نباشی زندگی میگذرد !

اگر باشی با تو

اگر نباشی با سیگار

.

.

.

دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم

نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم

برای اینکه نگذارم بیایند .

.

.

.

میخواهى بدانى چه مى کشم ؟

فقط یکبار سیگار را

از آن طرف که مى سوزد بکش !

.

.

.

مــرا از بند آویـزان کـنـیـد

ســر و تـه.

شاید فکـرش از ســرم بـیـفـتـد

.

.

.

وقتی سگها در بیابان از گرگها رشوه میگیرند و مترسکها در مزارع

با کلاغها تبانی می کنند از وفا داری آدمها چه انتظاریست

.

.

.

آفرین باد بر مرگ ، آفرین باد بر مرگ که با دست های

سیاهش تو را خواهد کشت :تنهایی

 


برچسب‌ها: 

اس ام اس های تنهایی جدید

یوسف و زلیخا را بی خیال

من در آغوش همین پیراهن یادگاری

هزار سال جوان تر میشوم !

.

.

.

وقتی با خدا گل یا پوچ بازی میکنی ، نترس !

تو برنده ای ، چون خدا همیشه دو دستش پره

.

.

.

من منتظرت شدم ولی در نزدی / بر زخم دلم گل معطر نزدی

گفتی که اگر شود می آیم اما / مرد این دل و آخرش به او سر نزدی

.

.

.

دلتنگی چیست ؟ یادگاری از آنان که دوستشان داریم و از ما دورند !

.

 

یوسف و زلیخا را بی خیال

من در آغوش همین پیراهن یادگاری

هزار سال جوان تر میشوم !

.

.

.

وقتی با خدا گل یا پوچ بازی میکنی ، نترس !

تو برنده ای ، چون خدا همیشه دو دستش پره

.

.

.

من منتظرت شدم ولی در نزدی / بر زخم دلم گل معطر نزدی

گفتی که اگر شود می آیم اما / مرد این دل و آخرش به او سر نزدی

.

.

.

دلتنگی چیست ؟ یادگاری از آنان که دوستشان داریم و از ما دورند !

.

.

.

چشمانت زمین محبت بودند و من جاذبه اش را

وقتی سیب درخت دلم افتاد فهمیدم

.

.

.

خاطرات چوبه ای خیسی هستند ، که با آتش زندگی ، نه میسوزند

و نه خاکستر میشوند

.

.

.

ذهنم فلج می شـــــود… وقتی می خوانمت

و تو حتی نمیگویی

جـــــــــانم

.

.

.

در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی / من ظهور لحظه ها را می شمارم تا بیایی

خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری / در مسیرت جان فشانم گل بکارم تا بیایی

.

.

.

دلم کرده هوایت نازنینم

فدای بوسه هایت ! نازنینم

تمام صورتت پنکیک پوش است

بگو بوسم کجایت نازنینم !

.

.

.

پنداشتی که چون ز تو بگسستم / دیگر مرا خیال تو در سر نیست

اما چه گویمت که جز این آتش / بر جان من شراره ی دیگر نیست

.

.

.

برایت مینویسم دوستت دارم

میدانم که نمیدانی

ولی میدانم که میخوانی آرزویم این است که نخوانده بدانی

.

.

 

.

 

با توام بی حضور تو ، بی منی با حضور من

می بینی تا کجا وفادار ماندم تا دل نازک پروانه نشکند ؟

همه ی سهم من از خود دلی بود که به تو دادم

 

 

 


برچسب‌ها: 

اس ام اس تنهایی بهمن 91

غربت آن نیست که تنها باشی ، فارغ از فتنه ی فردا

باشی غربت آن است که چون قطره ی آب

در پی دریا باشی غربت آن است که مثل من و دل

در میان همه کس یکه و تنها باشی

.

.

.

و من پنداشتم او مرا خواهد برد ، به همان کوچه

رنگین شده از تابستان به همان خانه بی رنگ

و ریا و همان لحظه که بی تاب شوم

او مرا خواهد برد به همان سادگی رفتن باد او مرا برد

ولی برد ز یاد

.

.

.

ای که مدت هاست با من نیستی من همانم که تو با من

زیستی رنجهایم را شنیدی باز هم عاقبت گفتی غریبه کیستی؟

.

.

.

افلاطون میگه: هر وقت نتونستى کسى رو

فراموش کنى؛ یعنى هنوز در خاطر او هستى!

.

 

غربت آن نیست که تنها باشی ، فارغ از فتنه ی فردا

باشی غربت آن است که چون قطره ی آب

در پی دریا باشی غربت آن است که مثل من و دل

در میان همه کس یکه و تنها باشی

.

.

.

و من پنداشتم او مرا خواهد برد ، به همان کوچه

رنگین شده از تابستان به همان خانه بی رنگ

و ریا و همان لحظه که بی تاب شوم

او مرا خواهد برد به همان سادگی رفتن باد او مرا برد

ولی برد ز یاد

.

.

.

ای که مدت هاست با من نیستی من همانم که تو با من

زیستی رنجهایم را شنیدی باز هم عاقبت گفتی غریبه کیستی؟

.

.

.

افلاطون میگه: هر وقت نتونستى کسى رو

فراموش کنى؛ یعنى هنوز در خاطر او هستى!

.

.

.

قلبم را عصب کشى کردم دیگه نه از سردى

نگاهى میلرزد و نه از گرمى آغوشى میتپد

.

.

.

کاش بودی تا دلم تنها نبود کاش بودی

تا فقط باور کنی بی تو هرگز زندگی زیبا نبود

.

.

.

فکر تنهایى نباش تنهایى خودش تنهاست

به فکر کسى باش که بى تو تنهاست

.

.

.

بی تو پیمودن شبها شدنی نیست شبهای پرازدرد که

فرداشدنی نیست گفتم که برایت بفرستم

دل خود را افسوس که نامه دلم تا شدنی نیست

.

.

.

بر دوش دلم بار غمت سنگین است

دور از تو همیشه قلب من غمگین است

.

.

.

در این شبهای تنهایی اگر اهى کشم زتنهایى

تو را هیچ وقت دیگر شریک آه خود نمیدانم

.

.

.

دیشب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم تا به

نام تو رسیدم لحظاتی ماندم، همه ی دفتر

عمرم ورقی بیش نبود، همه در دفتر

من حسرت دیدار تو بود

.

.

.

هر کس که دلی داشت به دلدار سپرد

این دل نفرین شده ماست که تنهاست هنوز

.

.

.

هوس کرده ام خوب نباشم شاید حالم را بپرسی

.

.

.

سالها پرسیدم از خود کیستم؟ آتشم، شورم، شرارم،

چیستم؟ دیدمش امروز، دانستم کنون او بجز من

من بجز او نیستم

.

.

.

خیلی سخته توی دنیا جا نباشه واسه آشتی

بی وفا شه اون کسی که جونتو واسش گذاشتی

.

.

.

ازعذاب بى تو بودن ، درسکوت خود خرابم

دورى از صورت ماهت هر نفس میده عذابم

 


برچسب‌ها: 

اس ام اس تنهایی

 



گاهی وقتی کسی از زندگیتان می رود دارد به شما لطف می کند 
 او فضایی خالی به جا میگذارد برای کسی که لیاقت آنجا بودن را داشته باشد .






تا که نبودی دلم به وصالت خوش بود و قتی آمدی دلم به بودنت خوش بود حالا که آمدی و رفتی دلم دیگر به غمت
 خوش است من دانستم قدر وصال و بودنت را پس می دانم در سینه قدر غمت را





ياد گرفتم عشق با تمام عظمتش ٢-٣ ماه بيشتر زنده نيست ، يادگرفتم كه عشق يعنی فاصله و فاصله يعني ٢ خط موازي كه
 هيچگاه بهم نميرسند ، يادگرفتم كه درعشق هيچكس به اندازه خودت وفادار نيست و ياد گرفتم هر چه عاشق تری ، تنهاتري...









در تنهایی خیالم ، تو را مهمان رویاهایم کرده ام تا به آرامى بگویم : دلتنگتم...




غروب برام چه سخته وقتى غريبه باشم
وقتى عزيزى دارم ، ولى پيشش نباشم





دوست خوب داشتن بهتر از تنهایى و تنهایى بهتر از با هر کس بودن است..




دلى بستم به آن عهدى كه بستىپ
تو آخر هر دو را باهم شكستى...





هميشه نگاهى را باور كن كه وقتى از آن دور شدى در انتظارت بماند...





چنان دل كندم از دنيا كه شكلم شكل تنهاييست * ببين مرگ مرا در خويش كه مرگ من تماشاييست.





یکی محبت میکنه، یکی ناز، اونی که ناز میکنه همیشه محبت میبینه اما اونی که محبت میکنه همیشه تنهای تنهاست.




سایه ام امشب ز تنهایی مرا همراه نیست گر در این خلوت بمیرم ، هیچ کس آگاه نیست من 
در این دنیا به جز سایه ندارم همدمی این رفیق نیمه راهم گاه هست گاه نیست





آدمك آخر دنياست بخند. آدمك مرگ همين جاست بخند.
دستخطي كه تو را عاشق كرد شوخي كاغذي ماست بخند.
آدمك خرنشوي گريه كني كل دنيا سراب است بخند.
خدام مثل تو تنهاست بخند.





روزگاري جاده بودم , جاده اي غرق تردد , جاده اي کز رفت و آمد لحظه اي خالي نميشد ,
 من که بسياري رفيقان را به آبادي رساندم , عاقبت من ماندم و تنهايي خود !





برای تا ابد ماندن باید رفت...گاهی به قلب کسی...گاهی از قلب کسی...
فرستنده : محسن






زندگـی را اشكـی بيش نمـیدانم ، پـس بگـــذار با اشک چشمانم بنويســــم :
بيادتـــــم هميشه




در طالع من نيست كه نزديك تو باشم* ميگويمت از دور دعا، پرستوى خزان ديده اگر باز رساند




مثل آن مسجد بین راهی تنهایم…
هر کس هم که می آید مسافر است می شکند …..
.هم نمازش را ، هم دلم را …
و می رود





تورا مرور ميكنم،
تا خاموشيم نشان فراموشيم نباشد
اي فراموش نشدني




در فراغت آهنگ قلبم در غم است بى صدا ميخندم اما روزگارم درهم است





حلالم کن اگر دوری ، اگر دورم
اگر با گریه میخندم حلالم کن که مجبورم..
بگو عادت کنم بی تو که می دونی نمیتونم..
که می دونی نفسهامو به دیدار تو مدیونم...




ازعذاب بي تو بودن در سكوت خود خرابم
دوري از صورت ماهت هر نفس ميده عذابم...




جدا ماندن از كسي كه دوستش داري فرقي با مردن نميكنه ، پس عمري كه بي تو ميگذره مرگي ست به نام زندگي!!...




شکست عهد من و گفت هرچه بود گذشت / به گریه گفتمش آری ولی چه زود گذشت /
 بهار بود و تو بودی و هزار عشق و امید / بهار رفت و تو رفتی و هر چه بود گذشت !




در دادگاه عشق قسمم قلبم بود ، وکیلم دلم بود و حضار جمعی از عاشقان!قاضی نامم را بلند
 و گناهم را دوست داشتن تو اعلام کرد سپس محکوم شدم به تنهایی و مرگ کنار چوبه دار!
از من خواستند آخرین خواسته ام را بگویم و من گفتم به تو بگویند : دوستت دارم !




این هم از یک عمرمستی کردنم / سالها شبنم پرستی کردنم / ای دلم زهر جدایی را بخور /چوب عمری با وفایی را بخور/ 
ای دلم دیدی که ماتت کرد و رفت/ خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت / آه عجب کاری به دستم داد دل / هم شکست و هم شکستم داد





رفتي و در باورم باران گرفت
خاطراتت در وجودم جان گرفت
با تو بودن عادتي ديرينه بود
روزگار از من تو را آسان گرفت..




آرزوی دیدنت بر من نیست ، نبودنت چشمانم را ازم گرفت . حس بودنت کنارم ، آرزوست.




ميبوسمت 3تايي
من و غم و تنهايي
امان از اين جدايي
دلتنگتم خدايي




رفتي و با رفتنت قلبم شكست...
قلب من غصه نخور!
اون بالا هم خدايي هست...







روزهاي دورازتوراهرگز نخواهم شمرد تاهميشه بگويم همين ديروز بودكه باهم بوديم



به دروغ گفته ام ... به خوابم می آیی ... ... تا چشمانم ... دمی ... پلک برهم بگذارند..





تنهایی مثل ایدز است ، از رابطه های زیاد و دوستی های کنترل نشده حاصل میشود.





شده با گفتن یه حرف
شده با یک نگاه سرد
پشیمونم کن از رفتن
یه کاری کن برای من
واسه تقویم بی فردام
برای من که میدونی بدون تو چقدر تنهام!




اتل متل لالايي، جيگر چه بي وفايي،
عزيز دل كجايي؟
به يادتم خدايي



يك صندلي خالي كنار روياهام از آن توست
بنشيني يا بروي "دوستت دارم"





خداحافظ ای ماه شبهای تارم
خداحافظ ای درد جانسوز جانم
خداحافظ ای عشق روزای خوبم
خداحافظ ای شور و شوق حضورم





هنوز نیامده ای خداحافظ ؟
تقصیر تو نیست ، همیشه همین گونه بوده ، برو اما من پشت سرت نه دست که دل تکان می دهم




روزی میرسد... در حسرتم بمانی . در روزی بارانی . من در اوج و تو در ویرانی... یه روزی صادقانه صدات کردم .
 عاشقانه نگات کردم. حالا عاجزانه نگام می کنی . با حسرت صدام می کنی .
اما فقط برو









ای معنی انتظار یک لحظه بایست
دیوانه شدن به خاطرت کافی نیست؟
برگرد نگاهم کن و یک جمله بگو
تکلیف دلی که عاشقش کردی چیست؟




نشسته ام ، کجا ؟ کنار همان چاهی که تو برایم کندی

عمق نامردی ات را اندازه می گیرم !







مینویسم خاطرات با اشک اه/درشبی غمگین وتاریک وسیاه
 مینویسم خاطرات از روی درد/ تابدانی دوریت بامن چه کرد.





خوابيده بودم كابوس ميديدم ؛ از خواب بلند شدم تا به آغوشت پناه ببرم...
افسوس...
يادم رفته بود كه از نبودنت به خواب پناه برده بودم








اى معنى انتظار يك لحظه بايست ديوانه شدن به خاطرت كافى نيست؟
برگرد نگاهم كن و يك جمله بگو تكليف دلى كه عاشقش كردى چيست؟




چه مى شد اولين روز جدايى ، برايم تا قيامت شب نمى شد وجود پاك و سرشار از اميدت ، گرفتار سكوت و شب نمى شد





سياهى زير چشم هايم را دوست دارم... جاى پاى رفتن "تو" ست!






اشك هاى نيامدنت روى گونه هايم ماسيده ... نبوس! نمك گير ميشوى




من حسرت ديدار تو دارم به كه گويم / از بهر تو من ابر بهارم به كه گويم
غير از تو كسى را به خدا دوست ندارم / از نرگس چشم تو خمارم به كه گويم



مرا هر جور خواهى در به در كن جفايت را از اين هم بيشتركن بزن با عشق خود آتش به جانم ولى آتش نشانى را خبر كن





روزي اگر نبودم ، تنها آرزوي ساده ام اين است که زير لب بگويي: يادش بخير




يادت از خودت مهربون تره ؛ چون وقتى نيستى ، يادت هيچ وقت تنهام نميزاره...




هیچ دانی که دراین خلوت بیرنگ سکوت اگر از تو یادی نکنم میمیرم...




هيچ وقت رو ديوار دل كسي يادگاري ننويس , چون بعد از رفتنت پاك كردنش خيلي سخته




بيستون كنده شد و عشق به جايى نرسيد ديگر از تيشه فرهاد بدم مى آيد



هیچکس اشکی برای ما نریخت ، هرکه با ما بود از ما می گریخت ، چند روزیست حالم دید نیست ، 
حال من از این و آن پرسید نیست گاه بر روی زمین زل میزنم ، گاه بر حافظ تفعل میزنم ، حافظ دیوانه فالم راگرفت ، 
یک غزل امدکه حالم را گرفت ، گفت: ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم!





تو كه عشقو تو ويرونى نديدى / شب سرد در گريبونى نديدى
نمى دونى چه دردى داره دورى / تو كه رنگ پريشونى نديدى ...





يك روزی بهت گفتم منو چقدر دوسم داری؟
گفتی از اينجا تا خدای مهربون
خيلی خوشحال شدم
اما الان يادم اومد ، كه بهم می گفتی خدا از همه چی بهت نزديك تره!!!




خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی
اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جداشی
خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه
بعد اون بگه که هرگز نمیخواد تو رو ببینه









تو اين دنيا تو اين عالم ميون اين همه ادم ببين من دل به کي دادم به اون کس که نميخوادم




در انتهاي بي کسي گريه امونم نميده هيچي مثل ديدن تو نفس به جونم نميده




هميشه ماندن دليل عاشق بودن نيست،خيلي ها رفتن كه ثابت كنند عاشقند...



تلاش برای فراموش کردن کسی که دوستش داری
درست مثل این است که بخواهی کسی را که تا به حال ندیده ای به خاطر بیاوری !




هرکز هیج حسرتی در دلم این چنین یک جا جمع نشده بود که در این سه واژه ی کوتاه : او ، دوستم ، ندارد




دل شیرین غزل از غم فرهاد شکست،شیشه نازک احساس مرا باد شکست،اری ای همسفر خسته شبهای فراق، شاخه بخت من از لحظه ی ایجاد شکست





ز آشفتگی حال من آگاه کی شود / آنرا که دل نگشت گرفتار این کمند




دل كندن اگر كار آسانى بود، فرهاد به جاى بيستون، دل ميكند




به وسعت نديدن نگاهت خسته ام ، چگونه بشكنم ثانيه هاي سنگين دوريت را





نام: بی نام
صدایم:سکوت
خوراکم:غم
دلم:خون
کوله بارم:حسرت
وطنم:غربت
گناهم:عشق
همدمم:تنهایی
تنها کلامم:دوستت دارم...



غروباى جمعه دلم ميگيره ، بى تو اين سه شب و اون سه شب هر سه شب غروب جمعه است




غروب برات چه سخته وقتی غریبه باشی / وقتی عزیزی داری ولی پیشش نباشی




هر روز دلتنگ تو بودم تو مي گفتي فردا/فردا شد بازهم تو گفتي فردا/امروز دل مانده و يك دنيا حرف،يك هيچ به نفع دل تو تافردا...!




چو كس با زبان دلم آشنا نيست
چه بهتر كه از شكوه خاموش باشم
چو يارى مرا نيست
بهتر كه از ياد ياران فراموش باشم




خدایا آنکه در تنهاترین تنهاییم، تنهای تنهایم گذاشت خواهشی دارم.
تو در تنهاترین تنهاییش تنهای تنهایش نذار...






وقتی دلتنگی به یاد کسی باش که دوستت داره، وقتی سکوت کردی یاد
 کسی باش که محتاج صداته، وقتی نا امیدی به یاد کسی باش که تنها امیدش توئی.





اصلا عاشق شدی واسه معشوقت بمیر... اگه مردی خاک بر سر بی جنبت کنن.




من بر اينم كه سزاوار قدمهاي تو باشم كه بيايي شايد،تو بر آني كه قدمهايت به كوي من بيچاره نيفتد به غلط



چقدرسخت شده پدال دوچرخه دوستي مان! يامن خسته ام ، ياشيب زياده ، شايد هم تو ديگه ركاب نميزني...





در دنیایی که اندازه یک کف دست،بیشتر نیست،شکستن دل حماقتی بیش نیست..
.خیانت کار آسانی ست،صداقت کار هر کس نیست




قلبم ببر جانم ببر اما زخود دورم مكن بردى ببر رفتى برو اما فراموشم نكن!




دلم گرفته ازآدمایی که میگن دوستت دارم اما معنی شو نمیدونن ازآدمایی که میخوان مال اونا باشی
 اما خودشون مال تونیستن،از اوناییکه زیر بارون برات میمیرن وقتی آفتاب میشه همه چیز یادشون میره.




آشنایان کهن راخبری از دل تنهایم نیست.غم دل باکی بگویم که کسی یادم نیست



چه بی تابانه میخواهمت ، ای که دوریت تجربه تلخ زنده به گوری است...




ترسم آن روز بیایی که نباشد بدنم. کوزه گر کوزه بسازد زخاک بدنم.
 لب آن کوزه بسازند زخاک لب من. بی خبر لب بگذاری به لبان دهنم



قلبم ببر،جانم ببر،اما زخود دورم مكن.رفتی برو،بردي ببر،امافراموشم مكن



گاهی به آسمان نگاه کن شاید کبوتری خسته به آشیانه دلت محتاج باشد!!!!




به يادت آرزو كردم كه چشمانت اگر ترشد
به شوق آرزو باشد نه تكرار غم ديروز




اى مسافر غريبه چرا قلبمو شكستى
رفتى و تنها گذاشتى دل به ناباورى بستى
حالا من تنها نشستم بانواى بى نوايى
چه غريبم اينجا اى غريبه بى وفايى



گريه نكن زندگى رنگارنگه...
يه وقتايى دور شدن هم قشنگه...
شايد اگه همش بودى كنارم...
يه وقت ميديدى كه دوستت ندارم...




کاش میشد کنار زد این کابوس غم انگیز غم را (جدایی)
که تعبیرش فرو ریختن قصر سپید آرزوهام است


آنقدر زير لبم نام تو را
زمزمه كردم ، كه لبم سوخت
ولي نام تو را توبه نكردم




تحمل "تنهايي" بهتر از گدايي محبت است ;-(




چوپان قصه ما دروغگو نبود، اوتنها بود،وازفرط تنهایی فریاد گرگ سرمی داد،افسوس که کسی
 تنهایی اش را درک نکرد،وهمه در پی گرگ بودند، دراین میان فقط گرگ فهميدكه چوپان تنهااست..؟!




اى دلبر ديرينه ام
هر لحظه يادت ميكنم
نقش رخت در سينه ام
هر لحظه يادت ميكنم



این عشق برای من هیچ نداشت اما...گلهای بالشم را باغبان خوبی بود اشک های هرشب من




روزى اگر نبودم، تنها آرزوی ساده ام این است زیر لب بگویی: یادش بخیر...





تاريكم اى يلدا مهتاب ميخواهم
لب تشنه ام اى اشك،سيلاب ميخواهم
در حسرت موجم،باران كفافم نيست
درمان درد من،باران نم نم نيست




ترك ما كردى ولى با هركه هستى يار باش
اين رفيقان نارفيقند ، گفتمت هوشيار باش...




تو دفتره خاطره هام / تو ذهن و تو آرزوهام
اسم تو هم شده فراموش / اسم تو هم شده فراموش



بگذار سرنوشت هر راهی که میخواهد برود ، ما راهمان جداست ، ابرها تا میتوانند ببارند ، ما چترمان خداست




چون خيالت همه شب مونس و همراه من است ، شرم دارم كه شكايت كنم از تنهايي .




يا نرو، يا اگه رفتي، خاطراتتو نمي خوام، به خدا اين دفعه رفتي، ديگه دنبالت نميام...
 خسته ام از همه حرفات، به توام خوبي نيومد، بروو منو رها کن، ديگه صبر من سر اومد




يکي ميدونه دوسش داري، يکي نميدونه دوسش داري... بيچاره اوني که فکر مي کنه دوستش داري




دست من کوتاه از دیدار توست / قلب من اما همیشه یاد توست





ميرسد روزى كه بى هم ميشويم/ يك به يك از جمع هم كم ميشويم/
 ميرسد روزى كه ما در خاطرات/ موجب خنديدن و غم ميشويم




چنديست ز ياران قديمى خبرى نيست/ از آن همه خوبى و محبت اثرى نيست/ چشمم به در
 و گوش به گوشى و دلم تنگ/ در كوچه تنهايى ما رهگذرى نيست





دنيابه من نياموخت درغيابت صبورباشم اما وفا به من آموخت كه فراموشت نكنم!




اين عشق براي من هيچ نداشت اما...
گلهاي بالشم را باغبان خوبي بود اشكهاي هر شب من.



سنگ دربركه مى اندازم و ميپندارم*
باهمين سنگ زدن ماه بهم ميريزد*
كى به انداختن سنگ پياپى درآب*
ماه راميشودازحافظه آب گرفت*



سلام اي اشناي غريبه منم ان غريبه كه يادم رفته آشنايي!





درد غریبیست "تنهایی" و بی کسی ، امان از دلی که دلبر ندارد





تحمل "تنهایی" بهتر از گدایی محبت است





هیچ کس ویرانیم را حس نکرد ، وسعت "تنهایی" م را حس نکرد ، در میان خنده های تلخ من ، گریه پنهانیم را حس نکرد




هر قطره اشک نشان دل شکستگی است ، هر سکوت نشان "تنهایی" است ،
 هر لبخند نشان مهربانی است ، هر پیام نشانی از دل تنگی من برای تو است



دوستی اتفاق است ، جدایی رسم طبیعت ، طبیعت زیباست ، نه به زیبایی
 حقیقت ، حقیقت تلخ است ، نه به تلخی جدایی ، جدایی سخت است نه به تلخی "تنهایی"




شمع و پروانه و بلبل همه جمع اند ، بی رحم ، بیا رحم به "تنهایی" من کن




کسی که در آغوش غم بزرگ شده ، "تنهایی" بهترین همدم اوست



آنگاه که "تنهایی" تو را می آزارد ، به خاطر بیاور که خدا بهترین های دنیا را تنها آفریده


عشق زاییده ی "تنهایی" است و "تنهایی" نیز زاییده ی عشق



بیا مثل مرغان آشفته هجرت کنیم / افق را به مهمانی پونه دعوت کنیم / 
بیا مثل پروانه های غریب نیاز / به مهتاب شب های "تنهایی" عادت کنیم




شب من پنجره ای بی فردا / روز من قصه ی "تنهایی" ما / 
مانده بر خاک و اسیر ساحل / ماهی ام ، ماهی دور از دریا



کم نامه ی خاموش برایم بفرست / از حرف پرم گوش برایم بفرست /
 دارم خفه می شوم در این "تنهایی" / لطفا کمی آغوش برایم بفرست




بلندترین شاخه ی درخت ، یک واژه را می فهمد ، و آن هم "تنهایی" ست




عشق من تو باش ، نه برای اینکه در این دنیای بزرگ تنها نباشم ،
 تو باش تا در دنیای بزرگ "تنهایی" ام تنهاترین باشی



وصال در عشق بس چه دارد حیرانی ، من نگویم رسیدم به وصال ، اما دیده ام ناله ی عاشقی
 در "تنهایی" ، گریان سخن می گفت ، می کرد حق حق و بی تابی ، ای کاش می شد اینگونه عاشق شد




من آن گلبرگ مغرورم نمیمیرم ز بی آبی / ولی بی دوست میمیرم در این مرداب "تنهایی"





رفتی و ندیدی که چه محشر کردم ، با اشک تمام کوچه را تر کردم ،
 وقتی که شکست بغض "تنهایی" من ، وابستگی ام را به تو باور کردم




هرکس به میزانی که "تنهایی" نیاز دارد عظمت دارد و بی نیاز تر است





در زندگی به کسانی دل می بندیم که نمی خواهندمان و از وجود کسانی که می خواهندمان
 بی خبریم ، شاید این باشد دلیل "تنهایی" مان




من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی ، ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی





شبی غمگین ، شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرد ،
 دلم در حسرت دیدار او ماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد ،
 به من می گفت "تنهایی" غریب است ببین با غربتش با من چه ها کرد ،
 تمام هستی ام بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به
 پا کرد ، او هرگز شکستم را نفهمید اگرچه تا ته دنیا صدا کرد





اگه بی هوا کسی وارد زندگیت شد بدون کار خدا بوده ! اگه بی محابا دلها از دستها بهم گره خورد
 بدون کار خدا بوده ! اگه گریه هات تو خنده غفلت
 دیگران شنیده نشد تا خرد نشی بدون تنها محرمت خدا بوده ! حالا هم اگه دلت شکسته و بغض
 "تنهایی" خفه ات کرده شک نکن تنها مرحمت 
خداست که از سر تواضع یه بهونه واسه نوازشت گیر آورده





ای کاش تنها یک نفر هم در این دنیا مرا یاری کند ، ای کاش می توانستم با کسی درد دل کنم تا
 بگویم که ، من دیگر خسته تر از آنم که زندگی
 کنم تا ابد غم شبهایم را ، تا بفهمد درد تن خسته و بیمارم را ، قانون دنیا "تنهایی" من است و
 "تنهایی" من قانون عشق است و عشق ارمغان
 دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست





می بینی ای لحظه های خالی از احساس تهی ، می بینی که چه صدای خرد شدن دست های
 خزان شده اش در دست های "تنهایی"
 کسل آور است و تو را نیز بی رمق می کند ، آه ، پس او چه گوید ؟






و بعد از تو دلم از عطش عشق طغیان کرد ، گاه از دو روزنه ی رخسارم ، گاه در نگاهی پوچ
 در تاریکی شب هایم ، گاه در باز
 دمی اندوهناک که با زحمت از قفس آزاد شده و پایانش خدا را شکر می گویند و گاه در وجودم 
که به هیچ پایانی نمی رسید مگر ،
 "تنهایی" ، "تنهایی" ، "تنهایی"





غروب غمهایت را به هر قیمتی خریدارم ، اگر همدم شبهای "تنهایی" من باشی




در غریبانه ترین لحظه ی "تنهایی" خود ، چشمهایم را که در آن دریایی از محبت موج میزند به
 تو خواهم بخشید ، تا هیچ گاه به پاکی احساسم شک نکنی





هفت شهر عشق ، شهر اول : نگاه و دلربایی ، شهر دوم : دیدار و آشنایی ، شهر سوم
 : روزهای شیرین و طلایی ،
 شهر چهارم : بهانه ، فکر جدایی ، شهر پنجم : بی وفایی ، شهر ششم : دوری و بی اعتنایی
 ، شهر هفتم : اشک ، آه ، "تنهایی"





در زندگی به کسانی دل می بندیم که نمی خواهندمان و از وجود کسانی
 که می خواهندمان بی خبریم ، شاید این باشد دلیل "تنهایی" مان




زندگی چون قفس است ، قفسی تنگ پر از "تنهایی" ، و چه خوب است دم
 غفلت آن زندان بان ، و سپس بال و پر عشق گشودن ، بعد از آن هم پرواز




در زندگی به کسانی دل می بندیم که نمی خواهندمان و از وجود کسانی که
 می خواهندمان بی خبریم ، شاید این باشد دلیل "تنهایی" مان





تو تو عشق من ، امید من بودی / تو میراثی از دل تنگم بودی / تو رفتی
 و من ماندم و "تنهایی" / تو دفتر خاطرات قشنگم بودی




آنگاه که "تنهایی" تو را می آزارد ، به خاطر بیاور که خدا بهترین های دنیا را تنها آفریده !




تورا به یاد آن روز ، تورا به یاد گلبرگ های خشک آن روز خشکیده ،
 تورا به روز اول بار دیدنت ، تورا به اولین نگاه عاشقانه ،
 تورا به یاد باران روز نیامده ات ، تورا به "تنهایی" روز رفتنت ، تورا
 به باران روز برگشتنت ، تنهایم مگذار دیگر




نرو تنهام نزار با درد و غم هام / اگه چه دلخوری از خیلی حرفام 
 به قرآنی که از سایش گذشتم / به مرگ هر دوتامون خیلی تنهام




من به اندازه چشمان تو غمگین ماندم و به اندازه هر برق نگاهت
 نگران ، تو به اندازه "تنهایی" من شاد بمان




باختم در عشق اما باختن تقدیر نیست ، ساختم با درد"تنهایی" مگر تقدیر چیست ؟





وفای اشک را نازم که در شبهای "تنهایی" ، گشاید بغض هایی را که پنهان در گلو دارم .




در حسرت دیدار تو ام گفتم تا بدانی / از من تا تو صد سال راه است و جدایی /
حال شب است و غم و "تنهایی" / افسوس که نیست برایمان هیچ راه وصالی





آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت ، در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت ،
 خواست "تنهایی" ما را به رخ ما بکشد ، طعنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت



به همان قدر که چشم تو پر از زیبایی است ، بی تو دنیای من ای دوست پر از "تنهایی" است



بس که دیوار دلم کوتاه است ، هرکه از کوچه "تنهایی" ما می گذرد ،
 به هوای هوسی هم که شده ، سرکی می کشد و می گذرد




دست بر شانه هایم میزنی تا "تنهایی" م را بتکانی ، به چه می اندیشی ؟ 
تکاندن برف از روی شانه آدم برفی



آفرین باد بر مرگ ، آفرین باد بر مرگ که با دست های سیاهش تو را خواهد کشت :"تنهایی"


برچسب‌ها: