اس ام اس دلتنگی اردیبهشت 92


اگه میدونستی چقدر دلم برات تنگ شده
پیش خودت میگفتی:
وااااااااااااااااااااااااای چقدر دلش برام تنگ شده




دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد …





دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد…






 سخت است میدانی…این همه دل در دنیا هست که هیچکدام برایم تنگ نمیشود ….




آرام گفت دلتنگتم چیزی نگفتم،تکرارکردمن نازکردم، بلندترگفت من
 سکوت کردم، خیال می کردم همیشه هست.امارفت، من ماندم واین غرور لعنتی...



من خوبـــــــم..!عاشق نیستم..فقط گااهـــی حرف تو که میشه
 دلم تنگــــ میشه..این که عــــشق نیست...هســــــــت...؟؟





سکوت و خلوت بغض شبانه / چه دلگیر است بی تو حجم خانه
تو رفتی و دلی دارم که هر دم / برای گریه می گیرد بهانه



کلاغ جان …قصه من به سر رسید …سوار شو …تو را هم تا خانه‌ات می رسانم




ناشناسی بی کس، نیمه شب هم حتی!
اگر از کوچه ی تنهایی قلبم گذرد،
عطر بدرود و درودش سالی،
در دلم خواهد ماند....
تو که دیریست در این کوچه اقامت داری...




حتی عکستم ندارم که بذارم روبروم...اونقدر نگاش کنم تا بشکنه بغض گلوم...





مردی و نامردی، جنسیت سرش نمی شود
معرفت که نداشته باشی ، نامردی..





دلتنگی عین یه مار اومده رو قلبم نشسته
هر چند لحظه ...
یا چند ساعت گاهی هم چند روز یک بار میآد نیششو فرو میکنه تو قلبم ...
گُر میگیرم ..
بعد آرووم میشم ..
دوباره.





غم ساخت کار دل، ز نوا می توان شناخت / ظرف شکسته را، ز صدا می توان شناخت




گریه کردم اشک بر داغ دلم مرحم نشد / ناله کردم ذره ای از دردهایم کم نشد
در گلستان بوی گل بسیار بوییدم ولی / از هزاران گل، گلی همچون وفا پیدا نشد





دانستی اگر سوز شبانروز مرا / دامن نزدی آتش جانسوز مرا
از خنده دیروز حکایت چه کنی / بازآی و ببین گریه امروز مرا




خدایا دلم گرفته ، میان این همه آرزوها ، دلتنگ ترین بنده ات را دریاب




میان عابران تنهاتر از من هیچ کس نیست / کسى اینجا به فکر این غریبه در قفس نیست
دلم امشب براى خنده هایت تنگ تنگست / فقط در دستهاى گرم تو مردن قشنگست





برنگرد،
که بر نمی گردی تو هیچوقت
نمی خواهمم داشته باشمت،نترس فقط بیا
در خزان خواسته هام کمی قدم بزن تا ببینمت
دلم برای راه رفتنت تنگ شده است…







 ببین من دل به کی دادم / به اون کس که نمیخوادم
دلم شیشه دلش سنگه / واسه سنگه دلم تنگه




خواستم خودم رو گول بزنم،همه ی خاطراتم رو انداختم یه گوشه ای
 و گفتم:فراموش یه چیزی ته قلبم خندید و گفت: یادمه





حضورآرامت مدت هاست درکنارم نیست امایادتومهمان همیشگی قلبم است




نفس نمیکشد هوا؛
قدم نمیزند زمین؛
سکوت میکند غزل؛
بدون تو یعنی همین....





اون روزا که خودم بودم کوچه پر از ترانه بود چشام یه برق دیگه داشت درختا پر جوانه
 بود من بودم و بنفشه ها یه پشت بوم یه خاطره دل جوونم می تپید پشت حصار پنجره...





زمانی "من و تو " بودیم و "دیگران" در کنارمان
حال " من و تو "هستیم اما "دیگران " بین مان . . .





می خواهم تنهاییم را آنقدر تنها بگذارم تا از تنهایی بمیرد....





ممکنه من بهت بگم :"بذار به درد خودم بمیرم"
اما تو نذار بمیرم
شعور داشته باش!!







كــــفش هاى آخرين ديــــــدارمان را برق مي اندازمـــــ
امـــــــــا.....
چــــــــــقدر براى پاهـــــــايم كـــــــــــــوچكند...





دلم برایت تنگ شده !
می خواهم آنقدر اشک بریزم
تا غبار فاصله از قلبم تمیـــز شود .
ولی می ترسم …
” تهران” ، ” ونیــــز” شود !!!





ميپوشانم دلتنگي ام را با بستري از كلمات
اما باز كسي در دلم تو را صدا ميزند...





تصویر خاطراتمان را در قاب خالی ذهنم به امید دیدار نگه میدارم




از وقتی که تــو رفتی ، آینده هیچ وقت نیامد که هیچ
گذشته هم هیچ وقت نگذشت . . .





بغض هايم رابه آسمان سپرده ام!خدابه خيركندباران امشبم را.....







 هر جا که می بینم نوشته است :
” خواستن توانستن است ”
آتش می گیرم !
یعنی او نخواست که نشد ؟





اگر دلت گرفت سکوت کن !!
این روزها هیچ کس معنی دلتنگی را نمیفهمد!!!!!!




دلتنگی یعنی اینکه دقیقه به دقیقه گوشیتو چک کنی
 و وانمود کنی داری ساعت گوشیتو میبینی...






به وسعت ندیدن نگاهت خسته ام،چگونه بشکنم ثانیه های سنگین دوری ات را...





نظر می رسد که زندگی بی تو
یعنی هیچ
حالا که رفتی
فهمیدم که فقط به نظر می رسید.....!




امروز و فرداهایم ، پس فرداها ، همه و همه
خراب شده اند
بعد از تو ...
برگرد





همه مرا با خنده های بلند می شناسند.
بیچاره بالشم با گریه های بی صدا...




عشق یک چرخه است:
وقتی عاشق می شوید، صدمه می بینید.
وقتی صدمه می بینید، متنفر می شوید.
... ... وقتی متنفر می شوید، سعی می کنید فراموش کنید.
وقتی سعی می کنید فراموش کنید، دل تنگ می شوید.
وقتی دل تنگ می شوید...
در نهایت دوباره عاشق می شوید.




به دیدارم بیا هر شب
در این تنهایی تاریک و تنهای خدا مانند
دلم تنگ است
و من تنها و تاریکم
سنگ است دلی که نیست در سنگر عشق.




با نگاهی
هرس کن
علف های هرز دل تنگی ام را!




گاه در زندگی، موقعیت هایی پیش میاد که انسان باید 
تاوان دعاهای مستجاب شده ی خود را بپردازد.





چگونه دراين چشم هاى زيبا
جا داده اى
اين همه دروغ را؟!





ببين ...
باز هم دلم را تنگ کرده اى!





آدم ها عادت می کنند
به هر چیزی...
حتی به خنجر هایی که از پشت می خورند!




گذشت اون وقتایی که آدما همدیگرو دور می زدن
الان دیگه از روی هم رد می شن !!


 


برچسب‌ها: 

مسیج دلتنگی


کـاش دفتـر خاطراتــم
چراغ جادو بود
تا هر وقت از سـرِ دلتنگــی
به رویش دست میکشیدم
تــو از درونش
با آرزوی من بیرون می آمدی!





کاش آدم ها یکم جرات داشتن …
گوشی رو برمیداشتن و زنگ میزدن و میگفتن :
ببین ؛ دلم واست تنگ شده ،
واسه هیچ چیز دیگه ای هم زنگ نزدم …



دلتنــــــگ نشــــدی ببیــــــنی
چـــــگونه خوبتـــــرین خــــاطره هــــــا
بی رحــــــم ترینــــــشان می شــــــود …





ممتد مانده ام ؛ انگار
سکون عجیبی ،
در شب ،
میان ذهن من ؛
جولان می دهد
مثل در خواب رفتن یک رویا ،
با تصویری تمام سیاه !






 پشت آن پنجره ی رو به افق،
پشت دروازه ی تردید و خیال،
لابه لای تن عریانی بید،
لابه لای شاخ و برگ های خزان،
من در اندیشه ی آنم که تورا وقت دلتنگی خود دارمو بس!





وقتِ رفتنت آسمون بارید...
و تو چقدر خوشحال بودی و من هم ...
کاشکی میدونستی به اندازه قطره های بارون دلتنگت میشم...





عشق، اگر عشق باشد…
ناممکن ترین ها را امکان می بخشد
تنها برکه ای ست که می توانی در آن غرق شوی و اما نفس بکشی!




چقدر لباس سیاه به تو مى آید …
اگر میدانستم زودتر میمردم …




مقصد مهم نیست، مسیر هم مهم نیست، حتی خود
 سفر هم چندان مهم نیست؛ همسفر خیلی مهمه…




براى متعهد بودن مهم نیست یه حلقه ی فلزى توى دستت باشه
مهم اینه که یه حلقه از عشق دور “قلبت”باشه…





دلتـنگـــــم …
هــــــمـــین !
و ایــــــن نیــــــاز به هــــیچ زبـــان شاعــــرانه ای نــــدارد …





دلم برایت تنگ شده !
می خواهم آنقدر اشک بریزم تا غبار فاصله از قلبم تمیز شود
ولی می ترسم … ” دنیا ” ، ” ونیــــز ” شود !!





دلتنــگم
بــــرای کســـی کـــه مـــدتهـــاست
بــــی آن کـــه بــــــــاشد
هـــر لــحظه
زنــــــدگی اش کـــــرده ام …..!





دلتنگ که می‌شوی
چشم‌هایت را ببند
مثلِ یک عکسِ فوری؛
فوری ظاهر می شوم





و اینک باران …
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند!
و چشمانم را نوازش می دهد…
تا شاید از لحظه های دلتنگی ام گذر کنی!




کـاش دفتـر خاطراتــم
چراغ جادو بود
تا هر وقت از سـرِ دلتنگــی
به رویش دست میکشیدم
تــو از درونش
با آرزوی من بیرون می آمدی!




کاش آدم ها یکم جرات داشتن …
گوشی رو برمیداشتن و زنگ میزدن و میگفتن :
ببین ؛ دلم واست تنگ شده ،
واسه هیچ چیز دیگه ای هم زنگ نزدم …





1
دلتنــــــگ نشــــدی ببیــــــنی
چـــــگونه خوبتـــــرین خــــاطره هــــــا
بی رحــــــم ترینــــــشان می شــــــود …







ممتد مانده ام ؛ انگار
سکون عجیبی ،
در شب ،
میان ذهن من ؛
جولان می دهد
مثل در خواب رفتن یک رویا ،
با تصویری تمام سیاه !

فرستنده : sky angel





 خدا حافظ همین حالا،همین حالا که من تنهام خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام
 خداحافظ کمی غمگین،به یاد اون همه تردید به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید اگه
 گفتم خداحافظ، نه اینکه رفتنت ساده است نه اینکه می­شه باور کرد دوباره آخر جاده است
 خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا






اسمش دلــــــه ! اگر قرار بــــــود بفهمــــه که دل نمیشــــد،می شد مغــــــــز ! دلـــــه .. نمی فهمــــــه






به پایان میرسد این عشق... خیانت همچنان باقیست





این نیز بگذرد
اما ای کاش از جای دیگری بگذرد و همش از روی ما نگذرد...







قیلون قلبم دیگه کام نمیده فکر کنم زغال دوریت تنباکوی دلمو سوزونده!!






رفیق دلم را شکستی، عیبی ندارد . حداقل خورده هایش را جمع کن تا خدای نا کرده زخمی ات نکنند.






خیلی ها میگن دوری و دوستی، ولی من میگم سخته زنده بودن وقتی دوری و نیستی!



وقتی که دنیا دود شد شاید فراموشت کنم
کاشانه ام نابـــــود شد شاید فراموشت کنم
آسان ز دستم داده ای باشد به این هم راضیم
وقتی که اشکم رود شد شاید فراموشت کنم
هرگز زدستت این چنین سیلی به احساسم نخورد
باشد بزن بد تر بزن
اما به دســـــــــتانت قسم وقتی که تارم پود شد شاید فراموشت کنم




من خـــــدایی دارم
که به وقتش
دامنی می پوشد به اندازه ی
...تـــــــــــمام
دلتنگی هایم
و لحظه ای دیگر
سیـــنه ای دارد
مـردانه
و امن...




چندیست پیامهایت نمیرسند.سیم بانان را خبر کن شاید کاجی افتاده باشد.



دلم
آنقدر تنگ است
که می ترسم
در هیاهوی اشک هایم
دیگر باز نشود




کسی که تو حرفاش زیاد میگه “بیخیال” بیشتر از همه فکر و
 خیال داره فقط دیگه حال و حوصله بحث و صحبت نداره !



مشکل از تو نبود
از من بود
با کسی حرف میزدم که ...
سمعک هایش را پیش دیگری جا گذاشته بود





تو که نمی آیی،..‏
تاج و تختی...
برای خودش به هم می زند...
دلتنگی!








 بغض بزرگترین اعتراضه. اما اگه بشکنه دیگه اعتراض نیست ،التماسه...





به زخم هایم می نگری؟
درد ندارد دیگر
روزی که رفتی مرگ تمام دردهایم را با خودش برد
مرده ها درد نمی کشند...!
از تو خواهشی دارم
برنگرد دیگر
زنده ام نکن...!






حواست هست؟♪♫♥
شهریور است ...♪♫♥
کم کم فکر باد و باران باش ...♪♫♥
شاید کسی تمام گریه هایش را♪♫♥
برای پاییز گذاشته باشد ..♪♫♥





غصــه نخــور ؛ کنــار آمـده ام بـا نبـودنت . . . خیلـی که دلـم بگیـرد ،
گریـه میکنـم !






ﺭﻓﺘﻨِﺖ.... .ﻧﺒﻮﺩنت.. ...ﻧﺎﻣﺮﺩﯾﺖ .....
ﻫﯿﭽﮑﺪﻭﻡ ﻧﻪ ﺍﺫﯾﺘﻢ ﮐﺮﺩ,ﻧﻪ ﻭﺍﺳﻢ ﺳﻮﺍﻝ
ﺷﺪ.....ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺑﻐﺾ ﺩﺍﺭﻩ ﺧﻔﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ...ﭼﻪ
ﺟﻮﺭﯼ ﻧﮕﺎﺕ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ؟؟؟






یادش بخیر..
همیشه موقع خواب،
عکس قاب شده ات را گرد گیری می کردم!
اما از آن روزی که رفتی..
عجیب دلم غبار گرفته است.
تو خودت را اذیت نکن،
می دانم..
از دست قاب خالی کاری بر نمی آید!!








بعضي وقتا اونقدر دلتنگ کسي ميشي که اگه بفهمه خودش از نبود خودش خجالت ميکشه






چقد دنياعجيب شده!
مردم هرروز عشق هايشان را با عشق هاي هم عوض ميكنند
ديروزاو عشق توبود
امروز عشق من
فردا عشق ديگري...!






مهربانیت را بادلم پیوند زدم، تا از تو دور بودن را احساس نکنم.
اما باز هم دلتنگم.......!!!








فراموش كردنت برايم مثل آب خوردن بود !!!
از همان آبهايي كه مي پرد توي گلو و سالها سرفه ميكنيم ....
 








در قید غمم، خاطر آزاد کجایی؟
تنگ است دلم، قوت فریاد کجایی؟
با آنکه ز ما یاد نکردی..
ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی؟









حالت تهوع دارم !!!
اين حالت تهوع لعنتي با هواي آزاد و قرص درست نميشود
علاجش ....
فقط بالا آوردن فحش هايي است كه به ديگران بدهكارم







مچاله کن ، بشکن ،بندبزن ،خط بزن ،خلاصه راحت باش . . .ارث پدر نیست دل تنهای منه







پروانه چه لذتی دارد؟
وقتی
زنبور کارگری باشی
که نتوانی
عاشق ملکه بشوی !
 







این روزها زیــــــــادی ساکت شــــــــــده ام ،
نمی دانــــــم چـــــــرا حرفــــــــهایم،
به جـــــــــــــای گلو
از چشمهایم بیرون می آیند…








 میدانم ؛
دیگر برای من نیستی !
اما ….
دلی که با تو باشد این حرفها را نمیفهمد..







اين روزها حس رفتن هم ندارم چه برسد به برگشتن پس برنگرد





تمام خاطراتت تا كنار ميگذارم در روياهايم پامي گذاري
بگو به من با روياهايت چه كنم








دلتنگم دلتنگ...
کسی صدای مرا می شنود؟!
او گفت بر نخواهد گشت..
پس من این همه زمان..
چرا رفت و برگشت آونگ ساعت را شمردم؟
پیر شدم از شوق انتظارش.. در جوانی..
این بی انصافی است..!
برای این همه عشق...
برای این همه صبر..
آه دنیا پاسخت چیست برای این همه درد...؟؟!







نم کشیده ام بر دیوار اتاق
بس که لحظه های دور بودنت را
قطره هایی از باران دلتنگی باریده ام
روی آن به یادگار...





دلتنگم !
برای کسی که مدتهاست،
بی آن که باشد،
هـر لحـظه،
زنـدگی اش کـرده ام !








این روزها حجم زیادی از خدا را نفس می کشم
من مقدس شده ام
و شاید به پایان زندگی ققنوس رسیده ام
دلم برای پروانه های آبی کوچک تنگ می شود وقتی در امتداد کودکی دلتنگم
کسی مرا نخواهد فهمید
مرا زمستان با خود برده است گویا ....







این روزها که سپری میشوند یاد تو را با خود می برند حسادت میکنم

به این روزها که حتی یادی از تورا با خود دارند....



 


برچسب‌ها: 

 

پیامک دلتنگی اردیبهشت 92

 کاش کودک بودیم تا بزرگ ترین شیطنت زندگیمان نقاشی روی دیوار بود نه روی دل




حال امروز مرا آن سگ مرده ای می فهمد ، که بجای اینکه لاشه اش را 
از وسط خیابان به کناری بیندازند ، با چرخ ماشین هایشان له تر اش میکنند...
غریب...
تنها...
بی اهمیت...





خبر داری چی شده؟!
.
.
تو یه نقطه از کره ی زمین یه دلی غش میره واسه یه لحظه دیدنت..!!





مرا به تو هیچ تملکی نیست جز اینکه :
همواره دلم برای مهربانیت تنگ میشود....






خــــدایا....
همه از تو می خواهند ، بدهی.من از تو می خواهم ، بگیری!!!
خـــــدایااین همه حس دلتنگی را از من بگیر...




دلم تنگه ، تنگ روزهای بیخیالی ، تنگ روزهای ندانستن ...تنگ روزهای خوابهای خرگوشی 
، تنگ روزهای حفظ کردنهای اجباری ...تنگ روزهای رفتن کنار آبی ترین آب به بهانه دلتنگی ..
.دلم تنگ ثانیه ای از آن ساعتها خاموشی است همراه با عزیزترین همدردها ...دلم تنگ است ، تنگ تنگ





ایکاش فردا که از خواب بیدار میشوم، زندگی رنگ دیگری باشد....
همرنگ آرزوهــــایم!!





دلی که از بی کسی غمگین است ، هر کسی را می تواند تحمل کند.




از زمانی که میخ نگاهت شده ام...
مدام بر سرم میکوبی






کار از پــُـک و نخ و بسته و باکس گذشته...
این روزها کیلومتری دود میکنم خاطراتت را..



گاهي فقط بوي يك عطر ، يك تشابه اسم !
براي چند لحظه ...
باعث ميشه دقيقاً احساس كني ،كه قلبت داره از تو سينه ات كنده ميشه ...
قبول دارین این حرف منو؟ :(




فال حافظ زدنت از پى دلتنگى كيست؟
ما كه هر لحظه به ياد تو و دلتنگ توييم..





دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست
گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست
من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل
تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست . . ..




یاد روز هایی می افتم که به تو میگفتم عزیــــزم و تو چه شیرین می خندیدی
... کاش همان موقع میفهمیدم به حماقت من میخندی....
 و حالا ... حالا... به هرکس که میگویم عزیزم ، اول از حماقت خودم کاملاً مطمئن میشوم...






حالم خوب نیست و میدانم میدانی که بهتر شدنم نیازمندِ با تو بودن است... ❤❤❤



اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمی دانم
اینجا شده پاییز ، آنجا را نمی دانم
اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمی دانم . . .





باورت بشود يا نه
روزي ميرسد كه دلت براي هيچ كس به اندازه من تنگ نخواهد شد!
براي نگاه كردنم...
اذيت كردنم...
خنديدنم...
براي تمامي لحظاتي كه در كنارم داشتي!
روزي خواهد رسيد
كه در حسرت تكرار دوباره من خواهي بود...
ميدانم روزي ديگر نيستم!!
و هيچ كس تكرار من نخواهد شد....





به راه عمر صدها قصه دیدم/سفر کردم حکایت ها شنیدم
نفهمیدم چه شد تا اینکه روزی/سر کوی رفیق بازی رسیدم
به هر باغی رسیدم از سر شوق/ز هر دسته گلی یک شاخه چیدم
غلامم چاکرم لوتی بفرما/همین ها شد همه عشق و امیدم
بدون هیچ حرفی یاسوالی /پیاله هرکسی دادسر کشیدم
ولی افسوس با هرکه نشستم/رفاقت کردم و خیری ندیدم
چشام بارونی و قلبم شکسته /از این دنیا و اهلش دل بریدم






زخـــــم هـای آدم سرمـــایه استـــــ
ســرمـــایه ات رو بــا این و اون تقـــسیم نکن
داد نــزن هــوار نکش
آروووم و بی ســـر صدا هــمه چی رو تحــمل کن . . .





همیشه هم قافیه بودند…سیب و فریب… حتی زمانی که هیچ کس شعری نگفته بود… و حالا که
 همه شعر میگویید، همه با هم میگوییم:سیـــب… و دوربین های عکاسی را فـــ ـریـ ـب میدهیم…
تا پنهان کنیم آن اندوه موروثی را پشت این لبخند مصنوعـ ـی






برای تو نامه ای می نویسم…
دلتنگی که دست از سر دل بر نمی دارد.
دلتنگی که فاصله را نمی فهمد !
نزدیک باشی و اما دور…دور…دور !
تنها که باشی تمام دنیا دیوار و جاده است.
تمام دنیا پر از پنجره هایی است که پرنده ندارند…
پر از کوچه هایی که همه ی آن ها برای رهگذران عاشق به بن بست می رسند!
فکر کن پای این دیوارهای سرد و سنگین چه لیلی ها و مجنون ها که می میرند!
خون بهای این دل های شکسته را چه کسی می دهد ؟!




امروز را به باد سپردم
امشب کنار پنجره بیدار مانده ام
دانم که بامداد
امروز ِ دیگری را با خود می آورد
تا من دو باره آن را
بسپارمش به باد ….
“فریدون مشیری”





به من میگفت که دلم خیلی کوچک است!
و من تازه دریافتم ... که چرا مرا به دلش راه نداد...
من فقط کمی اضافه وزن داشتم...





درهر ورق زمان نوشته ام به يادت ميمانم ،حتي اگرهزار صفحه ازتو دور باشم





چقدر دوست داشتم تمام دلتنگی های این روزها را با کسی تقسیم می کردم،
و یا کسی بود برای گوش دادن ودرد دل کردن،
بماند که آنقدر فاصله ها زیاد شده که هر چه فریاد
می زنم..
گویا نه تو صدایم را می شنوی
ونه کس دیگر...




قشنگترين حس. حس عاشقي است .حسي كه به يكباره تمام وجودت
 را فرا ميگيردوراه فراري درآن نيست. دلتنگه اين حسم...








عطر اونروز زیر بارونو بهم برگردون
بوسه ی رنگ تابستونو بهم برگردون
تو زمستون دست گرمت منو آتیش میزد
تو بمون با این کارت جونو بهم برگردون



 دلم برای کسی تنگ است،کسی که خالی وجودم را از خود پُر میکرد و پُری دلم را با وجود خود خالی.





ای دل دیوانه ، بشنو این مرام زندگی است / او که گریان کرد چشمی را نصیبش خنده نیست





در ماه مهر بادهای پاییزی بی مهری را با برگ درختان آغاز میکنند . . .




تروریــــــست ترین شخص روی زمین ، آن شخصی است که برای خودشیرینی
 و برای اثبات اینکه "من هم وجود دارم" دوستش ار در جمعی ضایع کند....




دلم تنگ است دلم اندازه ی حجم قفس تنگ است صدایم خیس و بارانی است نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانیست...





هیچ وقت برای تنهایی خودم نگریستم دلتنگ کسی شدم که مرا تنها گذاشته است!!!!!!!!!!





دلتنگی حس عجیبی است
که گاهی تو را به یادم می اورد
گاهی یعنی همیشه . . .
گاهی یعنی همین حالا . . .





دلم تنگ است.....
اما هنوز تو در آن جا می شوی...
چقدر ابعاد بودنت عجیب است....




رفتنت نمکی بود بر همه ی زخمم هایم
من از همه ی دنیا یکی تورا داشتم یکی خدا را
از سر کوفت هایی که شنیدم بگویم؟
میگویند کجاست انکه بر سینه میزدی سنگش
میگویند الان با دیگریست
برگــــــرد و همه ی دنیا را غافلــگیــــر کن ،
من حتـــــی با خـــدا هم شـــرط بستـــم .





دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست
در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست
با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم
بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست



اشک من جاری شد...
جای تو خالی بود
جـــــــــای تـــــــــو ...
عکس تو درطاقچه ی کوچک قلبم خندید
شعر دلتنگی من سخت گریست





منم دلتنگ رویت
دلم آید به سویت
چه کردی با دل من
که کرده آرزویت





دلتنگی
عین آتش زیر خاکستر است
گاهی فکر میکنی تمام شده
اما یک دفعه
همه ات را آتش میزند .



من هوای تو رو دارم،بذار بی وقفه ببارم
حالا که سهم من اینه،هیچ گلایه ای ندارم . . .





رفتــه اي
و مــنּ هــر روز،
بــه مــوريــانــه هــايــي فکــر مــي کنـم
کــه آهستــه و آرام
گــوشه هــاي خيــال ام را مــي جــونــد!
به گــذشـتــه که بــرمــیـگـــردم....
از حـــــــال مــیــروم...!





 پشت آن پنجره ی رو به افق،
پشت دروازه ی تردید و خیال،
لابه لای تن عریانی بید،
لابه لای شاخ و برگ های خزان،
من در اندیشه ی آنم که تورا وقت دلتنگی خود دارمو بس!




وقتِ رفتنت آسمون بارید...
و تو چقدر خوشحال بودی و من هم ...
کاشکی میدونستی به اندازه قطره های بارون دلتنگت میشم...





عشق، اگر عشق باشد…
ناممکن ترین ها را امکان می بخشد
تنها برکه ای ست که می توانی در آن غرق شوی و اما نفس بکشی!






چقدر لباس سیاه به تو مى آید …
اگر میدانستم زودتر میمردم …





مقصد مهم نیست، مسیر هم مهم نیست، 
حتی خود سفر هم چندان مهم نیست؛ همسفر خیلی مهمه…




براى متعهد بودن مهم نیست یه حلقه ی فلزى توى دستت باشه
مهم اینه که یه حلقه از عشق دور “قلبت”باشه…




دلتـنگـــــم …
هــــــمـــین !
و ایــــــن نیــــــاز به هــــیچ زبـــان شاعــــرانه ای نــــدارد …





دلم برایت تنگ شده !
می خواهم آنقدر اشک بریزم تا غبار فاصله از قلبم تمیز شود
ولی می ترسم … ” دنیا ” ، ” ونیــــز ” شود !!





دلتنــگم
بــــرای کســـی کـــه مـــدتهـــاست
بــــی آن کـــه بــــــــاشد
هـــر لــحظه
زنــــــدگی اش کـــــرده ام …..!





دلتنگ که می‌شوی
چشم‌هایت را ببند
مثلِ یک عکسِ فوری؛
فوری ظاهر می شوم





و اینک باران …
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند!
و چشمانم را نوازش می دهد…
تا شاید از لحظه های دلتنگی ام گذر کنی!

 


برچسب‌ها:

اس ام اس دلتنگی

 

 

فاتح قلب آسمون! تکیه بزن به شونه هام واسه

یه بارم که شده بگو هنوز تو رو میـخوام



درسایه دل شکستگی پیر شدم / غم خوردم با غمت نمک گیرشدم

تا آمدی آشنای قلبت باشم / گفتی که من از غریبه ها سیر شدم...






هیچ اتفاق خاصی نیفتاده! ستون حوادث خالیست...
هنوز زنده ام بی تو! باورت میشود؟






وقتي با كاميون عشقت از سربالايي پيچ دل ما بالا ميرفتي , ميدونستم چيزي جز گرد و غبارت واسه ما جا نمي مونه





چشمانت را ورق بزن شايد در گوشه اى از آن مرا به يادگار كشيده باشى




من دلم تنگ كسي است...
كه به دل تنگي من
مي خندد...!





ماكه همسايه ي اشكيم
ولي با دلِ تنگ
گر لبي خنده زند
ياد شماييم همه شب





چقــدر باید بگذرد؟؟
تا مـن
در مـرور خـاطراتم
وقتی از کنار تــو رد می شم.
تنـــم نلــرزد.....
بغضــم نگیــرد.....







رُخ به رُخ که شدیم
من مات شدم... !
و تو چون پادشاهی که
از اینگونه فتح ها را زیاد دیده است
بی اهمیت ، رد شدی







اگر به یادت نمی ایم دلیل فراموشی تو نیست...من ترس از ارتفاع دارم..







كاش ميشد وقت رفتن چشم هايم را كنار تو بگذارم تاكه درحسرت ديدارت نمانم





انگارپاى ثانيه ها لنگ مى شود وقتى دلى براى دلى تنگ مى شود




دور بودن از عزیزان مشکل است / إمتحان با وفایی ،در جدایی حاصل است

گرچه من دورم زپیشت ای رفیق / دوریت دریا و یادت ساحل است.







بى روى او به دنيا،يك ذره نيست ميلى از وقت رفتن او،خيلى گذشته،خيلى دلتنگم و پريشان،با يك اميد كم رنگ شايد براى من هم دلتنگ مانده ليلى







آمد اما در نگاهش آن نوازش ها نبود
چشم خواب آلودش را مستى و رويا نبود
لب همان لب بود اما بوسه اش گرمى نداشت
دل همان دل بود اما مست و بى پروا نبود...






اگر رفتم،مگو او بى وفا بود،مگو با عشق من نا آشنا بود، تو با عشقت مرا

ديوانه كردى ، مگو راهش ز راه من جدا بود ...






اگر بعضى وقتها نميشنوى دوستت دارم به خاطر سايلنت دلمه ، نه اينكه معرفتم كمه!





ارزش قطره هاي باران را گلهاي تشنه ميدانند و قدر دوستان خوب را دلهاي تنگ






در جستجوی تو چشمانم از نفس افتاد ، در کجای جغرافیای دلت ایستاده ام که خانه ام ابری است
همیشه دلتنگ توام





نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم ، تو همیشه دعوتی ، راس ساعت دلتنگی !





همیشه دوست داشتم ابر باشم
چون ابر انقدر شهامت داره که هر وقت دلش میگیره
جلوی همه گریه کنه




 


برچسب‌ها:

متن دلتنگی 92



آهای آدما ...
پاسخ \" دوست دارم \" مرسی نیست ........... !!



دل هیچ کس نمیسوزد برای حال غمناکم مگر سوزد همان شمع که میسوزد سر خاکم



سلام ای آسمان بی ستاره دلت مثله دل من تنگ و تاره اگه

میخوای رقابت با دو چشمم بگو ابرت از این بیشتر بباره




وقتی از غربت ایام دلم میگیره مرغ امید من از شدت غم

میمیره دل به رویای خوش خاطره ها میبندم باز هم خاطره ها دست منو میگیره




ميخوام روي تمام سنگهاي دنيا بنويسم دلم واست تنگ شده و ارزو ميكنم
 يكي از اون سنگها به سرت بخوره تا بفهمي دلتنگي چه دردي داره




داور قلبم نه سوت دارد نه کارت قرمز ...
راحت باش ...
تا دلت میخواهد خطا کن




کاش سری برای عاشقی نبود......
لبی از نچیدن گلی نبود....
کاش دلم هوای دیگری نبود.....
چشمهایت فانوس چشم دیگری نبود........




کسی چه میداند
امروز چند بار فرو ریختم؟
از دیدن کسیکه
فقط لباسش شبیه تو بود!




زحال ما گر پرسي بجز دوري ملالي نيست
ملالي هم اگر باشد تو خوش باشی خيالى نيست




قسمت این بود که من با تو معاصر باشم،
تا در این قصه پرحادثه حاضر باشم،
تو پری باشی و تا آنسوی دریا بروی،
من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم.



نه صدايش را نازك كرده بود نه دستانش را آردى

از كجا بايد به گرگ بودنش شك ميكردم !





شبی از سوز دل گفتم قلم را / بیا بنویس غمهای دلم را /

قلم گفتا برو بیمار عاشق / ندارم طاقت این بار غم را




آن نازنین کجاست که یادم نمیکند / صد غم به سینه دارم و شادم نمی کند 
 یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست / امروز به یاد کیست که یادم نمی کند.




دیشب خدا را دیدم گریه میکرد
من هم با او گریستم
هر دو یک درد مشترک داشتیم
.
.
آدم .





دشمن اگر كشت به دوست ميتوان گفت با كي بتوان گفت اين كه دوست مرا كشت





خدایا... در انجماد نگاه های سرد این مردم... دلم برای \" جهنمت \" تنگ شده است..!




بدترین درد این نیست که به اونی که دوستش داری نرسی
بدترین درد این نیست که عشقت بهت نارو بزنه
بدترین درد اینه که یکی رو دوست داشته باشی و اون ندونه



براي شادي روحم صلوات لازم نيست ، فاتحه ام

خوانده مي شود اگر يك لحظه از من دلگير باشي...





مثل اتاق زير شيرواني پر از خاطره بارانم ، كدام واژه مي فهمد برايت چقدر دلتنگم؟




عجيب است دريا همين كه غرقش مي شوي پس مي زند تو را... درست مثل تو!





آنقدر مرا سرد كرد از خودش...
ازعشق...
كه حالا به جاي دلبستن يخ بسته ام ، آهاي!!
روي احساسم پا نگذاريد ليز مي خوريد.





در تنهايي خيالم ، تو را مهمان روياهايم كرده ام تا به آرامي بگويم \"دلتنگتم\"





آن جا كه ديگران هستند ، من نيستم ، و اينجا كه من هستم انگار هيچ كس نيست




میدونی بزرگترین درد دنیا چیه اینه که بفهمی پناه لحظه هات یه پناهگاه دیگه داره...



فکر میکردم تو همدردی ولی نه تو هم دردی.
فرستنده : Mina







میگن عاشقی یه شبه پشیمانی هزار شب...
حالا هزار شب پشیمانم که چرا یک شب عاشق نبودم...



وقتی که دیر رسیدم و با دیگری دیدمت فهمیدم که گاهی

هرگز نرسیدن بهتر است از دیر رسیدن ...



شبى گفتى ندارى دوست من را نمى دانى كه من آن شب

چه كردم! خوشا برحال آن چشمى كه آن را به زيبايى پسنديش و رفتي




اگه صدامو میشنوی دیگه ازم جدانشو دنیا بهم وفا نکرد تو دیگه بی وفا نشو







من ، تو ، ما ، يادت هست ؟ تموم شد حالا تو ، او ، شما ، من به سلامت


آن روز که می گفتی دوست دارم گفتم نمی شنوم اما امروز که

آروم گفتی دوست ندارم می گم چرا داد میزنی





باز باران با ترانه می خورد بر سقف قلبم / باورت شاید نباشد خسته است این قلب تنگم




گریه نشانه ی ضعف نیست، گاهی نشانه ی یک بخشش است، یک فداکاری.. گاهی یک ظلم



مي دانم فردا استاد چشمانش را ريز خواهد کرد و با نگاهي خيره خواهد پرسيد: کجا بودي که
 درس نخواندي؟! چه طور به او بگويم که آخر، دل تو هم جايي در دنياست؟



سفر برايم هيچ چيز به جز دلتنگي ندارد. اما زماني به من

آموخت براي بهتر ديدن عظمت و شکوه هر چيز بايد قدري از آن دور شد





عشق مثل آبه، مي توني توي دستات قايمش کني، اما آخرش يه روز دستتو وا مي کني
 مي بيني نيست! قطره قطره چکيده بي اينکه بفهمي..
فقط احساس مي کني کمي دستات نمناکن. اين همون رطوبت خاطره هاست که بر جاي مونده




در تنهایی خیالم ، تو را مهمان رویاهایم کرده ام تا به آرامى بگویم : دلتنگتم...




بیچاره عروسک که دلش میخواست زار زار بگرید ولی خنده را بر لبانش دوخته بودند...



وقتی عاشق شدی مواظب دلت باش تا از کم محلی های طرف , میدون خالی نکنه





به حرمت خاطرمون به دوری فاصلمون دلتنگتم ای مهربون


خداوند پرسید میخوری یا میبری و من گفتم میخورم. چه میدانستم

لذتها را میبرند و حسرت ها را میخوردند...





قلبم فدای عزیزی که دنیای از دلتنگی را به امید یک لحظه دیدنش به جان میخرم...




در زندگی از دست کسانی میرنجیم که کوشیده ایم از دست ما نرنجند




رؤیاهایم را امشب می گذارم دم در ،
بیچاره رفتگر...



تور سفید رو سرت پیرهن مشکی منه الاهی خوشبخت

شی عزیز عشقت همیشه پیشم





همیشه یکی هست که درد دلتو بهش بگی ؛
ولی بترس از روزی که همون بشه درد دلت...




درويشى راگفتند ، زندگى برچند بخش است؟
گفت:كودكى و پيرى
گفتند: پس جوانى چه شد؟!
گفت: باعشق سوخت و با بى وفايى ساخت و با جدايى مرد!!



نه چتر داشتي باخودت ، نه روزنامه ، نه چمدان.... عاشقت شدم!!!
از كجا بايد مي فهميدم مسافري!!!





مرا ببخش... اگر به تو پیله کرده ام قدری طاقت بیاور پروانه می شوم و می روم...




تمام احساسم رو به تو بخشیدم... با اینکه برای تو خیلی کم بود ، من رو بی همه چیز کرد.


 

ز سوز عشق تو می نالم امروز به این درد و غمم می بالم

امروز دلیل مستی ام ،ای برگی از تاک از این پس تو بگو، من لالم امروز





كمي گيجم كمي منگم عجيب است پريده بي جهت رنگم عجيب است تو راديدم همين يك ساعت پيش برايت باز دلتنگم عجيب است



خدایا …. یا فریاد در گلو یم را بگیر، یا بغض گلوگیرم را …
هرکدام راه دیگری را بسته . . .





چه قدر سخت است منتظر کسی باشی که هیچ وقت فکر آمدن نیست



سخت است وقتی میدانی اینهمه دل در دنیا هست که هیچکدام برایت تنگ نمی شود..!




اگه فراموشم کنی میرم سراغ سرنوشت ، میگم چرا اسم منو فقط تو قلب تو نوشت ،
 اگه فراموشم کنی سلطان قصر غم میشم مثل 1 شمع بی فروغ لحظه به لحظه کم میشم.




فردا اگر ز ره نمى آمد من تا ابد كنار تو ميماندم ، من تا ابد ترانه عشقم را در آفتاب عشق تو مى خواندم.




گاه گاهی که دلم تنگ و نگاهم ابری است کاش می شد که تو را میدیدم.




از ته جاده صدایت می کنم ... بی هوا در دوریت هی گریه زاری می کنم ...
  آنقدر بر آسمان فریاد زنم ... تادلش رحم آید و با من، بی تابی کند




آمدنت يك رويا بود ، ماندنت يك خاطره ، رفتنت يك فاجعه



خسته درحبس زمینم ، ماه من یادم کن ، به نگاهی به پیامی ، سخنی شادم کن...



وصل تو كجا و من مهجور كجا! دردانه كجا حوصله مور كجا!
هر چند زسوختن ندارم باكى ، پروانه كجا آتش طور كجا



در خلوت من جز تو کسی راه ندارد،
رخسار فریبای تو را ماه ندارد،
غمنامه ی من غصه ی چشمان تو باشد،
``غیر از تو دلم دلبر دلخواه ندارد``‏‎ ‎خیلی به یادتم




گفتم دوستت دارم ، نگاهی به من کرد و گفت : چندتا ؟

دستام رو بالا آوردم و تمام انگشتهای دستمو نشونش دادم

اما اون به کف دستام نگاه می کرد که خالی بود .




به سلام ها دل نمی بندم از خداحافظی ها غمگین نمی شوم دیگر

عادت کرده ام به تکرار یکنواخت دوری و دوستی خورشید و ماه




هم نفس آرام باش بیدار بیدارم ، غیر از تو هر چه دارم سخت بیزارم ،

خسته تر از خاکم و افتاده ام ، در کنج غربت ، از غم هجران تو بیمار بیمارم





در جهان هرگز مشو مدیون احساس کسی تا نباشد رایگان مهرت گروگان کسی گوهر 
خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی




دوری از این دیده اما باز یادت می کنم .حرمت این آشنایی فرش راهت می کنم در فراقت

 غم حصار خنده هایم را شکست باز هم از انتهای دل صدایت می کنم .









می پوشانم دلتنگیم را با بستری از کلمات ولی باز کسی در دلم تو را صدا میزند.




کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش ولی آهسته می گویم الهی بی اثر باشد



دل زخمی فریب چشم شهلا میخورد ، ساده دل در زندگی از این و آن پا میخورد، در گذزگاه
 زمان بی دست و پا بودن خطاست، توپ چون بی دست و پاست، از این و آن پا میخورد...



وسعت دوست داشتن هميشه گفتني نيست گاه نگاه هست و گاه سكوت ابدي



بوي غربت ميدهم اما غريبه نيستم گر چه ميدانم كه عمري در غريبي زيستم رو
 بروی آينه شب تا سحر غم ميخورم تا بفهمم عاقبت در جستجوی كيستم



سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پابر جاست.




كاش فاصله ها مثل سياهى مداد بودند كه بتوان هنگام دلتنگى آنها را پاک كرد.




اشتباه از من بود ، پررنگ نوشته بودمت بر کتیبه ی دلم، به سختی پاک میشوی!




طوطیم اندر قفس اما دلم پیش توست گر قفس را بشکنم پرواز من سوی تو است


دلتنگی یعنی : شماره ات را پاک کرده ام , هر شماره غریبی

به شوق اینکه تویی خوشحالم می کند




اتل متل گل ياس هديه به تو يه الماس
كاش بدوني دل من بدون تو چه تنها ست




بسترم صدف خالى يك تنهايى است و تو چون مرواريد گردن آويز كسان دگر




من از اعدام نمى ترسم نه از چوبش نه از دارش من از پايان بى ديدار ميترسم



زندگی باید کرد: گاه با یک گل سرخ گاه با یک دل تنگ گاه باید

رویید در پس یک باران گاه باید خندید با غمی بی پایان!!!





دیشب که نمیدانستم به کدام یک از گریه هایم بگریم! خندیدم



آنقدر آرزوهایم را به گور بردم که دیگر جایی برای جسدم نیست...



××پیام های بازرگانی شبکه دلتنگی ××
به همین سادگی
به همین تـــلخی
پــودر کیکـِـِــ نبودنــه تـــــو


بسيار نمي خواهم تنها كمي براي چشم به هم زدني دستت را

به من بده تا دلت را در

 آغوش بگيرم لعنت به تمام كساني كه تو نيستند ولي عطر تو را مي زنند.




از فیس بوک بدم می آید چون راه دور زدن دل من

را مثل همان وی پی ان به تو یاد داد!




نگو بار گران بوديمو رفتيم ، نگو نا مهربون بوديم رفتيم ،

آخه اينها دليل محكمي نيست ، بگو با ديگران بوديم و رفتيم !!!




اعتراف می کنم! من نیزگاهی به آسمان نگاه میکنم دزدانه!

به چشمان ستارگان اما نه به تمامی آنها تنها به آنها که شبیه ترند به چشمان تو...




نمی دانم پس ازمرگم که آید بر مزار من که بنشیند به سوگ من ،

سیه چشمی سیه بر تن کند یا نه!

 ولی سوگند تو را سوگند به جان دلبرت سوگند مرا هم یاد کن

آن دم که من در زیر خاک سرد تنهای تنهایم.




نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر فقط میدانم

در آغوش منی ، بی آنکه باشی و رفتی ، بی آنکه نباشی عاشق ترم





به که گویم غم خویش به سکوت شب سرد به گل پرپر یاس ای سراپا همه ناز دوریت را چه کنم ؟



طعنه بر خاری من ای گل بی خار نزن //// من به پای تو نشستم که چنین خار شدم...




از گلچین امیدهایت چتری برایم بفرست که خیس دلتنگیت نباشم...!




دیدن دوباره ، تکرار خاطره هاست ، خاطره ها دلتنگی های نو میسازه
پس بسازم خنجری نیش اش زفولاد / زنم بر دیده تا دل گیرد آرام



\" مهربانی ام \" را .. چنان گریاندند .. که بوی \" نا \" گرفت ..
مهربانی ام .. \" نامهربان \" شدم !




روزی که بلا آمد و کس مرا تیمار نکرد آنچه کردی تو به من هیچ ستمکار نکرد گویا 
عشق شده سهمیه بندی که دگر موتور قلب تو خاموش شد و کار نکرد



من مثل یه پروانه همش دورو ورت بودم مثل سایت تو تنهای همش پوشت سرت بودم 
به آتیش میکشم هرجا که می بینم ازم دوری هنوز پشت سرت هستم مثل سابق همون جوری



روي قلبي نوشته بودن شكستني است مواظب باشين ولي

من روي قلبم نوشتم شكسته است راحت باشيد



ماهيان شهر ما از كوسه هم وحشي ترند، بره هاي اين حوالي

گرگ را هم ميدرند، خنجري بر قلب بيمارم زدند، بي گناه بودم ولي دارم زدند.




اسمان دلم براى تو آنقدر تنگ ميشود كه آغوشم برايش كهكشان است




وقتی کاسه ای زیرنیم کاسه هست؛ یعنی من به او فکر می کنم ؛ او به دیگری.




شب که میشود نبودن هایت را زیر بالش میگذارم و شجاعت خود را زیر سوال...
دوام میاورم تا فردا؟؟؟




حالم را پرسيدند گفتم رو به راهم نمي دانند رو به راهي هستم كه تو رفته اي


خانه به دوش فنا در شب طوفانیم ، داغ کدامین گناه خورده به پیشانیم ؟

همسفر بادها رفته ام از یادها، فاصله ای نیست تا لحظه ویرانییم!





من همیشه بهترینا واسم بوده و هست ... اگه مال من نشدی حتما بهترین نبودی


هرگاه صدای جدیدی سلام می کند تپش قلب می گیرم!

من دیگر کشش خدا حافظی ندارم مرا ببخش که جواب سلامت را نمی دهم!!...



روحم میخواهد برود یک گوشه بنشیند پشتش را بکند به

دنیا پاهایش را بغل کند و بلند بلند بگوید: من دیگر بازی نمیکنم.




جفا مکن که جفا رسم دل ربایی نیست جدا مشو که مرا طاقت جدایی نیست




برای شکستن من یه اخم تو کافیه ، نیازی به فریادت نیست . واسه اشک ریختنم سکوت
 تو کافیه نیازی به قهر نیست . برای مردنم حرف رفتنت کافیه نیازی به انجامش نیست .





شگفتا !
ردپاى دزد دهكده ى ما بروى برف،
چقدر شبيه چكمه هاى كدخداست !



اگر اى دوست تحمل بنمايى ، همچون خارى كه شود همدم گل ،

با تو تا مرز شكفتن ، با تو تا سبز شدن ، آن طرفتر حتى...

با تو تا زرد شدن میمانم!!!...



سراغ كلبه ما را كسى جز غم نميگيرد ، خوشا روزى كه غم هم گم كند ويرانه ما را




گفتی دوستت دارم و من به خیابان رفتم!
فضای اتاق برای پرواز کافی نبود.



دل درد تو را به جان مداوا نکند در عشق تو جان ز غم محابا نکند
 ما را و غمت به کس نگوییم اگر بوی جگر سوخته رسوا نکند




كرم زشت و تنها بود. پيله بست. پروانه شد زيبا شد و رفت...
حكايت توست با من اوج گرفتى شدى مال ديگرى




چه تلخ است بعد ازسالها جست و جو , نیمه گمشده ات را کامل بیابی....




در تنهایی خیالم تو را مهمان رویاهایم کرده ام و به آرامی میگویم دلتنگتم




زدم فرياد خدايا اين
چه رسميست يكى
را دوست دارم پيش
من نيست يكى را
دوست دارم قد دنيا
ولى او از دل من با
خبر نيست چگونه
من در اين گرداب مانم
كه يار من زه من
دور است جانم دراين
مأوا كه نامش دنيا
است چگونه اى خدا
زنده بمانم



کفشهایم که جفت میشود دلم هوای رفتن میکند ،

کودکانه بیقرار تو میشوم بی آنکه فکر کنم دلتنگ من هستی یا نه؟




اگر نگاه کردن خواستن است ، تا آخر عمرم نگاهت میکنم .



تو به احساست بیاموز نفس نکشد ، هوای دل ها آلودست !!!!
اینجا فاصله یک عشق تا عشق بعدی یک نخ سیگار است . . . !


راه که می روم برمیگردم پشت سرم را نگاه میکنم.....

دیوانه نیستم.... خنجر از پشت خورده ام.




میان همهمه ی برگهای خشک پاییزی فقط ما مانده ایم که هنوز از بهار لبریزیم





زخمی عمیق در دلم است............ روزگار بی رحم نمک میپاشد...
و من پیچ و تاب میخورمو همگان گمان میکنند که من مستم و میر قصم...




صبر کن عشق زمین گیر شود بعد برو یا دل از دیدن تو سیر شود بعد برو
تو اگر کوچ کنی بغض خدا می شکند
صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو




کاش دل آدم عین دماغ بود وقتی می گرفت فین می کرد وا می شد.




نقــاش خــــوبی نــــبودم...
اما ..
ايــن روزها...
به لطـف تــــــــــو...
انـــتظار را
ديـــدنی ميكــشـم




غمگینم همچون پیرزنی که آخرین سربازی که از جنگ بر میگردد پسرش نیست




با من بمـــان ...
آن‌ها که رفتنشان را طـــاقت آوردم ...
تـــو نبودن




زچشمانم هرچه دور افتی به دل نزدیکتر باشی ، تو را کی میتواند روزگار از یاد من گیرد.


اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمی دانم اینجا شده پاییز ،

آنجا را نمی دانم اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمی دانم ...




رسيدن به آن برايم يك رويا يك خواب باشد



اعتبار آدمها به حضورشان نیست به دلهره ای است که در نبودنشان درست می کنند




باورت گر بشود ، یا نشود ، حرفی نیست
اما...
نفسم میگیرد;
در هوایی که نفس های تونیست...




دلتنگى هميشه از نديدن نيست
لحظه ى ديدار با همه ى زيبايى گاه پر از دلتنگیست



درد ياري كه رفيقان همه دل ميشكنند به تو نازم كه صفايت غم دل ميشكند!



بزن اي تار آهنگي به ساز راز دلتنگي بخوانم بر سر سنگي، كه دل مرده ز دلتنگي



قفس داران غرورم را شكستند دل پاك و صبورم را شكستند

به جرم پا به پاي عشق رفتن پرو بال عبورم را شكستند رهايي

در اميدم موج ميزد ولي روياي دورم را شكستند




زماني فراموشت خواهم كرد كه عقلم خاموش،نفسم قطع،روحم درآسمان،وتنم زيرخاک باشد...




هر چه کمتر بهش بیشتر فکر کنی دردش بیشتر کم تر میشه



ازش پرسیدم چقدر دوستم داری؟گفت به اندازه شکوفه های بهاری

و چه راست میگفت چون شکوفه های بهاری مهمان دوروزه اند.





میرسد روزی که من و تو , سخت درگیر زمان باشیم و ببریم از یاد مهربانی را........



دل عاشق چه غمگینه خدایا ، غم عاشق چه سنگینه خدایا ،

دیگه عاشق نمیشم تا قیامت اگه عاشقی اینه خدایا...




دیشب که باران آمد، میخواستم سراغت را بگیرم اما خوب میدانستم

باز هم که پیدایت کنم، باز زیر چتر دیگرانی




خسته ام از این زندان که نامش زندگیست.. پس قشنگی های دنیا دست

کیست.. باختم در عشق اما باختن تقدیر نیست.. ساختم با درد تنهایی مگر تقدیر چیست......؟

 

 

 

همیشه شیرین نباش فرهاد گاهی باید طعم دیگری را تجربه کند

 

 


دور باش ، اما نزديک ، من از نزديك بودن های دور مى ترسم

 



صحبت از فاصله نيست صحبت از مهر و وفاست شايد اين فاصله ها محک عاطفه هاست

 



هميشه فصل دلم پاييز است ، طلوعش بس دلگير و غروبش هميشه طوفانى ست



تو دریایی و من موجی اسیرم، که میخواهم در آغوشت بمیرم .

بیا دریای من آغوش برکش، نمی خواهم جدا از تو بمیرم




صبر کردن دردناک تر است و فراموش کردن دردناکتر اما از این

دو دردناکتر این است که صبر کنم یا فراموش







آسمان باد یگران صاف است و با ما ابر دارد
می شود روزی صاف با ما اما صبر دارد



 


برچسب‌ها: