1.2.3 را شمردم تک تک ، آهسته به دنبال تو رفتم با شک
وقتی بزرگ شدم فهمدیدم ، تمرین جداییست قایم باشک !!!





این قدر تنهایم که وقتی می خوام با کسی درد دل کنم زبانم به حرکت نمی آید...





گفت:ضمایر را بگو
گفتم:من من من من ...
گفت :فقط من؟
گفتم:بقیه رفته اند.




جلوى بعضى خاطره هابايدنوشت
آهسته بيادآوريد خطرريزش اشك








نه تنها ترکت می کنند
وقت رفتن با تمام پررویی دستور هم میدهند :
مواظب خودت باش ... !




یه توصیه بهتون می کنم
هیچ وقت از این گوشی هایی که گزارش تحویل می دن نگیرید
لااقل اینطوری فکر می کنید اس ام اس بهش نرسیده یا اینکه هنوز نخونده
خیلی بده که بفهمی پیامتو میخونن ولی جوابتو نمی دن آدم احساس میکنه که داره خرد میشه!!!!




اینقدرتنهایم که نایاب ترین عنکبوت ها دراتاق من تارتنیده اند




اين روزا عده اي يه جوري زيرآبي ميرن که دلت ميخواد بهشون بگي :من نگاه نميکنم بيا بالا يه نفسي بکش لااقل خفه نشي!!!!




‎(من) مهم نیست ...(تو) هم مهم نیستی...
مهم (ما ) بود که از بین رفت...



دیگـــــــر به کسی نمی گویم: دوســتت دارم...
انگار دوستت دارم های من؛
خداحافظ شنیده می شود...!




تنهاي يعني اينقدر دلت بگيره كه بياي توي سايت و اس ام اس تنهايي مردم رو بخوني...





تنهایی یعنی اگر هزار بار هم از اول تا آخر لیست شماره های موبایلت رو چک كني ، نتونی یک نفر رو پیدا کنی که باهاش درد و دل کنی.





کاش دستی فراسوی افق / گوش سنگین زمان را می کشید /هم زبانی میرسید از راه دور/طعم تنها بودن را می چشید





مانند شیشه شکستنـــــم آسان بـــود . . . ولی دیگـــر به مــن دست نزن این بار زخمی ات خواهم کرد!




دیشب که باران آمد … میخواستم سراغت را بگیرم

اما خوب میدانستم این بار هم که پیدایت کنم ، باز زیر چتر دیگرانی 




مدتی است که شدم یکی از دیگرانی که مادرشان مرده..
میدونم روزی هم میرسد که میشوم یکی از فلانی های بیچاره که چه زود رفت...






 مثل هر روز که دلم میگیرد
دلم امروز شکست...
با هزار غصه که بود
کوله بارش را بست...
رفت و رفت تا دور دست...
آن کسی را که تو دوستش داری دیگر نیست...
عشقش هست...
یادش هست...





از این پس تنها ادامه میدهم، در
زیر باران حتی به درخواست چتر هم جواب رد میدهم... میخواهم تنهاییم را به رخ این هوای دو نفره بکشم
.....! باران نبار من نه چتر دارم نه يار...




روزی صد بار با هم خداحافظی کردیم اما افسوس معنای خداحافظی
را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم!




هر گاه گريه مي كنم سبك ميشم ، عجب وزني دارد چند قطره اشك





از دوريت چه دارم؟ غيراز دلي شكسته / ذهني هميشه ابري، فكري هميشه خسته




پا گذاشتي روي حرفام،من كجا رو ميديدم،زندگي پس از تو،زندگي ازت بريدم،
هرجا دل آيينه رو شكستي،به اين عاشق دل نبستي..تنها برو..ببينم داري كجارو..




این روزها همه احترام مرا نگه میدارند..
ببین دوری تو چقدر باعث میشود پیر به نظر برسم..!!




نباشی همه چیز بهم میخورد..
حالم از خودم.
تعادل احساسم.
دستهای خالی ام.
بی وفایی دنیا و تنهایی من.





بهانه هایت برای رفتن چه بچه گانه بود
چه بیقرار بودی زودتر بروی
از دلی که روزی
بی اجازه وارد آن شده بودی…
من سوگوار نبودنت نیستم!!!
من شرمسار این همه
تحملم …




پیشم نیستی که حواسم گرم تو باشه..
تو فکرمم نمیای که ذهنم درگیر تو باشه..
خلاصه یه کاری نمیکنی که از بیکاری در بیام.
همه اینا دست به دست هم دادن و منو گذاشتن سر کار..!!




آیا سزای من خار شدن است..؟!
من که از گل نازکتر به تو نگفتم.





محبت به نامرد ، كردم بسی محبت نشاید به هر نا كسی
تهی دستی و بی كسی درد نیست كه دردی چو دیدار نامرد نیست




هزار نفر در حسرتِ تو
تو در حسرتِ یکی
و چقدر
همه تنهاییم!
 



تو كه رفتي به جايت خجالت كشيدم از عشق و احساس پاكم كه بر باد رفت . . .




میخواهم همه بدانند این ادم ها که به خیال خود با من اند خود مفهوم تنهایی من هستند






 اگه از خونه زدی بیرون، و صد متر جلوتر یادت افتاد که تلفونتو جا گذاشتی
و بر نگردی برش داری، یعنی‌ تنهایی‌ آقا، تنها..




قلابت را بدون طعمه بینداز ، اینجا پر است از ماهیانی که از زندگی سیر شده اند




رفتی اما من پنجره را تا قیامت باز میگذارم مگر یک روز از خم کوچه نمایان شوی وبرایم دستی تکان دهی
 




اي كه ازتازگي زخم دلم تازه تري،يعني ازقصه دلتنگي من باخبري
،مثل مهتاب كه ازخاطرشب ميگذرد،هرشب آهسته ازآفاق دلم ميگذري.




اون لحظه كه گفتي : يكي بهتر از تورو پيدا كردم
ياد اون روزايي افتادم كه به 100 تا بهتر از تو گفتم من بهترينو دارم





خواستم آنقدر کمیاب شوم تا شاید دلی برایم تنگ شود
نمیدانستم فراموش میشوم...





هميشه ميگي از ديدن ناراحتي من متنفري و متنفري از اينكه گريه كنم.
پس موقع هاي كه منو ناراحت ميكردي، چشماتو بسته بودي؟




سرده!تاريكه!ترسناكه!فقط سكوت!
سخته...تنهايي!!!




تنهایی یعنی...
کسی نباشه بهت بگه:
دوستت دارم...
و بی تو نمیتونم...
تنهایی یعنی...خودت با خودت عاشقی کنی!!!
نه با هر کس و ناکسی...





میبخشم کسانی راکه هرچه خواستندبامن،بادلم،بااحساسم کردندومرادردوردست های خودم تنهاگذاردندومن امروزبه پایان خودم نزدیکم...




هیچ فکر نمیکردم به جرم عاشقی اینگونه مجازات شوم،ودیگر کسی بسراغم نخواهد
 آمد،قلبم شتابان میزند،شمارش معکوس برای انفجار در سینه ام،و من تنهایی خود را در آغوش میکشم.
تنها ماندم...




ترک ما کردی برو باهرکه خواستی یار باش؛
این رفیقان نارفیقند گفتمت هوشیار باش...




خاطرات خیلی عجیبند ؛
گاهی اوقات می خندیم ،
به روزهای که گریه می کردیم !
گاهی گریه می کنیم ؛
به یاد روزهایی که می خندیدیم …!!!





اون دوره گذشت كه عشق و عاشقى برايم رنگى داشت...ياد گرفتم...دستانم اين بار كه يخ كرد...ديگر دستانت را نگيرم...!
آستين هايم از تو با ارزشتر و ماندنى ترند...!!!




چه داروی تلخی است ، وفاداری به خائن
صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل . . .






 میروم خسته افسرده و زار,سوی منزلگه ویران خویش,به خدا میبرم از شهر شما دل شوریده دیوانه خویش!




به آمار زمین مشکوکم اگر این سطح پر از آدمه پس چرا این همه دلها تنهاست!!!




چون خیالت همه شب مونس و همساز من است شرم دارم که شکایت کنم از تنهایی.





برگ پاییزم و خسته دل ازباد صبا , باغبان نیز نیامد پی دلداری من.





امشب دل تنهای من آماده شکسته, واسه شنیدن صدات این در و اون در میزنه, امشب دلم گرفته
 از تنهایی,از سرنوشت, از امشبی که آسمون بازم منو تنها نوشت, مثل یه جام یخ زده دلم میخواد
 جاری بشم دلم میخواد کنار تو باشم و تکراری بشم........






هرگز نفهمیدم فراموش کردن درد داشت یا فراموش شدن... به هر حال دارم فراموش میکنم فراموش شدنم را...






میگن یه لیوان آب خنک آدم رو آروم میکنه ولی دوستای من هیچ کدوم اندازه یه لیوان آب خنک هم نیستن!




بعضي آدما وقتي ميان كه تو ديگه از تنهايي در اومدي، حالا ديگه مونسي 
مثل غم، اعتياد، بيماري داري.پس اي بعضيا بريد و عشقبازي منو بهم نزنيد.





دعای باران چرا ؟
دعای عشق بخوان !!
این روزها دلها تشنه ترند تا زمین ؟
خدایا کمی عشق ببار...





دل من تو كه صبور بودي چرا پس بيقراري
اگر رفته دليلي داشته ...
خدا هواي بنده هاشو داره بدون قسمت نبوده
دلكم غصه نخور خدا رو داري




انهاکه گفته اند"دوری ودوستی"یاطعم دوستی نچشیده اندیادرددوری نکشیده اند!
لعنت به هرچه دوری ودوستی....!




در این دنیا که مردانش عصا از کور می دزدند! من خوش باور ساده محبت جستجو کردم...





چه عاشقانه نوشت شريعتى:من تو را دوست دارم و تو ديگرى را و ديگرى ديگرى را ... و در اين ميان همه تنهاييم.




خودت که باشی ، می شوی هـــــــــــیــــــــــچ
مثل آبِ صاف و زلال ، که دیده نمی شود ...




امروز خسته تر از دیروزم...
کاش میشد گوشه ای نوشت:خدایا...
امشب خیلی خسته م فردا صبح بیدارم نکن...






 تواگرمیدانستی که چه زخمی داردخنجرازدست رفیقان خوردن ازمن خسته نمیپرسیدی که چراتنهایم!!!





آنقدر پیش این و آن
از خوبــــــــی هایش گفتم
که وقتی سراغش را می گیرند
شرم دارم بگویم
تنهایــــــــم گذاشت!!!




راسـت می گـویند
یک لَحظـه غفلت یک عـُمـر پشیمانی
مدت زیـآدی طـول نکشیـد تا مَرا عــاشـق کـُنی
اَما مَن سـالـهـاست که دارَم در این تنـهایی پَر پَر می شـوم




می‌ بینی‌ ؟
حتی نرسیدن به تو هم ،
داستانِ پر از رویایِ خودش را دارد
یادت باشد
عاشق را نه شب تهدید می‌‌کند ، نه مرگ
فقط فاصله...




تـــو
درد مرا نفهمیدى ،
درد من تــــو نبودى . . .
درد من نبودن
تــــو بود که نفهمیدى . . .




دارم از تنهایی می پوسم و میمیرم...
شاید سرنوشت من اینه که همیشه با یه دنیا آه و حسرت در چرخش و نفس کشیدن باشم





زندگی به من آموخت چگونه اشک بریزم اما اشک به من نیاموخت چگونه زندگی کنم



سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی
شاید امشب سوزش این زخم ها راکم کنی
آه باران من سراپای وجودم آتش است…
پس بزن باران بزن شاید تو خاموشم کنی…





به خدا سپردمت نه به دست غریبه
به فرشته های
آسمون سپردمت . . .




تنهــا بودن قــدرت مــی خــواهــد
و ایـن قــدرت را کســی بـه مـن داد
کـه روزی مـی گفت
تنهــــایـت نمــی گــذارم !!




هنوز نیامده ای خداحافظ؟!
تقصیر تو نیست، همیشه همینگونه بوده است...!
برو، ولی من پشت سرت دست نه،
دل تکان می دهم...




تنهایی یعنی تو اتوبوس دانشگاه همه دو نفری نشستن ولی تو هستی و هنذفریت




رسیده ام به حس برگی که میداند باد از هر طرف بیاید سرانجامش افتادن است.





هــــــی!
کافـــــــه چی!
میزهایت راتک نفره کن!
نمی بینی؟
همه تنهاییم!




از نفس می افتم تو هوای تلخ حسرت انگاری دیگه حضورم واسه تو نداره حرمت...






 زندگی به من آموخت، همیشه آماده دفاع از حمله احتمالیِ کسی باشم، که بهش محبت... کرده ام!!!





خاطرمان باشد شايد سال ها بعد در گذر جاده ها بى تفاوت از كنار هم بگذريم و بگوييم ، آن غريبه چه قدر شبيه خاطراتم بود...





یه وقتایى حس آخرین بیسكوئیت مونده توبسته ساقه طلایی رو دارم!
شكسته و تنها....




آدمی که منتظر است هیچ نشانه ای ندارد
هیچ نشانه خاصی....
فقط با هر صدایی بر میگردد..





نمیدونی تو این روزا چقدر حالم پریشونه دلم با رفتنت تنگو دلم با بودنت خونه خرابه
 حال من بی تو نمیتونم که بهتر شم تو دستای تو گل کردم بذار با گریه پر پر شم...




عطر آوازم را میتکانم در باد خسته ام از دیوار خسته از فریاد...





و اون گرمای خورشیدی که میری روبه خاموشی نمیدونی چقدر سخته شب سرد فراموشی...




آدم هـــــای دنیــــــای مـــــــن، فعــــــل هایی را صـــــــرف می*كنند كه برایشــان صــــــــرف داشـــــــته باشــد !!




حاصل سبزترین باور من برگ زردی است که از لای ورق های دلم میریزد.
مانده ام سخت غریب....
دیگر از سبز ترین حادثه ها می ترسم....




آدم احتیاج داره یکی بیاد بزنه رو شونه ش و بگه :
هی رفـــیـــق ! از چیزی ناراحتی ؟
اونوقت آدم برگرده بگه : آره رفیق ،
از هـمه چـی ..




تو ﭼشام اشكي نمونده، تو دلم حرفي ندارم؛ دﻳﮔه وقته رفتنه...




خوابیده بودم،کابوس دیدم...
ازخواب بلند شدم تا به آغوشت پناه ببرم...
افسوس...
یادم رفته بود که از نبودت به خواب رفته بود...





هوایت دستان سنگینی داشت وقتی به سرم زدفهمیدم




هرچی میرم نمیرسم...گاهی میترسم کلاغ پایان قصه هامن باشم..




اي كه از اول جاده به سكوت شدي گرفتار.منو از خاطره كم كن .تا ابد خدانگهدار...





 سعی کن تنها باشی زیرا تنها بدنیا آمدی و تنها از دنیا خواهی رفت، بگذار عظمت عشق را درک نکنی، زیرا انقدر عظیم است که تو را نابود خواهد کرد...!!!




از دوریت هم جیگرم میسوزه هم دلم،
خلاصه دوگانه سوزتم...




من و تنهاییم زوجیم خوشبخت ترین زوج دنیا
لحظه های با تو بودن شلوغ است شلوغ از دیگران و خالی از من....




عمیق ترین درد زندگی مردن نیست .
بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری آخرش را با جدایی به سرانجام برسانی...




هی تو که رفتی!!!دم شما گرم.!!! امروز که داشتم به گذشته و حالم نگاه میکردم دیدم تبدیلم کردی
 به افسانه!!!مثل مجنون!!ولی خیابون گرد.افسانه شدم من هم.دم شما گرم باشه.....!!!...




این واژه را بلندترین شاخه درخت خوب میفهمد...





من همیشه از آغاز خواندم و تو از پایان
اما دریغ چه فرقی می کند٬ درد را از کدام سو بخوانی؟؟؟




در حسرت یک نگاه ات هستم نگاه هم کن. حتی برای یک لحظه........




از پروژکتورهای روز و شب ، از سکانس های تکراری زمین، خسته ام !




تو رفتی و منو تتنها گذاشتی
تو رفتی و قلب منو شکستی
تو رفتی و داغونم کردی
تو رفتی اما خوشبختی
تو رفتی اما من خدا رو دارم .

 




هر کس جای من بود ، می برید
اما من هنوز می دوزم ، چشم به امید …




قلبم یک خط در میان می زند….زود نیست؟
دست هر پیر زنی را گرفتم…گفته…”پیر شی مادر”…





دیشب خسته تر از هر روز بودم…
کاش میشد گوشه ای می نوشتم
“خدایا خیلی خسته ام” ، فردا صبح بیدارم نکن !!!




زخم هایم به طعنه می گویند: دوستانت، چقدر با نمک اند!





وقتی تمام احساس دلتنگیت را با یک" به من چه "پاسخ میگیری..."به کسی چه"که چقدر تنهایی






 "دیگران" همیشه برایم "گران" تمام شده اند بجای آن که "نگرانم " شوند...




شبیه قطره باران که آهن را نمی فهمد
دلم فرق رفیق و فرق دشمن را نمی فهمد





از میان این همه بود ما در آرزوی یکی بودیم که نبود.....




شب سرشارست از رمز و راز و من سرشارم از تضاد و فكرهاي نيمه تمام ، شناور در فضا!!!





یــــــــــــــــــــــــــــــاد بگیر:
گاهی نباید ناز كـــــشید ؛
انتظاركـــــشید ؛
... آه كـــــشید ؛
درد كـــــشید ؛
فریاد كـــــشید ....
تـنهـآ باید دست كـــــشید و رفت ...
 





اصن واسم فرقی نمیکنه چقد دوروبرم شلوغه.. وقتی کسی نمیفهمه چقد تنهام.... تو این شلوغیا احساس تنهایی بیشتری میکنم حتی !





دلم می خواهد بخوابم مثل ماهي حوضمان كه چند روزيست روي آب خوابيده است





شاید قانـــون دنیا همين باشد ...... تو صاحب ِ آرزویـــــم باشي کــه ِ شیرینــي تعبیرش براي دیگــــــریست




گناهانم را دوست دارم! بيشتر از تمام کارهاي خوبی که کرده ام مي داني چرا ؟ آن ها واقعی ترين انتخاب هاي منند...




فرقی نمیکند دختر باشی یا پسر , همین که با دل کسی بازی نکنی مردی...





چیزی بدتر از زندگی کردن در دوران رو به تغییر وجود ندارد..





خیانت است اما....
آنقدر که با یادت بوده ام با خودت نبوده ام...!





کسی که بزرگترین دغدغه زندگیش ست کردن رنگ رژ لبش با لباسش است,
تاب درد دل یک مرد را ندارد...!
درد دل یک مرد را یا یک مرد میفهمد یا دود سیگارش...!!!





درد مرا انتخاب کرد...
من تو را...
تو رفتن را...
آسوده برو! دلواپس نباش من و درد و یادت تا ابد با هم هستیم




کلاغ ها گرچه سیاهند و آوازشان خوش نیست اما انقدر باوفایند که شاخه های خشک درختان را در فصل سرد زمستان تنها نمی گذارند.






 جای ِ خالیت پر نمیشود دیگر؛حتی...با خودت!
از درد های کوچک است که آدم می نالد
وقتی ضربه سهمگین باشد ، لال می شوی....
 






مــرا که هیچــ مقصدی به ناممـــ ..
و هیچــ چشمی در انتظارمــ نیستـــ را !.. ببخشید !
که با بودنمــ ترافیکـــ کرده امـــ!!





در دنياى ما حتى گرگها هم افسردگي گرفته اند و ديگر گوسفندان را نمي درند به نى چوپان گوش ميدهند و ميگرين




بعضی زخمها هست
که هر روز صبح ، باید پانسمانش را باز کنی و روش نمک بپاشی !
تا یادت نرود...
دیگر ،سراغ بعضی آدما نبــاید رفت








دلتنگـی، پیچیــده نیســت.
یک دل..
یک آسمان..
یــک بغــض ..
و آرزوهــای تـَـرک خـورده !
.

.

.
به همین ســادگـی







من پذيرفتم شكست عشق را...من پذيرفتم كه عشق افسانه است...اين دل درد آشنا ديوانه است...ميروم از رفتن من شاد باش
از عذاب ديدنم آزاد باش...گرچه تو تنها تر ازمن ميشوي...آرزو دارم ولي عاشق شوي...آرزو دارم بفهمي درد را
تلخي برخورد هاي سرد را...





در آغوش خدا گریستم تا نوازشم کند...
پرسید:فرزندم پس آدمت کو؟
اشک هایم را پاک کردم و گفتم:در آغوش حوای دیگریست...




براي چشمهايم نماز باران بخوان..
بغض كرده است,ابريست..اما نميبارد..!!!





به هركس كه می نگرم در شكایت است ،درحیرتم كه لذت دنیا به كام كیست؟!!




هوا اینجا نفس گیره
صدام از بغض میگیره
همه چی مثل من اینجا
به این اندازه دلگیره
هنوز فکر میکنم گاهی
کنار من تو اینجایی
ولی تقدیر من میگه
که اینجا نیست تنهایی




خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز من ، ور نه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت




رفته ایم از یاد یاران با گذشت روزگاران ، گر ز ما و روزگاران یاد می شد بد نمی شد





همه چیز را فروختم به جز آن صندلی که تو روی آن نشستی.شاید روزی که برگشتی خسته باشی.....

 


برچسب‌ها: